نگاهی به اقتدار پزشکی

•پزشک و سیاست مدار آلمانی،رودولف ویرشو جایی گفته است که سیاست چیزی نیست جز پزشکی کلان⁣
بسیاری از نظریه پردازان طیف چپ از جمله میشل فوکو نیز وارونه ی این تز را به این صورت مطرح کرده اند که پزشکی نیست چیزی نیست جز سیاست خُرد.⁣
عمل پزشک و سیاستمدار هر دو بر مبنای خیر عمومی مشروعیت می یابد که دست کم در نظام اجتماعی کنونی هر دوی این حوزه ها با نخبه گرایی حاد عجین اند.⁣

•در عصر روشنگری پزشک به عنوان حامل دانش به طور خاص جانشین فرد روحانی می شودو بدین صورت دستورالعمل های پزشکی جایگزین جدیدی برای فرامین مذهبی ای می شود که بنا بود رستگاری را تضمین کنند⁣

•پزشکانی که برای سفر،استراحت،پرداختن به تفریحات و از همه مهمتر گفت و گو با افراد مورد اطمینان خود فرصت کافی می یابند،تمایل کمتری به اقتدارگرایی دارند،آنها با برخورداری از این غنای عاطفی و شناختی که از این بازاندیشی کسب میکنند می توانند به طور موقت حامل رنج بیمار شده وسپس به درستی از این نقش خارج شوند⁣

برشهایی از متن کتاب⁣

⁣__________

نویسنده در این کتاب به عنوان (دندان)پزشک جامعه شناس با بهره گیری از رویکردی میان رشته ای تلاش میکند تا با تلفیق یافته های پژوهش های میدانی خود و دانش پایه لازم، خواننده را با درک درستی از چرایی ایجاد و چگونگی ساختار اقتدار پزشکی موجود آشنا کند و در نهایت در فصل پایانی راهکارهایی برای بهبود رابطه ی پزشک،بیمار بیان کند که با توجه به بومی و ملموس بودن پژوهش ها مطرح شده ،در این حوزه اثری ارزشمند به نظر می رسد