دیزاین و دیزاینر

بسیاری اوقات، اشتباهات دیزاین، از پیش‌فرض‌های اشتباهِ دیزاینرها ناشی می‌شود.

دیزاینرها حتی بعضاً در دانشگاه، رویکردهای اشتباهی می‌آموزند که شباهت به کارهای هنری و کاملاً شهودی دارد. رویکردهایی بدون تعامل نقادانه با واقعیت. دیزاین، در تعامل نقادانه و خلاقانه با واقعیت شکل می‌گیرد.

یک مثال جذاب در حوزه‌ی طراحی خدمات (Service Design) که برای خودم اتفاق افتاد، صحبت با رضا حسامی‌فر، مدیر سایت "گهواره" بود. در اولین بازدیدم از سایت و استفاده از آن، جای خالی اعتبارسنجی محتوا برای حوزه‌ی والدگری خیلی به چشمم آمد و به عنوان یک کاربر منتقل کردم، رضا هم با همان ویژگی همیشگی‌اش یعنی آرامش و تمأنینه جواب داد که این چالش را دیده‌اند ولی تمرکزشان بیشتر روی تعامل مادران و پدران است که باید راحت صحبت کنند حتی اگر وسط صحبتها، پیشنهاد اشتباهی به والدین دیگر انتقال دهند.

در آن جلسه، من یک کاربر بودم، با یک پرسونای مشخص، پرسونایی که شاید اصلاً سایت برای جذبش طراحی نشده بود. وقتی وارد جلسات مشاوره شدیم و بازخورد خود کاربران در تعریف "گهواره" را دیدیم و شنیدیم، متوجه شدیم همین همراهی، مهمترین ارزش "گهواره" برای کاربران است و اعتبارسنجی این محتواهای کاربر-ساخت (User Generated Content) توسط والدینی که فرزندانی هم‌سن و سال دارند، ارزشی برای کاربر ایجاد نمی‌کند.

البته در بخش دیگری از سایت و بخصوص اپلیکیشن، محتواهای معتبر هم اضافه شده است ولی تمرکز خدمات روی همین ارزش اصلی باقی خواهد ماند.

در دیزاین، دیزاینر باید متواضع، شنونده و تسهیلگر باشد، مهم نیست من به عنوان یک کاربر چه فکر می‌کنم. مهم این است که کاربرانِ هدفِ کسب‌وکار، چه نیاز و خواسته‌ای دارند و چطور این نیازها و خواسته‌ها برطرف شده و ارزشی ایجاد می‌شود.