من می نویسم، پس هستم


من می نویسم، پس هستم
من می نویسم، پس هستم

فکر می کردم این جمله اولین بار به فکر خودم رسیده اما وقتی تیتر را در گوگل سرچ کردم پر بود از "من می نویسم، پس هستم"

اما زیباست و چقدر خوب که آدمهایی اینطور فکر می کنند و خوشحالم که من هم به این جمله رسیده ام، امروز برای اولین بار در وبینار های رایگان اهل نوشتن استاد شاهین کلانتری شرکت کردم خیییییلی هیجان داشتم و بسیار لذت بردم.

در این وبینار "چرایی نوشتن" بعنوان یک تمرین مطرح شد البته در آزاد نویسی روزانه ام بسیار راجع به نوشتن می نویسم و حالا دوست داشتم توضیح دهم که چرا با نوشتن، "بودن" را احساس می کنم.

"نوشتن" برای من مانند اتساع زمان در نظریه نسبیت آلبرت انیشتین است انگار وقتی می نویسم همه چیز در ذهنم کش می آید و به من فرصت می دهد آنچه به آن می نگرم را دقیق تر درک کنم، آنچه می بینم... آنچه می شنوم.....آنچه احساس می کنم....آنچه فکر می کنم...آنچه انجام می دهم و...

شبیه زمانی که چشم هایمان را می بندیم و خوراکی لذیذی را با "تمام وجود" مزه مزه می کنیم.

.................نوشتن مزه مزه کردن زندگی با تمام وجود است..............

نوشتن = مزه مزه کردن زندگی
نوشتن = مزه مزه کردن زندگی


نظر شما چیست؟

منتظر دریافت دیدگاه دوستان عزیز هستم

با سپاس

شادی صفوی


پی نوشت: تصویر ابتدایی برگرفته از https://readykids.com.au/

و تصویر انتهایی بر گرفته از https://myloview.com/