۱۵ قانونی که هر طراح UX باید بداند (قسمت اول)

تجربه کاربری گستره وسیعی دارد. طراحان UX باید در زمینه های مختلف تخصص داشته باشند. گستردگی منابع در موضوع تجربه کاربری و حجم زیاد اطلاعات در این حوزه، خلاصه ای مفید را در این‌باره لازم می کند در ادامه ۱۵ نکته ای که در این مقاله مطرح شده است بدین منظور تنظیم شده است:

1- تجربه کاربری (فقط) UI نیست

ما نباید رابط کاربری و تجربه کاربری را یکی بگیریم. از جمله مشکلات عمده‌ای که بسیاری از طراحان به آنان مبتلا هستند عدم درک تفاوت این دو مقوله است. درک تفاوت بین تجربه کاربری و رابط کاربری یکی از مهمترین مسائل برای طراحان است که در ادامه بخشی از آن را به اختصار توضیح میدهیم. به طور خلاصه رابط کاربری یا UI فضایی است که تعامل بین کاربر و محصول اتفاق می‌افتد در حالی که تجربه کاربری یا UX یک نتیجه احساسی بعد از این تعامل است.

2- مخاطبان خود را بشناسید!

تحقیق و بررسی مخاطبان اولین قدم برای طراحی یک فرآیند است. در طراحی یک محصول برای مخاطبان این موضوع باید فاکتور اساسی و مهم باشدو نه یک موضوع عجیب و پیش پا افتاده. اگر تصمیم دارید محصولی طراحی کنید که کاربران عاشق آن باشند، حتما باید ایده ای داشته باشیم که نیاز مشتری را به صورت کامل برطرف کند.

اگر قبل از شناخت کامل کاربر شروع به طراحی محصول کنیم احتمالا خیلی به شکست نزدیک شده ایم. شناخت کاربربه شما کمک می کند تا محصولی به مخاطبان بدهید که بر نیاز مشتری متمرکز شده است و نه ویژگی های اضافه که کاربردی ندارد.

 مردم محصول شما را نمی خرند، بلکه آنها یک نسخه بهتر از خودشان را می خواهند.
مردم محصول شما را نمی خرند، بلکه آنها یک نسخه بهتر از خودشان را می خواهند.

طراحان باید تشخیص دهند که چه موقع اضافه کردن ویژگی های جدید را متوقف کنند و روی موضوعی تمرکز کنند که مخاطبان با توجه به تجربه قبلی به آن عادت کرده اند.

3- شما کاربر نیستید!!!

آزمایش محصول با کاربر های واقعی یکی از ضروری ترین قسمت های فرایند طراحی است. اغلب طراحان فکر میکنند که کاربران نیز مانند آنها نگاه می کنند وتصمیم میگیرند پس خواسته‌ای مشابه آنها دارند. در نتیجه، رفتارها و واکنش های خودشان را به کاربران تعمیم می‌دهند. اگر شما خودتان را جای کاربر قرار دهید مرتکب یک اشتباه بزرگ شده اید. این موضوع یک اثر روانشناختی است که به آن اجماع اشتباه یا false-consensus می گویند. در این اثر فرد فکر می کند که عادات و رفتارهای دیگران نیز مانند اوست پس آن ها باید در موضوعات مختلف مانند ایشان از خود عکس‌العمل نشان دهند.

به صورت معمول افرادی که از محصول ما استفاده می کنند زمینه قبلی، مدل ذهنی و اهداف متفاوتی نسبت به ما دارند به عبارت دیگر، مخاطبان ما ممکن است اصلا شبیه ما رفتار نکنند. یک تکنیک اساسی برای غلبه بر بیماری ذکر شده تکنیک کاربردپذیری است. اگر تصمیم دارید محصولی بسازید که کاربران عاشق آن باشند باید تست کردن را پیش از هر کاری انجام دهید. طراح حتماً باید در نظر داشته باشند که تست خود را روی دوستان همکاران یا خانواده خود انجام ندهد، تست روی کاربر واقعی به طراحان این فرصت را می دهد که محصولاتی بسازند که دقیقاً نیاز آن ها را برطرف می کند. البته این مرحله ممکن است خیلی وقت گیر باشد اما این تنها راهی است که ما را به نتیجه درست می رساند.

4- کاربران خودتان را با اطلاعات زیاد خفه نکنید...!

attention span به عنوان یک بازه زمانی تعریف می‌شود که در آن کاربران بدون این که حواسشان پرت شود و یادچار سردرگمی شوند دقیقاً روی موضوعی که مدنظر ماست متمرکز شوند.

طی تحقیقی که شرکت مایکروسافت در سال ۲۰۱۵ انجام داده است نشان داده شد که میانگینattention span افراد جامعه در سال‌های اخیر از ۱۲ ثانیه به 8 ثانیه رسیده است. این تحقیق نشان میدهد که برای جلب توجه مشتری، نسبت به قبل وقت خیلی کمتری داریم. این یکی از مهم‌ترین مسائلی است که طراحان باید در طراحی های خود در نظر بگیرند و در سریعترین زمان ممکن کاربر را به هدف نهایی خود برساند .

طراح باید با حذف المان های اضافی و چیزهایی که مخاطب به آن نیاز ندارد رابط کاربری را هر چه بیشتر ساده کند. یک تکنیک برای حذف اضافات، طراحی به سبک مینی مال است. البته این بدان معنی نیست که کاربر را محدود کنیم. باید در نظر داشته باشیم که تمام اطلاعات مهم و با ارزش باید در اختیار او قرار بگیرد.