۱۰ کاری که هر مدیر محصول باید در ۳۰ روز اول خود انجام دهد - قسمت دوم

در قسمت اول این مقاله، به ۵ تا از ۱۰ تا کاری که هر مدیر محصول باید در ۳۰ روز اول خود انجام دهد اشاره کردم. و در این قسمت، در مورد ۵ کار مهم دیگه ای که باید توسط شما انجام شود صحبت خواهیم کرد.

لینک قسمت اول مقاله:

http://vrgl.ir/ktudj

۶. شناخت مشتریان محصول

به عنوان مدیر محصول باید بیشترین شناخت را نسبت به مشتریان و کاربران محصول خود داشته باشید چون هدف شما توسعه محصولی برای رفع نیاز و مشکلات مشتریان در راستای اهداف شرکت است. برای شناخت مشتریان قبل اینکه تماس مستقیم با آنها برقرار کنید سعی کنید به قول معروف پشت دست خبره ها بشینید! یعنی به تماس های تیم پشتیبانی، تیم فروش یا هرگونه تماس برنامه ریزی شده با کاربران نهایی گوش دهید. با نحوه صحبت کردن هم تیمی های خود با مشتریان، صحبت در مورد محصول، ویژگی های محصول، مزایا و دلایل آشنا بشید. مشتریان فعلی به شما کمک می‌کنند که شناخت درستی از مشکلات و راه حل های احتمالی پیدا کنید. پس خیلی زود همدل شدن با مشتری ها را شروع کنید و ذهن خودتونو فقط با اطلاعات بایاس شده ی داخل سازمان پر نکنید.

در مورد شناخت مشتریان، ابتدا تقسیم بندی درستی از انواع مشتریان داشته باشید و برای هر گروه، پرسونا (Persona) درست را استخراج کنید. اجازه دهید پرسونای مشتریان درهای بسته را باز کند نه نظر و نیاز شخصی شما.

این جمله را تکرار کنید: من مخاطب محصول خودم نیستم.

این فرض که، مخاطب و مشتری، احتمالا مانند من فکر میکنند، و نیازها و دغدغه هایی شبیه من دارند، میتواند بسیار مخرب و آسیب زننده باشد (منبع‌:‌ سایت متمم)

۷. توقع سازمان از مدیر محصول

هم از نظر پوزیشن شما و هم محصولی که به شما سپرده  می‌شود، از همان ابتدا باید مشخص شود که شما در پازل سازمان کجا قرار دارید. در برخی شرکت ها، تیم محصول نفوذ زیادی دارد و مدیران محصول در اصل صاحب محصول خود هستند و تخصیص منابع و فعالیت های بازاریابی، عملیاتی و موارد دیگر را دیکته می‌کنند. در سایر شرکت ها، مدیر محصول نقش بسیار محدودتری دارد و محدود به راهبرد اهداف شرکت در تیم فنی می‌شوند. بنابراین شما باید بفهمید که سازمان چگونه شغل شما را مشاهده می‌کند و دقیقا چه توقعاتی از شما دارد، چه مقدار فضا برای گسترش و آزادی برای تصمیم گیری دارید.

تجارب شرکت در همکاری با مدیر محصول نیز بسیار در سطح توقعات از شما تاثیر دارد. من سه حالت زیر را تجربه کردم:

  1. اولین مدیر محصول: زمانی که اولین مدیر محصول یک سازمان باشید با چالش هایی مثل مقاومت در ایجاد فرآیندهای جدید، نیاز به اثبات و کسب اعتبار مضاعف نسبت به حالت های ۲و۳، مشخص نبودن دقیق مسئولیت شما، اصطکاک زیاد در برقراری ارتباطات روبرو خواهید شد. ولی اگر شجاعت بالایی دارید و اهل چالش هستید می‌تونه این شرایط براتون خیلی جذاب باشه چون عملا این خود شما هستید که تعریف میکنید که چه وظایفی دارید بنابراین راحت تر می‌تونید با استفاده از تجاربتون، به روشی که دوست دارید محصول را توسعه دهید
  2. ساختار جا افتاده: در اینگونه سازمان ها تیم محصول ساختار مشخص و تجربه شده ای دارد و شما جای خالی را پر می‌کنید. در این شرایط، آزادی عمل کمتری دارید ولی مسئولیت شما مشخص است و سریعتر می‌تونید به جای درگیر شدن در فرآیندها، بر روی محصول تمرکز کنید و آنبورد راحت تری خواهید داشت. یکی از چالش ها، مقایسه شما با مدیر محصول قبلی است و توقعاتی درست یا غلطی که مدیر محصول قبل ایجاد کرده است. شرکت های بزرگ معمولا یا در این حالت هستند یا حالت ۳.
  3. ساختار جدید: معمولا شرکت هایی که قصد رشد و گسترش دارند، یا ساختار قبلیشون خیلی جوابگو نبوده، تصمیم به تغییر و اصلاح ساختار تیم ها دارند، در این حالت وظایف بعضی از پوزیشن ها تغییر می‌کند و تعدادی پوزیشن اضافه می‌شود. ساختار برای همه جدید است و ظرفیت کم و بیش برای تغییر ساختار در شرکت و اعضا وجود دارد ولی همچنان مانند حالت ۱ با مقداری عدم شفافیت در وظایف و مسئولیت ها روبرو خواهید بود. این گونه فرصت ها معمولا برای مدیران محصول جذاب است زیرا در ابتدای یک مسیر جدید همراه تیم خواهند بود و تاثیر گذاری بیشتری خواهند داشت

