Life is a journey...
گرافیستی که به دنبال UX رفت
مسیر زندگی هیچوقت ثابت، یکنواخت و مطابق با میل و خواسته ما نیست. پس باید سعی کنیم خودمان را با شرایط وفق دهیم تا بتوانیم در سختترین موقعیتها بهترین تصمیم را بگیریم.
همه چیز از یک روز گرم تابستانی شروع شد، وسط یه سفر ساحلی عالی، عصر بود، روی تخت دراز کشیده بودم و فکر میکردم که ناگهان چیزی در ذهنم جرقه زد. هیچوقت درجا زدن را دوست نداشتم و همیشه عاشق یادگرفتن تخصصهای جدید و گسترش مهارتهایم بوده و هستم، مدتی بود که نیاز به یاد گرفتن یک تجربه جدید ذهنم را درگیر کرده بود، بالاخره در آن روز خاص توانستم مسیر جدیدم را انتخاب کنم و تصمیم بگیرم که تلاش کنم و یادبگیرم تا بتوانم یک طراح UX باشم.
تحلیل، بررسی، ساختن، توجه به لایههای زیرین چیزهایی که در روزمره فقط با ظاهرشان درگیر بودم و خیلی موارد دیگر همه در طراحی UX جمع شده بود، انقدر با ذهنیت و شخصیتم سازگار بود که مثل معدنچی که به طلا رسیده باشد از شوق در پوست خودم نمیگنجیدم. پس بدون اینکه کوچکترین شکی به دلم راه دهم شروع کردم.
تجربه کاربری (UX) همان چیزی است که کاربر یک محصول خاص، هنگام استفاده از آن محصول تجربه میکند، یک طراح UX تلاش میکند تا با توجه به ظاهر، احساس و قابلیت استفاده، محصولی مطابق با نیازهای کاربر و با بهترین تجربه کاربری ممکن را ایجاد کند و این تخصصی بود که من قصد فراگیری آن را داشتم. البته داشتن پیشینه طراحی گرافیک در این انتخاب بی تاثیر نبود.
مطالعه این مطلب باعث شد یاد حال و هوای روزهای اول انتخابم بیفتم. اگر طراح گرافیک هستید و قصد تغییر زمینه کاری به سمت UX را دارید پیشنهاد میکنم قبل از شروع نگاهی به این مقاله بیاندازید تا ضمن بهدست آوردن یک آشنایی کلی با فضای طراحی UX و تفاوتها و شباهتهایش با طراحی گرافیک، بتوانید مسیر خود را دقیقتر مشخص کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خطای شناختی Sunk cost fallacy و قلاب کاربر
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقدمه ای بر UX writing
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیازسنجی و روشهای آن