سکون و آرامش

گاهی اتفاق می‌افتد،

همیشه که به تلاطم نیستیم...

گاهی وسط همه‌ی بالا و پایین‌ها و سختی‌ها و دست‌اندازها، به جاده‌ی همواری می‌رسیم.

گاهی می‌رسیم.‌‌..

آنوقت که رودخانه به سطحی هموار رسیده است، سطحی صاف و‌وسیع که جریان آب را نامحسوس و کم جلوه می‌دهد. آنقدر کم، که احساس می کنی هیچ جریانی ندارد.

آب راکد زیباست، ساکت و نرم و آرام‌.

چشم‌انداز زیبائی دارد زیرا با وجود رکود و بی‌حرکتی، آیینه‌ای زلال برای تصاویر اشیاء و درختان اطراف است.

چنین آبی حاوی تصویر گذشته و حال و گاه آینده است.

اما اینهمه زیبائی و سکون و آرامش، فرزند یکنواختی است،

با وجود نبود تنش و اضطراب، بدون حرکت و قلیان است،

با وجود زیبائی ، بدون هیجان و‌تلاش است.

شاید ساکن ماندن آب، حتی آن را تبدیل به مردابی کند که در این آب راکد، جلبکهای فرصت طلب، رشد می‌کنند. ماهیها کم کم از بین می‌روند و آب بوی تعفن می‌گیرد.

همین آب چندی پیش در جریان تند و فعال خود، سنگها را می‌سائید و در قل قل ها و غلطیدن‌هایش روی هم, ماهیهای آزاد جان می گرفتند و رشد می‌کردند.

آن آب در قلیان هستی بخش بود و این آب آرام، تخدیر کننده.

زندگی آدم‌ها هم این چنین است. درست است که سکون دائم و رفاه مدام، آرامش به همراه دارد، اما آدمی فرزند حرکت است و تلاش،

آدمی با تنوع و پویایی سرشته است و می‌خواهد تجارب جدیدی را صید کند.

ماندن در یک جا و‌یک شرایط انسان را از پویایی و حرکت بسوی کمال باز می‌دارد و او را تبدیل به مردابی ساکن و بی‌تجربه و بی‌هیجان می‌کند.

گاهی اگر سکونی پیش آید و آرامشی نسبی در زندگی برقرار شود، خود انسان خیلی زود خسته می‌شود و به دنبال هیجان و تلاش می‌گردد.

سکون و آرامش خوبست اما فقط برای آمادگی برای تلاشی از نو.

پی نوشت:

میگن امسال سال خرگوشه. پس بیشتر باید بدووییم???