۸. شناخت معیارهای اندازه گیری

مهم است که بدانید محصول شما چطور اندازه گیری می‌شود؟ اهداف استراتژیک امسال شرکت چیست؟ چطور رسیدن به این اهداف اندازه گیری میشود؟ KPI های محصول چه ارتباطی با اهداف دارند؟ چه اطلاعاتی وجود دارد و در کجاها فقدان اطلاعات است؟

ممکن است سازمانی تمام KPI ها را به دقت اندازه گیری و مانیتور کند و یا ممکن است هیچ چیز را ردیابی نکنند و خیلی کیفی به مسائل نگاه کنند. در هردو صورت شما نیاز دارید اطلاعاتی را که می خواهید در مورد محصول بدانید را پیدا کنید و سپس مطمئن شوید که راهی برای جمع آوری آن داده ها وجود دارد. بنابراین، هنگامی که شروع به ایجاد تغییرات کردید، می توانید تاثیر آن را به وضوح مشاهده کنید و مسلما هر مدیری با داده های درست، پذیرش بالاتری دارد.

برای اینکه بدونید چه میزان داده وجود دارد و چه داده هایی ذخیره نمی‌شود باید ابتدا به پنل های مانیتورینگ و دیتابیس دسترسی های لازم را بگیرید سپس غرق در اطلاعات شوید تا از ارتباط جداول و داده ها نقاط خالی را پیدا کنید. البته وجود هر داده ای لزومی ندارد بستگی به اهداف استراتژیک شرکت و بازتاب اون در KPI های محصول دارد. پس هدفمند و بهینه پویش کنید.

تایین هدف و اشتراک گذاری اطلاعات

۹. تعیین اهداف شخصی

تا اینجای کار شما در بمباران اطلاعات بودید، با فرآیندها و تیم آشنا شدید، مشتری خود را شناختید و توقع سازمان هم از شما مشخص شد ولی همه این اطلاعات باید مدیریت و کنترل شود. بنابراین باید اهداف شخصی برای خود تعیین کنید تا مانع سردرگمی و بی راه رفتن شما شود. این اهداف شخصی باید دست یافتی، کوتاه مدت، منطبق بر شرایط باشد.

این اهداف می‌تواند شامل موارد زیر باشد: تهیه چک لیستی از کارهایی که باید انجام بدید و پیگیری منظم آنها، تهیه شخصی پرسونای کاربران (حتی اگر شرکت پرسونای آماده داشت)، آماده کردن ارائه ای از اینکه چرا فکر می‌کنید باید تغییرات مورد نظرتون انجام بشه و مشکلات در کجاست.

۱۰. موفقیت های کوچیک و سریع

همانطور که در حال برقراری ارتباط با افراد مختلف در سراسر سازمان هستید، از خود بپرسید، چه چیزهایی می‌تواند برای جلب سریع اعتماد آنها به شما کمک کند؟ مهم ترین اهرم قدرت شما در محل کار اعتباریست که کسب می‌کنید، همکاران شما بر اساس اعتباری که دارید با شما مشارکت می‌کنند و اگر اعتبارتان از بین برود عملا دیر یا زود از سیستم حذف خواهید شد. پس تمام تلاشتان همیشه، کسب و حفظ اعتبار کاریتون باشه.

به همکارهای جدید خود نشان دهید که می‌تونید تاثیر گذار باشید و اوضاع را بهتر کنید حتی اگر کاری که می‌کنید به طور مستقیم در مسئولیت های رسمی شما تعیین نشده باشد.

کار جدید می‌تواند یک شروع تازه برای مدیر محصول باشد و ۳۰ روز اول بهترین زمان برای ایجاد چارچوب ها و عادت های درست است.

بنابراین از روز اول کارهارو درست انجام بدید. اگاه باشید که مسائل زیادی برای یادگیری دارید. سپس تلاش کنید تا سرعت بیشتری در پیشروی کارهاتون ایجاد کنید. البته این کار همیشه آسان نخواهد بود و مثلا ممکن است مجبور شوید کمتر در طول کار به تلگرام یا اینستاگرام سر بزنید یا از هرچیزی که تمرکز شمارو بهم می‌زند، دوری کنید. ولی در نهایت ارزشش را دارد.


در نهایت به ۱۰ مرحله کاری که هر مدیر محصول باید در ۳۰ روز اول انجام دهد اشاره کردیم. هنگامی که مراحل بالا را طی کردید، احساس بهتری خواهید داشت که با چه افرادی قرار است کار کنید، مسئولیت شما و چشم انداز محصول چیست، مشتریان شما چه کسانی هستند و چگونه کار انجام می شود.


من، علی معدنی را، میتوانید از طریق شبکه های اجتماعی زیر پیدا کنید: