درست و اشتباه
مدیران محصولات بزرگ برای نوآوری نیاز به تحلیل و آمار دارند
به گفته هاروارد بیزینس ریویو ، شرکت هایی که نرمافزار سازمانی تولید کردند و در حال گسترش آن هستند به جای اینکه از هنر خلاقیت و ابداع استفاده کنند، غالبا به فکر ارایه نیازها و علم ارایه محصول هستند. با این حال به نظر می رسد این برخلاف آنچه هست که در واقعیت نرم افزار باید توسعه پیدا کند:
واقعیتی که نشان میدهد یک محصول باید مبتنی بر داده، ریسکپذیری، نوآوری ... باشد.
نقاط کور نوآوری دلیل عدم موفقیت در شرکت های بزرگ نرم افزاری همچون Polaroid ، Yahoo و Hewlett-Packard است. چه کسی نوکیا را کشت؟ ولی نوکیا خودکشی کرد. عدم تغییر و جهش از سخت افزار به نرم افزار که به صورت کلی از دست دادن تمرکز روی نوآوری و ابداع عامل قتل و خودکشی اوست.
برای گسترش و توسعه نرم افزار در شرکت، استراتژی تجارت باید با استراتژی نوآوری مطابقت داشته باشد. برای ایجاد دیدگاه نوآورانه درون نرمافزارهای سازمانی ، افراد پشت پرده نرم افزار، باید کاربرانی که از این نرم افزار استفاده می کنند را درک کنند.
وقتی که مدیران محصول یک دیدگاه دیتا محور در مدیریت محصول نرمافزاری خود را پیدا کنند، آنگاه است که میتوانند درک خوبی از بینش کاربران داشته باشند.
3 راهکار داریم که میتواند به مدیر محصول ها کمک کند که بینشی نوآورانه در محصول پیاده سازی کنند:
1- تِلِپاتی و همدلی(Empathetic)، اولین بینش و آمار(Insight) برای مدیر محصول
"وجود یک چشمانداز بزرگ و واضح که برگرفته از شناخت عمیق مشتریانتان است، باعث میشود تا بتوانید محصولی را طراحی کنید که کاملا پاسخگوی نیازهای آنها باشد."
Christian Bonilla, Mind the Product
همدلی(Empathy) یک قابلیتی است که شما میتوانید خواسته و نیاز مشتریانتان را بفهمید و مدیریتش کنید. برای مدیران محصولی که غالباً در جایی بین نیازهای بیزینس و کدهای دولوپرها گرفتار می شوند، تنها همدلی آنها را به تجربه کاربر و نوآوری باز می گرداند.
همانطور که Catherine Shyu توضیح می دهد، مدیران محصول همیشه حداقل یک قدم از کار واقعی خود فاصله دارند! با این وجود ، آنها همچنین باعث در کنار هم قرار گرفتن پازل های پروژه هستند که این باعث میشود آنها همان کارشان را پیگیر پیگیر انجام دهند. با جمع آوری داده و بینشهای مربوط به پروژه نرمافزاری خود ، نه تنها PM ها از پیشرفت پروژه مطلع می شوند و می توانند نقاط عطف را اندازه گیری کنند ، بلکه درک بهتری نیز از نحوه پاسخ کاربران به نرم افزار خود به دست می آورند.
یک مدیر محصول در Mind the Product به ما می گوید 62٪ از مدیران محصول نرم افزارهای سازمانی احساس می كنند كه تحقیقات بازار و دریافت بازخورد، مهمترین ابزار برای اعتبار سنجی این است که آیا بازار واقعاً به آنچه تولید می كنند نیاز دارد یا نه. مایکروسافت نمونه ای عالی ای است که چگونه از داده هاو بینش های مشتری برای بهبود محصول سازمانی استفاده کنیم. مطابق بررسی های اجمالی ، مایکروسافت «شوراهای مشورت (PAC)» یا Partner Advisory Councils را ایجاد کرده است که دائما به جمع آوری دیدگاه های بسیار ارزشمند مشتری به صورت دقیق می پردازد. این بینش ها برای تأثیرگذاری بر ایده های محصول جدید ، اعتبارسنجی نقشه راه محصول ، برنامه های بازاریابی و موارد دیگر استفاده می شود.
