پرت و پلا
زیباییشناسی ژاپنی
همه چیز درباره زبان، فرهنگ و سنتهای ژاپنی برای من جذابه و به طور کلی ژاپنیها به نظر من متفاوت از بقیه مردم دنیا اند. از فرهنگ سامورایی تا انیمههای خشن و خونآلود، از دنیای نویسندهای مثل ایشی گورو تا کارگردانی مثل ازو، همه و همه خبر از دنیای شگفتانگیز شرق میدن.
مثال اولم از شگفتانگیزی ژاپنیها فوتباله. آدمهایی که برای پیشرفت فوتبال کشورشون برنامه ۵۰ ساله میریزند. برنامهای که با کارتون معروف فوتبالیستها شروع میشه. میدونستید فوتبالیستها با هدف علاقهمند کردن بچهها به فوتبال تولید شده؟ دولت ژاپن همزمان با پخش فوتبالیستها شروع به ساختن زمینهای فوتبال میکنه و بچهای که از دیدن کارتون انگیزه گرفته رو بلافاصله وارد زمین فوتبال واقعی میکنه. نتیجه هم قهرمانیهای پیدرپی تیم ملی ژاپن در رقابتهای جام ملتهای آسیا میشه. مثال بعدی دنیای مانگای(کمیکبوک) ژاپنه. در حالی که همه دنیا به دنبال ابرقهرمانهایی مثل بتمن و سوپرمناند، ژاپنیها مانگاهای خودشون رو تولید میکنند. انگار که سرزمین و سیارهای جدا از سایر دنیا اند.
همهی اینها رو گفتم که بگم چرا ژاپن برای من شگفتانگیزه. در ادامه موضوع یک نوع زیباییشناسی، به اسم وابیسابی، برخاسته از ژاپنه. وابیسابی فلسفهای بر پایه پذیرش ناپایداریها و نقصهاست. در این زیباییشناسی برخلاف زیباییشناسی غربی که همه چیز رو کامل میخواد، نقص و عدم کمال نشونه زیباییه. از ویژگیهای زیباییشناسی وابیسابی عدم تقارن، زبری، سادگی، تواضع و قدردان بودن نسبت به اجزای طبیعت رو میشه نام برد. ترجمه کلمههای وابی و سابی راحت نیست. وابی در گذشته به معنای تنها زندگی کردن در طبیعت به دور از جامعه و سابی به معنای خمودگی و پژمردگی بوده. در حوالی قرن ۱۴ معنی این کلمات شروع به تغییر کردند و معنای مثبتتری به خودشون گرفتند. در ژاپن امروز وابی به معنای سادگی، طراوت و سکوت در اشیاست و سابی به معنای زیبایی و متانتیه که بر اثر گذشت زمان به وجود میاد. وابیسابی در ژاپن امروز به معنای خرد در سادگیِ طبیعی و یا زیبایی در کمبود و نقص یاد میشه.
در وابیسابی آثاری زیبا اند که نشوندهندهی شکوه و جلال نیستند و متواضع و فروتناند. به عنوان مثال کینتسوگی هنریه که در اون قطعات شکسته سفال و کوزه رو با طلا به هم میچسبونند. کینتسوگی میتونه مثالی برای فلسفه وابیسابی باشه. همچنین کینتسوگی میتونه به فلسفه موشین هم ربط داشته باشه که دربردارنده مفهوم سرنوشت به عنوان بخشی از زندگی و پذیرش تغییره. در کینتسوگی نه تنها آسیب پنهان نمیشه بلکه درخشان هم هست. همچنین کینتسوگی یک نوع نمایش فیزیکی از مکتب موشینه. موشین اغلب به حالتی بیذهن(یعنی بدون خشم،قضاوت، ترس و …) اطلاق میشه، ولی همزمان دلالت بر حضور کامل در لحظه رو داره. پذیرش تغییرپذیریِ زندگی که همه انسانها آسیبپذیرند نمیتونه واضحتر از ترک و شکستگی روی سفال و سرامیک به تصویر کشیده بشه. به طوری که با اشیا هم احساس همدلی میکنند. وابیسابی در هر یک از هنرهای ژاپنی با توجه به رشته، نمایشی متفاوت داره. در سفالگری باعث ظهور ظروف ساده و بدون زرق و برق میشه. در موسیقی منجر به نواهای حزنانگیز میشه. در معماری به فضاهای نامتقارن و کم نور و در شعر در قالب هایکو و اشعار کوتاه نمایان میشه. جونیچیرو تانیزاکی در کتاب در ستایش سایهها، که به بررسی عدم وجود نور در معماری ژاپنی می پردازه، در قسمتی از کتاب میگه:
«نظر من این است که ما شرقیها سعی میکنیم با هر آنچه اطرافمان شکل گرفته خودمان را راضی و خشنود کنیم، خودمان را متقاعد کردهایم که چیزها را همانطور که هستند بپذیریم و برای همین است که تاریکی آرامشمان را بر هم نمیزند و به گونهای اجتنابناپذیر آن را در زندگیمان جای میدهیم. در جایی که روشنایی اندک است نیازی به تشدید آن نمیبینیم و در عوض به تاریکی پناه میبریم و زیبایی نهفته در آن را کشف میکنیم. انسان غربی اما همواره تلاش کرده آنچه دارد را بهتر کند، از شمع به چراغهای روغنی از چراغهای روغنی به روشنیهای گازسوز و در آخر هم نورهای الکتریکی. میل روزافزون او به روشناییِ بیشتر هرگز آرام نگرفته است. تمام توانش را به کار بسته تا جزئیترین سایهها را نیز از میان بردارد.»
به طور کلی از نشانه های ثابت این زیبایی شناسی میشه به سادگی، نزدیکی به طبیعت و ناپایداری دنیا اشاره کرد. این مطلب نتیجه کنجکاوی جزئی من از یه موضوع خیلی وسیع بود که با یه هایکو از رضا علوی به آخر میرسونم.
کرم ابریشم
طی می کند طول رود را
در برگی از توت
مطلبی دیگر از این انتشارات
درنابالاتر - پیش از شروع
مطلبی دیگر از این انتشارات
درنابالاتر - هفتهی اول – پیشنهاد فیلم
مطلبی دیگر از این انتشارات
درنابالاتر - هفتهی دهم – بیشتر بدانیم