مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
چشمبهراه باران... (Roxette)
? Waiting for the Rain
بازسرایی ترانهای زیبا و شگفتانگیز و درعینحال ساده از گروه پاپ/راک سوئدی و بسیار نوستالژیک راکست (Roxette) که کارشان را از دهه 80 میلادی آغاز کردند و خوانندۀ خوشصدا و خاص گروه؛ «ماری فریدریکسون» چندی پیش (9 دسامبر 2019) در 61 سالگی درگذشت.
«راکست» برای همسن و سالهای من در دهه 60 و 70 خودمان، برو بیایی داشت، هرچند شاید نسل جدید شناخت چندانی از آن نداشته باشد.
این ترانه متن سادهای دارد و به ویژه در ترجمه، فاقد پیچیدگیهای شاعرانه است و بیشتر زیباییاش را مدیون صدا و لحن شگفتانگیز «ماری» در خواندنِ آن است؛ از این رو کوشیدم در برگردان یا همان بازسرایی فارسی، بدون دست بردن در معنی و محتوا، با افزودن کمی جذابیت واژگانی، رنگ و بوی ویژهای به آن بدهم. امیدوارم دوست داشته باشید.
چشمبهراه باران...
چشمبهراه بارانام و
چشمبهراه تـــو
چشمبهراه بارانام،
تا تیرهروانام را فـروشویَـد، پاک.
چشمبهراه بارانام
که بیبودنات، هیچ
بهتر نخواهد شد.
فراموشیدنام نیست
روزی که از بَرم رفتی و
روزی که آمدی را...
تو
در دردهایم خانه کردهای
این چرخ کـَژگـَرد
از پویه درافتاد گاه و
گاه،
بر گُردۀ باد گذشت...
من اما در شگفتام که چرا
جان نمیبازم؟
چشمبهراه خورشیدم اینک
چشمبهراه روزی نو
چشمبهراه شبام اینک
تا چشمانم را فرو بندد...
چشمبهراه تاریکیام من
که بیبودنات، هیچ
آسانتر نخواهد شد.
شور و شرارمان،
آن بوسههامان،
نه از دل و
نه از اندیشهام
هرگـــــز
نخواهد روفت...
زمان ایستاد گاه و
گاه،
شتابنده درگذشت
من اما در اندیشهام که چرا
تن در خاک نمیکِشم؟
نه، نه، نه...
نه، نه، نه...
چشم به در دوختهام،
چشمبهراه یک دوست،
چشمبهراهِ راهی
تا در آن گام بردارم
چشمبهراه یکی رویا
که بیبودنات نیز
همهچیزی
بهتر شود.
نه، نه، نه...
نه، نه، نه...
بازسرایی: فرهاد ارکانی
گوهردشت کرج - مرداد 1400
مطلبی دیگر از این انتشارات
رادیواکتیو؛ ترانهای برای آخرالزمانی که «امروز» است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نخستین تجربهی من از پست صوتی ویرگول
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاراک انگرن | Carach angren