چگونه User research خوبی داشته باشیم ؟

User experince research
User experince research


تحقیقات UX در تهیه استراتژی محصول و اطمینان از مفید بودن روش ها و راه حل ها بسیار اهمیت دارد، در حقیقت در روند این تحقیقات با استفاده از روش های مختلف شما باید رفتارها، نیازها و بینش‌های کاربران را درک کنید.

کریس میرس (Chris Mears) آن را اینگونه تعریف می‌کند :

"تحقیقات کاربر این است که شما بفهمید محصول یا خدمات شما در دنیای واقعی و با افراد واقعی چگونه کار می کند. این جاست که شما نیازهای کاربر را که پایه و اساس آنچه قرار است طراحی شود را کشف می‌کنید. "

در نظر گرفتن کاربر یکی از تفاوت های مهم بین یک UX خوب و بد است. حذف کاربر نهایی و جایگزین آن با ایده و تجربیات و نظرات خود اشتباهی است که این تفاوت را ایجاد می‌کند.

همیشه درنظر بگیرید شما محصولی طراحی می‌کنید که در نهایت توسط کاربران استفاده خواهد شد.

قبل از آنکه به شناختن کاربران بپردازید دو نکته را در نظر داشته باشید :

  • شما چیزهایی می‌دانید که که برای کاربران مهم نیست.
  • شما چیزهایی می‌خواهید که برای کاربران مهم نیست.

چیزی که شما می‌خواهید سود تجاری شماست و این چیزی نیست که کاربر را مشتاق به نصب برنامه شما کند.

باید از دید کاربر نگاه کنید که چه چیزی باعث می‌شود آنها از بین هزاران محصول رقیب، شما را انتخاب کنند و پس از نصب آن را پاک نکند.

در طراحی تجربه کاربری دیدگاه شما درباره مشکلات می‌تواند کارتان را بهبود ببخشد و یا تخریب کند. در نتیجه برای آنکه همه چیز خوب پیش برود تجربیات و دانسته های خودتان را با نظرات و خواسته های کاربر مقایسه کنید.

سه سوال را از طرف کاربر از خود بپرسید :

  • این طراحی چیست؟
  • مزیت استفاده از آن چیست ؟
  • چگونه از آن استفاده کنم؟

یادتان باشد باید طراحی شما صریح باشد و مشکلات را در کمترین زمان ممکن حل کند، کاربر را بین صفحات نچرخانید و هزاران راه برای حل مشکلاتشان پیشنهاد ندهید، کاربر بین انتخاب نکردن چیزی و انتخاب بین پیشنهاد های بی‌شمار، انتخاب نکردن را ترجیح می‌دهد. بگذارید تا آنها به صورت خودکار کارها را انجام دهند تا اینکه به طراحی شما بیاندیشند و آن را تحلیل کنند.

شما کتاب فلسفه طراحی نمی‌کنید.





پس از آنکه کاربر خود را شناختید و نیازها و مشکلات آنها را درک کردید، نوبت مرحله تجزیه تحلیل روش‌هایی است که می‌توانید به این مشکلات ارائه دهید.

اهداف خود را مشخص کنید :

برای پیگیری تحقیقات خود لیست سوالات و تکنیک‌های خود را باز نگه دارید تا اگر در روند کار نیاز شد چیزی از لیست حذف یا اضافه شود بتوانید لیست خود را ویرایش کنید ولی همواره تمرکز خود را بر روی یک سوال اصلی بگذارید .

نمونه‌ای از سوالاتی که می‌توانید به آنها بیاندیشد:

  • اهداف تجاری شما چیست؟
  • جامعه هدف شما چیست و کاربران شما چه نیازی دارند؟
  • از پیش چه داده هایی در حوزه کار شما جمع‌آوری شده است؟

سعی کنید سوالاتتان را در صریح ترین حالت ممکن بیان کنید.

پس از تهیه سوالات نوبت به اولویت بندی آنها میرسد. شما با توجه به ارزش‌گذاری تجاری خود و اهمیت مراحل آن ، لیست خود را اولویت بندی می‌کنید.