چگونه یک مدیر محصول همدل باشیم: تجربه کاربر(UX) را بجورید
دریافت و جمعآوری بازخورد و بینش از نیازهای مشتریان با تحقیقات UX در ابتدای پروژه نرم افزاری آغاز می شود. تحقیقات اولیه کاربر ، به PM کمک می کند تا تصمیمات در راستای توسعه محصول را با نیاز واقعی کاربران تطبیق دهند تا اینکه فقط فرض کنند که حالا مشتریان چه می خواهند.
Empathetic PM= happy user
به یاد داشته باشید ، جمع آوری بازخورد نیازی به هزینه ندارد. PM ها در واقع باید در همان مرحله اولیه با یک وایرفریم کوچولو اولین ارتباط با مشتری را ترسیم کنند قبل از اینکه به دل مشتری راه باز کنند و عمیق بخواهند بسنجند و یک پروتوتایپ خفن ترسیم کنند. انجام ندادن این کار فراتر از اشتباه برای یک سازمان است.
2 - اندازه گیری ها و تجزیه و تحلیل ها برای تأثیرگذاری بر توسعه محصول جدید
“Innovation, if it is to operate as a constant in any business has to be in the real context, of real conditions, in the real world.” Henry Doss, Managing Partner of innovation science consultancy Rainforest Strategies
سالهاست که شرکت های نرم افزاری با تغییراتی در همان فناوری ، مشکلات مشابه را حل می کنند. به عنوان مثال تلفن همراه از سال 1970 از طریق برقراری و دریافت تماس ، پیام های متنی و داده ها، خدمات ارتباطی را ارائه می دهد. بیش از 50 سال از این اتفاق میگذرد و مسلماً تغییرات بزرگی در این صنعت و تکنولوژی رخ داده است، اما مشکل اصلی کاربر - امکان دسترسی به افراد از راه دور - ثابت مانده است.
ایجاد محصولات نوآورانه از طریق یافتن شکاف در بازار در تحقیقات بازار ایجاد می شود. مدیران محصولات می توانند از متریک ها و بیگ دیتاها استفاده کنند تا با استفاده از تحلیل رفتار مشتریان که در تعیین ارزش افزوده بیزینس به آنها کمک میکنند، یک مسیری از روند توسعه و هزینه بیابند. آنها با در میان گذاشتن با ذینفعان بهینه میشوند و میتوانن در میر توسعه محصول فعلی سوار شوند و یا محصول جدیدی خلق کنند.
بیگ دیتا ، مانند داده های ارائه شده توسط Google Analytics ، به PM کمک می کند تا فرآیند نوآوری را با ارائه دیدگاه کاملی از مشتری ، در تبدیل فرضیه های خود به ایده های معتبر کمک کند. و ، همانطور که شرکت های بزرگ مثل IBM آن را در اختیار دارد، ما نیز برای ارائه خدمات درست و با سنجش به کاربران ، نیاز به یک نگرش 360 درجه از اطلاعات مشتری و تعامل مداوم داریم.
به گفته Bunchball ، حدود 40٪ از سازمانهای بزرگ هنوز از نظر قدرت تحلیلی در منطقه تاریک(ناآگاه) هستند.
برای پیدا کردن هم افزایی بین نیازهای بازار و ظرفیت کسب و کار خود ، حتماً معیارهای مناسب را اندازه گیری کنید. آنچه شما برای اندازه گیری انتخاب کرده اید به اندازه شرکت و صنعت شما و همچنین نوع خاصی از نرم افزار شما بستگی دارد. اندازه گیری ROI شروع خوبیست.
نرخ تبدیل ، نرخ ترک کاربر و میزان خطاها معیارهایی هستند که می توانند در افزایش استفاده از نرم افزار و کاهش آموزش های داخلی به شما کمک کنند. اگر اطلاعات بیشتری درباره محاسبه ROI در UX نرم افزار خود میخواهید، اینجا بکیلیکید.
