فرم در طراحی رابط کاربری همان تجربه کاربری است؟


این یک مقاله مستقل در خصوص تکنیک و فرم هنری در طراحی واسط‌های گرافیکی نرم افزار ها است. فرم یکی از مهم‌ترین، با دوام‌ترین و مفهومی ترین اصطلاحی است که همچنان به‌صورت گسترده در تعریف آثار هنری استفاده می‌شود، در این مقاله به کمک مفهوم فرم در سینما بررسی می‌کنیم مفهوم فرمی که در سینما، ادبیات، موسیقی، فلسفه و جلوه‌های دیگر هنری مطرح است معادل تعریف همان تجربه کاربری (UX) در طراحی رابط کاربری (UI) است یا خیر

فرم در هر رشته هنری می‌تواند تعاریف مختلفی داشته باشد اما مفهوم آن یکی است. مسعود فراستی منتقد سینما تکنیک و فرم را در سینما این چنین تعریف می‌کند: «به نظرم فرم امری است در ساحت ناخودآگاهی، فرم در ناخودآگاه شکل می‌گیرد، این ساحت ناخودآگاهی باید با ابزار خودآگاهی (تکنیک) شکل بگیرد.» فرم یک مفهوم کلی است، مفهومی از زیبایی، ظرافت، پیوستگی و هر مفهومی که با دیدن آن حسی خوبی منتقل شود.

تکنیک جزئی از فرم است، استفاده از جلوه‌‌های ویژه، نمای دوربین، لنز و غیره همگی برای فیلمساز تکنیک‌هایی هستند برای رسیدن به فرمی که مد نظر دارد.

نمای دوربین در فیلم سکوت بره‌ها (پی‌او‌ وی) این نما یک تکنیک برای انتقال حس ترس در فرم است.
نمای دوربین در فیلم سکوت بره‌ها (پی‌او‌ وی) این نما یک تکنیک برای انتقال حس ترس در فرم است.


متضاد فرم در سینما و یا حتی ادبیات، محتوا است، محتوا چیزی است که خالق اثر سعی دارد از طریق فرم به مخاطب ارائه کند، اما آیا در مفاهیم تجربه کاربری و رابط کاربری می‌توان به این گستردگی از محتوا در مقابل فرم استفاده کرد؟ محتوا در وب و اپلیکیشن صرفا متن و نوشته نیست، استفاده از صدا، تصویر، ویدیو و موشن نیز همگی جزئی از محتوا هستند، فرم و محتوا همانطور که در سینما ارتباطی مستقیم دارد در رابط کاربری نیز مستثنی نیست. یوتیوب را ببینید، محتوا در یوتیوب ویدیو است و فرم آن بر همین اساس شکل می‌گیرد.

محتواست که به فرم یک رابط کاربری شکل می‌دهد.

در فرم رابط کاربری هر المان دارای کارکردی است، مثلا این دکمه اطلاع رسانی چرا در سمت راست تعبیه شده؟ چرا شبکه‌های اجتماعی در فوتر تعبیه شدند؟ آیا شبکه‌های اجتماعی برای برند مورد نظر اولویت نیستند؟ اصلا این سایت دکمه اطلاع رسانی نیاز داره؟ اساسا رابط کاربری که چنین سوالاتی را در تجربه و طراحی رابط کاربری به درستی پاسخ ندهد فرمی ندارد، فرم در رابط کاربری با پیوستگی شکل می‌گیرد؛ پیوسته با محتوا است؛ پیوستگی با برند دارد. مشابه فرمِ چنین سوالاتی در خصوص فیلم‌سازی نیز مطرح است، اینکه کارکرد یک کاراکتر در فیلم چیست؟ چه لزومی به حضور او دارد؟ با حذف آن چه اتفاقی می‌افتد؟

فرم، ظرافت، تراکم و پیوستگی در طراحی رابط کاربری است.

تکنیک راه ما برای رسیدن به صورت (فرم) است. تکنیک در طراحی رابط کاربری سایه‌ها هستند؛ رنگ ها هستند؛ آیکون‌ها هستند و خیلی چیز هایی که ظاهرا می‌بینیم.

اثر وادیم دمنکو
اثر وادیم دمنکو


فرم در طراحی رابط کاربری همان تجربه کاربری است؟

اصطلاح تجربه کاربری User Experience توسط دونالد نورمن در زمان حضورش در شرکت اپل (حدود سال 1993 تا 1997) استفاده شد، 20 سالِ بعد به شکل گسترده‌ای در ادبیات طراحان استفاده شد. آقای نورمن پیش‌تر در کتابش با عنوان طراحی چیز های روزمره که در سال 1988 منتشر شد واژه طراحی کاربر محور (User-Centered Design UCD) را مطرح کرد که اصول کاربرد پذیری را توضیح میداد، اما تعاریفی که آقای نورمن از تجربه کاربری می‌کنه تقریبا با مفهوم فرمی که در هنر مطرحه یکیه، در واقع پاسخ به این سوال هم بله هست هم خیر، خیر از این نظر که خود تجربه کاربری دو مفهوم فرم (شامل تکنیک) و محتوا رو در خودش داره، در تجربه کاربری، طراحی رابط کاربری شیوه‌ای بصری است در واقع طراحی رابط کاربری یک تکنیک است! اما پیچیده‌تر اینکه در طراحی رابط کاربری فرم ما می‌تواند همان تجربه کاربری باشد، تکنیک‌ما برای نمایش این فرم استفاده از رنگ‌ها، سایه‌ها و اشیا هستند.

دونالد نورمن در مصاحبه‌ای در سال 2016 می‌گوید: «امروز اصطلاح تجربه کاربری توسط عده‌ای سو استفاده می‌شود، می‌گویند من یک طراح تجربه کاربری هستم؛ من طراح وب هستم؛ طراح اپلیکیشن هستم، اما آنها هیچ ایده‌ای ندارن که دارن چیکار می‌کنند، اونا فکر می‌کنند تجربه فقط یه موبایل یا یه سایته، اما اینطور نیست، تجربه کاربری یعنی همه چیز، تجربه دنیا، تجربه زندگی که داشتید.»

شاید نگاه فلسفی آقای نورمن به تجربه کاربری منشا مطالعاتش در خصوص فرمی باشد که فیلسوف‌های همچون فلوطین در توصیف جهان از آن استفاده می‌کردند، آنها فرم را حسی توصیف می‌کردند که ملموس نیست اما حس می‌شود.

شاید پدید آوردن اصطلاح تجربه کاربری توسط آقای نورمن کم کم کنار گذاشته شدن واژه‌ی لاتینی است که حدود دو هزار پیش توسط فلاسفه یونانی برای تعریف روح جهان و ایمانوئل کانت در قرن هجدهم از آن برای تعریف برخی مفاهیم هنری استفاده میکرد.