استارتاپ‌ها اونقدری پولدار نیستن که بتونن کارمندای ارزون استخدام کنن!

معمولا استارتاپ‌ها، به خصوص استارتاپ‌های بوت‌استرپ، با محدودیت منابع مالی روبرو هستن. طبیعتا به همین خاطر باید توی همه هزینه‌ها صرفه جویی کنن. هزینه‌های جاری، امکانات رفاهی، هزینه‌های دفتر و بسیاری دیگه از هزینه‌ها باید به دقت مدیریت بشن. برای هر خرید یا هزینه‌ای که می‌کنید باید از گزینه‌های اقتصادی استفاده کنید.


اما بسیاری از استاراپ‌ها ممکنه سعی می‌کنن توی هزینه‌های سرمایه انسانی هم صرفه‌جویی کنن و افراد میان‌ یا پایین‌رده رو توی سازمان بکار بگیرن تا حقوق کمتری پرداخت کنن. به اعتقاد من، این بزرگ‌ترین خطای استراتژیکیه که ممکنه یه استارتاپ مرتکب بشه.

حقیقتا استخدام کارمند کم تجربه (نه به معنای کم‌سن. مشخصا به معنای کم‌تجربه؛ مثلا یه ۳۰ ساله‌ی کم‌تجربه)، ارزون و میان‌رده (حتی اگه خیلی باهوش باشه)، با این چشم‌انداز که می‌تونه تجربه کسب کنه و بعد از چند ماه یا چند سال باعث رشد خودش و سازمان بشه، فقط از عهده سازمان‌های نسبتا بالغ با منابع مالی کافی بر میاد. بی شک استارتاپ‌ها اونقدر پولدار نیستن که کارمندای ارزون استخدام کنن.

یه استارتاپ، خط مقدم جبهه مبارزه بر سر ایده، راهکار، فناوری و داراییه... یک جنگ تمام عیار با زمان، رقبا، محصولات مشابه، سازمان تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی و به فراخور حوزه فعالیتتون، با هزار و یک جای دیگه. قطعا درست وسط یک جنگ جدی، علاقه‌ای ندارید با ارتش سربازهای پیاده نظام به دل دشمن برین، عاقلانه اینه که بهترین جنرال‌ها رو با خودتون همراه کنید....

ارزون، اقتصادی نیست

حدود یک سال فردی رو با ادعای زیاد و قیمت ارزون برای مدیریت فروش و بازاریابی همراه داشتیم. موقع خروج از مجموعه، با وجود اینکه ادعاهای زیادی داشت، با کلید واژه (شرکت واقعیت مجازی) که کلیدواژه اصلی سئو برای شرکتی مثل ماست به هیچ جای وب فارسی نبودیم! :) عوضش با مقاله (عکاسی سه بعدی با ایفون) اول بودیم که به هیچ دردی نمی‌خوره.

به غیر از اینکه با اعصاب خوردی دائم، پولمون رو هدر داره بودیم، فرصت‌های طلایی رشد کسب و کار در اون بازار رقابتی هم از دست رفته بود. تقریبا هیچ مقاله و کلیدواژه‌ای رو صفحه یک و حتی صفحه دو گوگل نداشتیم. تصمیم گرفتیم با یک ادم گرون و حرفه‌ای جایگزین کنیم. نتیجه: الان مقالات آخر سایتمون بی برو برگرد لینک اول سرچ توی اون زمینه رو تسخیر کردن.

افراد غیر حرفه‌ای، انتظارات غیر حرفه‌ای دارن

راستش تجربه شخصی من اینه که افراد حرفه‌ای و کارکشته، رفتار همدلانه بیشتری دارن و فضای حاکم بر یک استارتاپ رو بهتر درک می‌کنن. گاهی نیروی انسانی ارزان، غیر حرفه‌ای و کم‌تجربه انتظارات عجیبی رو مطرح می‌کنه، درکی از شرایط نداره، مسئولیت کارهای خودش رو هم نمی‌پذیره و فضای کسب و کار رو مسموم می‌کنه.

یکی از همکاران سابق ما که اکوشار تجربه اول کار حرفه‌ایش بود، بعد از ۳ ماه حضور در مجموعه، انتظار داشت ۲۵ درصد سهام شرکت رو به نامش کنیم. به قول نسل زد: برای واقعی! :) در صورتی که افراد حرفه‌ای گرچه در نگاه اول حقوق بیشتری دریافت می‌کنن اما همدلی، انتظارات معقول و اتمسفری که خلق می‌کنن ارزشمند‌تره.

خطای شناختی، خطای خانمان سوز

افراد کم تجربه چند خطای شناختی خطرناک همراه دارن که آسیب‌های جدی به کسب و کار می‌زنه. مثلا درک درستی از میزان ارزشی که در مجموعه خلق می‌کنن ندارن و معمولا خیلی زود دچار سندروم (جز من کسی اینجا کار نمی‌کنه) یا (مهم‌ترین کار این شرکت رو من می‌کنم) میشن. اونا معمولا درکی از ارزشی که سازمان براشون ایجاد کرده ندارن، فرصتی که بهشون داده شده رو نمی‌بینن و مثل هوا، اون رو حق بدیهی خودشون می‌دونن.

یا یکی از خطاهای شناختی خطرناکی که افراد کم تجربه می‌کنن وقتی رخ میده که از قیمت پروژه‌ها و درآمدهای شرکت مطلع بشن. معمولا عدد پروژه رو با حقوق خوشون مقایسه می‌کنن و با توجه به هزینه‌های دیگه، حق ریسک پذیری موسس، هزینه‌های جاری و استهلاک و بیمه و مالیات و افزایش سرمایه و رشد و هزار عنوان هزینه دیگه، بخش اعظم عدد دریافتی برای پروژه رو حق خودشون می‌دونن و این به سازمان اسیب جدی می‌زنه. در حالی که افراد حرفه‌ای درک بهتری از این مساله دارن.

در مجموع چیزی که توی این جستار می‌خواستم به اشتراک بذارم قطعی نیست، خودم مثال‌های نقضی هم تجربه کردم. ورود افراد کم تجربه به سازمان با توجه به اینکه بیرون از جعبه فکر می‌کنن، ویژگی‌های مثبت زیادی داره! اما در مجموع فکر می کنم واقعا استارتاپ‌ها اونقدری پولدار نیستن که بتونن کارمندای ارزون استخدام کنن.