اهداف فردی در این روند حائز اهمیت است زیرا به کاربر بر‌می‌گردد.

برای مثال آیا کاربر صفحه قیمت گذاری را پیدا می‌کند‌؟ آیا کاربر می‌تواند در زمان مناسب ثبت نام کند؟

حال نوبت آن است که داده های بدست آمده را بررسی کنید :

داده ها به دو شکل تقسیم می‌شود: داده های کمی و کیفی

داده های کمی تعداد را مورد هدف قرار می‌دهند، برای مثال چندبار روی لینکی کلیک شده است.

برای ارزیابی این نوع داده‌ها می‌توانید از a/b تست، تست کلیک، ردیابی چشم یا کارت سورتینگ استفاده کنید.

داده های کیفی هر نوع داده‌ای می‌تواند باشد که نیاز به شمارش ندارد و غالبا به توصیف چرایی وقایع می‌پردازد.

این داده ها توسط محقق باید تجزیه تحلیل شوند، که از نمونه تست برای این نوع داده ها می‌توان به تست قابلیت استفاده ، مصاحبه و یا مطالعه روی گروه های متمرکز یا جلسات اشاره کرد.

پس از آنکه داده‌های مختلف را جمع آوری کردید باید آنها را تحلیل کنید و از بین آنها راه‌حل های پاسخ به سوالات را طراحی کنید.

بسیار مهم است که هر آنچه را که کاربر انتظار دارد، در طراحی خود لحاظ کنید و به چند مورد قبل و بعد از آن نیز فکر کنید.

برای داشتن یک طراحی موفق که هم اهداف تجاری شما و هم اهداف کاربر را برآورد کند باید آنها را در یک راستا قرار دهید.

یعنی همانطور که کاربر نیازهایش را با محصول شما برطرف می‌کند شما نیز به سود تجاری خود برسید.

برای نمونه یوتیوب را می‌توان مثال زد که در این امر بسیار موفق بوده است:

نیاز کاربران : آنها می‌خواهند ویدیوهای خوبی پیدا کنند.

نیاز تجاری محصول : کسب درامد.

پس یوتیوب بین ویدیوهای خود تبلیغات کوتاهی را پخش می‌کند و روی نمایش ویدیوهای پیشنهادی بر اساس بدست آوردن سلیقه کاربران خود، کار می‌کند، این یعنی بهترین راه را برای نیازی که پیدا کرده‌اند ارائه داده‌اند.

کاربران ویدیوهای خوبی پیدا می‌کنند و زمان بیشتری را در سایت می‌گذرانند پس تبلیغات بیشتری هم نگاه می‌کنند و این یعنی هم راستایی اهداف کاربر و محصول.

به یاد داشته باشید شما به کاربر سودی که از موضوع ارائه شده بدست می‌آورد را نشان می‌دهید و نه علتی که می‌خواهید کاربر کاری را انجام دهد. در بررسی داده‌ها به این مورد دقت کنید تا جایی که می‌توانید اطلاعاتی که از کاربران بدست می‌آورید را بررسی کنید تا اطلاعات واضحی از نیاز آنها بدست آورید.

باز به مثال یوتیوب برمی‌گردیم:

ما به کاربران نشان نمی‌دهیم که هدفمان از ویدیو دیدن آنها پخش کردن تبلیغات است. برای مثال اگر می‌خواستند بین هر ویدیو به جای چند ثانیه تبلیغ چند دقیقه تبلیغ نشان دهند به احتمال زیاد این محصول با شکست دردناکی روبه رو می‌شد.

تمام این موارد جز چیزهایی است که برای تحقیقات خود باید در نظر بگیرید، به صورت خلاصه کاربر چه می‌خواهد و من چه راه‌ حلی می‌توانم پیشنهاد بدهم.

"تحقیق در مورد تجربه کاربر ، کاری است که نیازهای افراد و / یا گروه ها را به منظور اطلاع رسانی در طراحی محصولات و خدمات به صورت ساخت یافته ، کشف و بیان می کند."

مسیر انطباقی Nick Remis