درنابالاتر - هفته‌ی دهم – بیشتر بدانیم

بیشتر بدانیم این هفته رو محمد برامون نوشته:

توی این متن با من همراه می‌شید بریم سراغ چند نوشیدنی جذابی که می‌شناسیم؟ من یک باریستا هستم. یعنی کارم قهوه درست کردنه. پس بیاید با دنیای قهوه شروع کنیم.

 نمی‌دونم که شما با دنیای قهوه آشنا هستید یا نه؟ مثلا یک گوشه‌ی این دنیای قهوه‌ای رنگ بامزه نوشیدنی‌های برپایه‌ي اسپرسو جا خوش کردند. مثل لاته و موکا. شیر تو دمای ۶۰-۷۰ درجه سانتیگراد یک طعم شیرینی به خودش میگیره که خیلی روی قهوه اسپرسو خوش می ‌شینه و می‌تونه نوشیدنی‌های لطیفی بسازه که کلی عاشق سینه‌چاک داره… یا یه جای دیگه‌ي این دنیا قهوه‌هایی هستند که نوشیده میشن تا به نوشنده کافئین برسونن. بعضی‌هام خب سینه‌چاک انرژی ای هستند که از قهوه می‌گیرند. اما ما توی این نوشته می‌خوایم یه جای دیگه‌ی این دنیای جذاب بریم. میخوام بریم جایی از این دنیای باحال بایستیم که احتمالا دونه‌ّهای قهوه اگه زنده بودند می‌گفتند ما این‌جا بیشتر از هرجای دیگه ای حس می کنیم خودمونیم. جایی که مهمه دونه‌های قهوه از کجا اومدن. چه مسیریو طی کردن. چجوری طی کردن. می‌خوایم با هم بریم توی دلشون. این‌جا کجاست؟ قهوه‌های دمی.

جایی که دونه‌های قهوه بعد از آسیاب شدن معمولا بدون این که تحت فشار زیاد هوا باشن در مجاورت آب قرار می گیرند. دم‌آوری قهوه‌ خیلی کار سختی نیست. ویدئو‌های یوتیوب یا وب‌سایت های مربوط به قهوه آموزش‌های خوبی دارند. وسایل دم‌اوری هم خیلی گرون نیستند. می‌تونید متُدهای دم‌آوری رو به عنوان کلیدواژه جست‌وجو کنید و آموزش‌های خوب پیدا کنید. مثلا V60 , Chemex, Siphon, Kalita  …

نوشیدن این قهوه‌ها فرصتیه برای این که به چیزی که می‌نوشید فکر کنید. به طعمی که ازش می گیرید. بویی که ازش حس می‌کنید. انگار این‌جا مواجهه‌ي دونفره‌ی شماست با دونه‌های قهوه. در این متد‌ها معمولا از قهوه‌هایی استفاده می‌شه که بهشون میگن قهوه‌های تخصصی. قهوه‌های تخصصی در مقابل قهوه‌های تجاری قرار می‌گیرند. قهوه‌های تخصصی از مزرعه تا موقعی که به دست شما می رسن توجه خاصی بهشون می‌شه. مهمه که این قهوه‌ّها در کدوم منطقه از چه کشوری رشد کردن. در چه زیررگروهی از گیاه قهوه تعریف میشن. چه جور پروسسی رو بعد از برداشت از سر گذروندن. چه طوری برشته شدن و در نهایت چطوری آسیاب و دم‌آوری شدن. همه ی اینا اهمیت پیدا می کنه و توی تجربه‌ای که شما از فنجان قهوتون دارید نقش خودش رو ایفا می کنه. این‌جا جایی هستش که توی این نوشته ایستادیم. جایی که پامون رو فراتر از خوش‌مزه بودن یا اثرات فیزیکی یک نوشیدنی گذاشتیم. انگار داریم با نوشیدنیمون رفیق می‌شیم. انگار داریم شخصیتش رو و مشی و مرامش رو می‌شناسیم. داریم با اصالتی که نوشیدنیمون داره کیف می‌کنیم. برای من خیلی جذابه و همه‌ی هدفم توی این نوشته اینه که با هم بریم توی بحر این بعد از اون چه که می خوریم و می نوشیم…

توی مثال بعدی بیاید بریم سراغ لیموناد. محتویات اصلی لیموناد فقط لیمو، آب و شکره. بعضی ها یه چیزایی رو بهش اضافه می‌کنند مثل سودا یا نعنا. بعضی ها‌هم یه چیزایی رو ازش کم می کنند. مثلا شکر رو کم می‌کنند که نوشیدنی سالم تری باشه. روشی که من دوست دارم اینه. این که پوست چند لیموترش رنده بشه و با آب و شکر روی آتیش بجوشه. بعد آب لیموها و همینطور اونچه که رو آتیش بوده از صافی عبور داده بشه و بهش یخ (و در صورت لزوم آب) اضافه بشه. اون‌چه که این روش رو خاص می‌کنه حضور محسوس پوست لیموئه که در کنار آب لیمو توی نوشیدنی ما حکمرانی می‌کنه. نمی‌دونم درسته از این جمله استفاده کنم یا نه ولی نوشیدن این لیموناد پوست لیمویی طوریه که انگار داریم با جناب لیمو صحبت می‌کنیم. اگه دقت کنید باز هم داریم پامون رو فراتر از طعم و اثرات نوشیدنی می‌ذاریم. داریم در مورد هویت نوشیدنی صحبت می‌کنیم.

مثال بعدیم دنیاییه که من از دوتای قبلی کمتر می‌شناسمش. برای همین صرفا معرفیش می‌کنم اون هم فرهنگ نوشیدن چای در چینه. من چندین بار از اهل فنش این‌طور شنیدم که درست کردن چای چینی با روش‌های سنتی چین حتی از نوشیدنش لذت بخش تره. این مثال رو کوتاه کنم. چون اطلاعاتم در موردش زیاد نیست و نمی‌خوام به جاده خاکی بزنم.

در پایان این نوشته می‌خوام یه پی نوشت بیارم. دارم به این فکر می‌کنم که اون چه سعی کردم توی این نوشته بگم تا حدی به روتین ها و فضای درنابالاتر مربوطه. از این جهت که شاید توجه ما به اصالت اونچه وارد بدنمون می کنیم بتونه خلأ هایی رو برطرف کنه که از بین رفتن اون خلأ ها انگیزه‌های ناخودآگاه ما رو برای پرخوری و بد خوردن از بین ببره. شاید این نگاه بتونه یه قدم در مسیر سالم خوردن هم باشه. شاید…