مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
آی تو!... «پینک فلوید» و ذایقهی موسیقیِ ما
کو در میانِ این همه دیوارِ خشک و سرد،
دیوارِ یک امید
تا سایههای شادیِ فردا بگسترد؟
ا.بامداد
◄ «پینک فلوید» در سپهر موسیقی جهان نامی شناخته شده است و هرچند شاید با نگاهی کارشناسانه و از دیدگاهِ موسیقیِ صرف، شهرت افسانهایِ این گروه تا حدی اغراقآمیز و برآمده از جنبههای تجاریِ «صنعت موسیقی» باشد و نه فقط «هنر موسیقی»، اما قطعاً در نبوغِ یکیک اعضای آن (حتی اعضای گمنامتر) هیچ شک و تردیدی وجود ندارد و همگان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که برآیندِ به اصطلاح پکیجِ پینک فلوید شامل نبوغ اعضای آن به اضافهی اتفاقات تاریخی و مراحلی که پشت سر گذاشتند، میراث گرانبهایی بر جای گذاشته است که بیتردید تا ابد در خاطرهی اعصار، به استمرار، تکرار خواهد شد.
◄ در کشور ما شوربختانه به دلایل بسیاری که بررسی آن در این نوشتار جایی ندارد، موسیقیِ دوران طلایی یعنی دههی هفتاد و هشتاد میلادی که در آن بزرگانی چون بیتلز، کوئین، لِد زپلین، بلک سبث، دِ هو، جِثروتال، کَمِل، دِ دورز، یِــس، دیپ پِرپل، رولینگ استونز، دیوید بوئی و بسیاری دیگر از جمله همین پینک فلوید خوش درخشیدند، آثار موسیقی به ندرت و توسط عدهای محدود تهیه، شنیده و (تا حدی) شناخته شد و به این ترتیب بیشینهی ایرانیان از شنیدنِ موسیقیِ خوبِ آن سوی آبها که میتوانست نقش مهمی در شکلگیری ذایقهی موسیقیِ جامعه داشته باشد محروم شدند و به گمان نگارنده، از همین روست که آن نسل نتوانست گوش و ذایقهی موسیقاییِ نسلهای پس از خود را برای شنیدنِ موسیقیِ خوب (چه ایرانی و چه بینالمللی)، تربیت کند و این شد که امروزه با نوع سخیفی از سلیقهی موسیقایی در سطح جوانان و نوجوانان کشور روبرو هستیم که از دیدگاه جامعهشناسیِ سیاسی، مورد پسند و حمایت روابط قدرت نیز هست.
این بدسلیقگی گاه تا جایی است که میتوان حکایت امروز جامعهی ما در برخورد با موسیقیِ خوب را به داستان همان مردِ دباغی مانند کرد که در بازارِ عطرفروشان از هوش رفت و تنها زمانی به هوش آمد که کسی اندکی سرگینِ سگ زیر دماغش گرفت!
البته همهی اینها به این معنا نیست که در آن سوی مرزها همگان با موسیقیهای فاخر و ارزشمند محشورند!
خیر! بدبختانه سرطانِ بدخیم سوداگری موسیقی در سطح جهانی نیز بیداد میکند و آثار سخیفی از هنر«نا»مندانی کمسواد با آمیزهای از هرزهنگاری، مواد مخدر و خوشباشیهای بیحد و حصر، سلیقهی موسیقاییِ جوانانِ سراسر جهان را نشانه رفته است اما آنچه پیشتر در رابطه با جامعهی خودمان مطرح کردم نمایانگر آسیبپذیریِ دوچندانِ ذایقهی ایرانیان است چرا که هرگز فرصتی برای آشنایی با چیزی بهتر نداشتهاند و درد این است.
بگذریم...
◄ در ادامه برگردانی آزاد از یکی از شناختهشدهترین آثارِ پینک فلوید را برایتان خواهم گذاشت که البته به سبکی ویژه و بر پایهی سلیقهی خود، به پارسیِ سره، نگاشتهام.