پس از انتخاب معیارهای خود ، یک ماتریس اولویت ایجاد کنید و مهمترین بازخوردی که از آنها در نقشه راه محصول خود دارید را در اولویت قرار دهید.
3 - تفکری پیشگویانه برای نوآوری و مدیریت محصول ترسیم کنید
“A sense of control — which is a hard-wired cognitive requirement in the brain — speeds task completion and makes people feel good about what they’re using, what they’re doing and what they’ll be able to accomplish.” Give Good UX
کاربران قابل پیش بینی هستند ، آنها هنگامی که با فن آوری در ارتباط هستند عادت میکنند تا بر اساس مسیر ترسیم شده درون تکنولوژی رفتار کنند. جمع آوری داده ها و مشاهده کاربران به ما کمک می کند تا رفتار کاربر را بهتر درک کنیم و این به ما امکان می دهد تا حرکات کاربر را پیش بینی کنیم ، انتظارات دقیق تری از کاربر بسازیم و الگوهای و تعامل های بصری و UI قابل پیش بینی تر و بهتری ایجاد کنیم. کاهش تنوع در طرح های ما به ما کمک می کند اعتماد کاربر را به دست آوریم زیرا باعث کاهش بار شناختی می شود و کاربر با استفاده از نرم افزار ما احساس راحتی بیشتری خواهد کرد.
الگوهای جدید UX ، UX پیشگویانه و طراحی پیشگویانه پدیدار شده اند. محقق تجربه کاربری آقای Alipta Ballav که هندی هم هستن ایشون و میتونین خیلی زیاد ازش مطلب راجع بع UX پیدا کنین، توضیح می دهد که چگونه مدل سازی پیشگویانه- تکنیک های آماری مانند داده کاوی و احتمال با درخت تصمیم گیری و رگرسیون خطی - می تواند به شرکت های نرم افزاری کمک کند تا رفتارهای کاربر آینده را پیش بینی کنند.
چگونه PM ها می توانند UX پیشگویانه را اجرا كنند:با تست کمّی کاربر
یک فرآیند کاربر-محور را در همه جنبه ها برای خود در نظر بگیرید. وقتی دارید استراتژی محصول را مینویسید و یا وقتی که اولیویت فیچر ها را برای خود مرتب میکنید و یا میخواهید تست کاربردپذیری برای کاربران طراحی کنید در همه و همه به فکر کاربران باشید. قطعا درآمد، بودجه، تیم دولوپر، دیگر مدیران و ... همگی پازلی برای افکار شما هستند اما در لحظات تدویت این موارد باید آنها را دور بریزید و به تنها به کاربرها اهمیت دهید.
از یک روش کمی برای آزمایش کاربر استفاده کنید (جاهایی که کاربر در زمان واقعی در مقابل شما مشاهده می شود). این به شما کمک می کند تا راحت تر الگوهای رفتاری را انتخاب کنید و بازخورد سریعتری دریافت کنید.
الان چه کنیم؟! حالا که چی؟!
اکنون داده ها در پایه و اساس موفق ترین محصولات قرار دارند. نوآوری از هیچ چیز ناشی نمی شود ، بلکه از بینش و آمارهای قابل اندازه گیری نشات میگیرند. بینش نه تنها برای توسعه محصول کاربر محور بلکه برای بقای نرم افزار در شرکت مورد نیاز است.
بنابراین مدیران محصول ، قبل از راهاندازی و اجرای ویژگی نرم افزاری بعدی شما ، برنامه ریزی کنند که چه چیزهای قابل سنجشی باید در طول پروژه سنجیده شود و این دیتا ها و مهمتر از آن تفکر دیتا محور را هر روز در دل تک تک افراد تیم و مسیر توسعه محصول پایدار کنند.
RESOURCE: Productcoalition
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین قانون کاربردپذیری
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاقیت برای بهبود تعامل و گفتوگو
مطلبی دیگر از این انتشارات
تست بتا و کاربرد آن در UI/UX