مدیر ارشد فنی (CTO)
رسیدن به تعامل میان مدیریت محصول با UX به روشی دیگر
اگر باید یکی را انتخاب کنید، ترجیح می دهید مدیر محصول باشید یا طراح UX؟
- این کار شما نیست.
تقریباً ۱۰ سال پیش، قبل از شروع کار در IQ Capital، درباره اینکه مدیر محصول چه چیزی می تواند باشد، هیچ ایده ای نداشتم. یکی از دوستانم به من گفت که در حال جذب نیروی جدید هستند و سوال من این بود که برای افرادی مثل من موقعیت هایی وجود دارد؟ بعد از صحبت با چند نفر، به من گفته شد، می توانم تحلیلگر تجاری (اصطلاح آنها برای مدیر محصول) خوبی باشم. ترکیبی از تجارت، تجزیه و تحلیل به نظر جالب توجه بود، بنابراین پیشنهاد را به سرعت قبول کردم.
جمع آوری نیازهای کسب و کار، مشخص کردن امکانات و موضوعات اصلی، ارسال مشخصات به مهندسان، درست کردن نمونه رابط های کاربری، آزمایش پذیرش کاربر، گردآوری بازخورد مشتریان، پژوهشکاربر و مدیریت دامنه، از مسئولیت های من بودند. در آن زمان روند کاری این شرکت از متدهای Agile یا Lean بسیار دور بود، اما من روش بهتری نمی شناختم و شغلم را دوست داشتم.
چهار سال بعد در OpenSky، برای اولین بار اصطلاح "طراح تجربه کاربری" را شنیدم. رئیسم اعلام کرد، قصد استخدام یک مدیر UX را دارد. ظاهرا نقش من به عنوان مدیر محصول با یک طراح UX یکسان و شبیه نبود. اکنون مدیر UX مسئولیت طراحی و نمونه سازی تمام رابط ها را بر عهده داشت و همه چیز را به بهترین شکل انجام می داد.
اما من عاشق طراحی و ایجاد جریانهایی بودم که مشکلات را حل می کنند.
سرانجام توسعه دهندگان نیز در این فرآیند شرکت کردند. ما با یکدیگر طراحی می کردیم و مطالب و ایده هایمان را در هم تلفیق و جفت و جور می نمودیم. اما زمانیکه مدیر جدید UX شروع به کار کرد، بیشتر اینها از بین رفت. او دست به کار شده بود و من هنوز ایده های محصول را آزمایش می کردم، اما دیگر نتوانستم در جلب نظر کاربران، مشارکتی داشته باشم.
به سرعت فهمیدم این نقشی نیست که می خواستم. بنابراین استعفا دادم تا در شرکت دیگری به عنوان مدیر UX Designer مشغول به کار شوم. حالا مشکلم برعکس بود و مجاز به مشارکت در تصمیم گیری های شرکت در زمینه امکانات و موضوعات اساسی نبودم. مدیران محصولات این موارد را انجام می دادند و من فقط طراحی می کردم.
موضوعاتی تأیید می شدند که به بازخوردی که از مشتریان می شنیدم مربوط نمی شدند. زمانیکه این سوال برایم پیش آمد "چرا آنها را می سازیم"، به سرعت مورد حمله قرار گرفتم.
گیج شده بودم. اگر من مدیریت محصول و UX را انجام داده ام و در هر دو عملکرد خوبی داشتم، در نهایت جایگاه درست من کجا است؟
- در مدیریت محصول، کمی UX نیز وجود دارد.
وقتی این نقش ها را مقایسه می کنم، مسئولیت های کاملا شفافی را می بینم. به عنوان نمونه، اولویت بندی درخواست های اصلی به طور معمول توسط یک مدیر محصول هدایت می شود.
سپس، مسئولیت هایی وجود دارد که مبهم هستند. چه کسی شخصیت ها و نقش ها را به وجود می آورد؟ من شخصیت هایی را در یک شرکت بعنوان مدیر محصول، در شرکتی دیگر مدیر UX و در جای دیگری تحت عنوان بازاریاب مشاهده کرده ام. چه کسی مسئول تحقیق کاربر است؟
چنانچه شما توضیحات مختلف شغلی را بخوانید، همپوشانی زیادی در مسئولیت های اصلی مشاهده خواهید کرد:
وقتی مشغول نوشتن برنامه آموزشی مدیریت محصول برای مجمع عمومی بودم، مشکلاتی داشتیم. هفته ها به موضوعاتی مثل شخصیت ها، تحقیق، عملیات نمونه سازی و غیره اختصاص داده شده بود که بعضی از آنها صرفاً UX را مد نظر قرار می داد. اما این موارد برای مدیریت محصول نیز ضروری هستند.
این مربوط به نقش ها نیست، بلکه مربوط به مهارت ها است.
من تعریف نقشها را به نسبت نحوه عملکرد یک شرکت کمتر متوجه شدم. تیمهایی که در آن ها میزان مشارکت زیاد است،دارای مدیران محصول و طراحان UX هستند و این افراد بر اساس نیاز پروژه، وظایف یکدیگر را تعیین و پشتیبانی می کنند و در نهایت هر کسی کاری را انجام خواهد داد که بتواند به بهترین شکل از عهده آن بر بیاید. آن ها در این موارد با یکدیگر توافق دارند. گاهی اوقات طراح UXمی تواند تحقیق کند و در موارد دیگر مدیر محصول، اما من امیدوارم این دو بیش از این ها با یکدیگر همکاری کنند.
شرکت ها باید بدانند مدیران محصولات و طراحان UX، هر دو از اهمیت بالایی برخوردار هستند، اما موضوع مهم تر این است که این دو می توانند با یکدیگر تصمیم بگیرند. مدیریت محصولات بدون طراح رابط کاربری، منجر به طراحی محصولاتی می شود که باعث هیجان کاربران نخواهد شد. طراحی تجربه کاربر بدون مدیریت محصول، محصولاتی تولید می کند که به تجارت تبدیل نمی شوند. چنانچه این دو نقش، مسئولیت های مشترکی نداشته باشند، شما در تیم و محصول خود گسستگی خواهید داشت.
اگر به جای تعریف نقش، تغییر گفتگو را با مهارت پوشش بدهیم، همه چیز واضح تر می شود. آیا ما تمام مهارتهای لازم در این تیم را برای اعتبار سنجی و اجرای ایده محصول داریم؟ اگر ما یک مدیر محصول داریم که نمی تواند عملیات نمونه سازی را انجام دهد، بیایید یک طراح UX استخدام کنیم. اگر واقعاً بخواهیم این کار را تکرار کنیم و سریعتر به بازار برویم، باید روی محدود کردن اندازه تیم مان تمرکز کنیم. دارا بودن بیش از حد بسیاری از قطعات متحرک روند ما را کند خواهد کرد. دامنه کار را محدود کنید و به جای اضافه کردن نقش ها یا افراد به یک تیم، تعداد تیم ها را افزایش دهیم.
دانش من از طراحی UX، من را به مدیر محصول بهتر و دانشم از مدیریت محصولات، من را به یک طراح UX بهتر تبدیل می کند. این امر باعث می گردد در تولید محصولاتی که کاربران را راضی می کند و مشکلات شان را برطرف می کند، عملکرد بهتری داشته باشم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کلاس UX به شما شغل نمیده
مطلبی دیگر از این انتشارات
مراحل طراحی محصول: ۱۱ قدم از بکلاگ محصول تا توسعه
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربه کاربری: اسکرول بینهایت یا صفحهبندی؟