ترانهی «Hey you!» (آی تو!) از آلبومِ مفهومیِ «دیـــــوار» (1979) که هرچند شاید به لحاظ هنری و موسیقایی، بهترین آلبوم پینک فلوید نباشد اما شناختهشدهترینِ آن در سطح جهانی است و بیشتر مردم به ویژه در ایران، دستکم «We don’t need no education» یا به اصطلاح عامه «!Hey teacher» را بارها و بارها شنیدهاند، حتی اگر ندانند این ترانه از کجا آمده و ساختهی کیست!
و اما Hey you جدای از مفاهیم ژرفی که در متن داستان دارد و پرداختن به همهی آنها نوشتار دیگری را میطلبد (کمااینکه افرادی حتی در ایران نیز هنرمندانه در نوشتارهایی به آن پرداختهاند) بیشک یکی از شاهکارهای موسیقی و ترانهسرایی است و نشان از توانمندیِ جنونآمیز خالقانش «راجر واترز» و «دیوید گیلمور» دارد.
◄ به طور خلاصه، ترانه مربوط به مقطعی از داستان است که ستاره جوانِ راک که خود را به کلی از جامعهی اطرافش بیگانه و منزوی ساخته و محصور در دیوارِ روانیِ خودساختهای است پی به اشتباه خود میبرد و در تلاشی سخت برای برقراری مجدد ارتباط با دنیای خارج است، اما این دیوار بسیار بلند است و گویی فریادهایش دیگر راه به جایی نمیبرند...
نکته: در فیلمی که «آلن پارکر» در سال 1982 بر اساس آلبوم «دیوار» و به همین نام ساخت، ترانهی Hey you به هنگام تدوین و به دلایل زمانبندی حذف شد.
HEY YOU (THE WALL)
بازسرایی: فرهاد – شهریور 1381
آی تو!
غُنوده در سرما
رو در پيری و
در تنهايی...
توانیام ديد؟
آی تو!
ايستاده در يكی سرسرا
با پاهايی كِرِخ
با لبخندی فِسُرده
توانیام شنيد؟
آی تو!
ياریشان مكن
به كشتنِ چراغ
به درخاكْْسپارشِِ نور
پا پس مكِش
بی تلاشی كلان!
آی تو!
خمودهی درون... برهنهی برون
توانیام پَســود؟
آی تو!
چسبانده به ديوار، گوش...
تو!... توی ديوارْنيوش!
چشمبهراهِ كهای؟
كه بازآيد
كه فراخوانَدَت...
توانیام پســود؟
آی تو!
ياریام توانی داد،
به در غلتاندنِ سنگِِ سنگينِِ تنم؟
بگشای دل!
اينك رهسپارِ خانه، منم!
... همه اينها
رويايی بيش نبود
بلندا ديواری پيشِِ رو
تلاشات هرچه سترگتر
رهايی اما
ناشدنیتر!
... و كاسهی سرهای پاك
خورشگاهِ كرمهای خاك
آی تو!
ايستاده پا به راه
كمربسته به فرمانِ هر جفاكارِ خودخواه!
ياریام توانی داد؟
آی تو!
تو!... توی آن سوی ديوار!
هنجارشكنِِ ناهنجار!
ياریام توانی داد؟
آی تو!
نگو كه اميدهامان
يكسره بر باد شد...
« با يكدگر اِستادهايم،
بی يكدگر اُفتادهايم! »
Hey You
Hey you, out there in the cold
Getting lonely, getting old
Can you feel me?
Hey you, standing in the aisles
With itchy feet and fading smiles
Can you feel me?
Hey you, don’t help them to bury the light
Don't give in without a fight.
Hey you, out there on your own
Sitting naked by the phone
Would you touch me?
Hey you, with your ear against the wall
Waiting for someone to call out
Would you touch me?
Hey you, would you help me to carry the stone?
Open your heart, I'm coming home.
But it was only fantasy.
The wall was too high, As you can see.
No matter how he tried,
He could not break free.
And the worms ate into his brain.
Hey you, standing in the road
Always doing what you're told,
Can you help me?
Hey you, out there beyond the wall,
Breaking bottles in the hall,
Can you help me?
Hey you, don't tell me there's no hope at all
Together we stand, divided we fall
مطلبی دیگر از این انتشارات
دیباچهی کتاب «چکامههای دیروز و همیشه»
مطلبی دیگر از این انتشارات
♪ اپرایی که اپرا نیست ♪
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاهی به پژواکها (Echoes) پینک فلوید