یک راز هستم ، از آسمان افتاده ، در گوش شبنمی ، بر روی گل خفته . تا فاش شود این راز ، شنبم در جهان ، میزند پرسه :)
دوست های ویرگولی 🥳
سلام سلام و سلام به ویرگولیییی ها 🤩
با اجازه ی آفتاب گردون و بعد هم آقای شیمی دان 😄
می خواستم از ایده گرانبهاتون استفاده کنم 😍 همچون این دوستان ، متنی برای ویرگولی هایی که میشناسم بنویسم 😃
مدت کوتاهی هست که در ویرگول هستم و
تقریبا نصف تعداد آدم هایی که میشناسمشون من رو نمیشناسن😁😂
ولی مگه دوستی یه طرفه چه اشکالی داره 😄
نقطه ی عطف ورود من به ویرگول
و بزرگترین اتفاقی که بعد از ورود من به ویرگول افتاد آشنایی با دوست عزیزم کاتب بود 😍🥰
ماجرا از جایی شروع شد که پست (داستان یک نویسنده ) رو نوشتم ،
نوشتن این پست به خاطر حال بدی بود که بعد از خواندن کتاب یکی از سه گانه ی جان کریستوفر پیدا کردم .
و پایین همین پست کاتب به من پیام داد .
و شروع کردیم به حرف زدن 😄 اونقدر پایین پست ها حرف زدیم که دیدم ویرگول دیگه گنجایش حرف هامون رو نداره و تصمیم گرفتیم بریم خارج از ویرگول و با هم حرف بزنیم 😁
با تمام اطلاعاتی که من به این دوست عزیزم دادم تا چند هفته ی اول هیچ اطلاعاتی به دست نیاوردم 😐
اسمش چیه ؟ چند سالشه ؟ 🤔
و اینقدر پخته و عمیق باهام حرف میزد که تا همین دیشب فکر میکردم ازم یکی ، دو سال بزرگتره ولی حالا فهمیدم چند ماهی کوچک تر هم هست .☺️
یه دختر درون گرا که زیاد از حرف زدن خوشش نمیاد و با استعداد و خونسرد که میتونه بزرگترین مشکلات زندگیش رو هم با آرامش تحمل کنه .
الان هم تبدیل شده به بهترین دوستم 🙃
بزرگ ترین انگیزه برای ادامه دادن
یادمه بعد از نوشتن اولین پستم و چند روز بعد تازه دو تا لایک خورده بود .
آرزوم بود یکی به جای لایک کردن برام یه کامنت برام بگذاره
ولی همون لایک هم نداشتم دیگه چه برسه به کامنت 🥲
راستش خیلی از فضاهای عمومی می ترسیدم و اولین بارم بود در یک همچین فضایی فعالیت میکردم .
الان هم نه اینستا دارم ، نه توییتر نه کانال و گروهی و نه هیچ برنامه ی عمومی دیگه
تا اینکه یه روز با خوشحالی دیدم یکی برام کامنت گذاشته و اون فرد همون نگین اصل دوست عزیز من بود .
بعد از این کامنت که یک منبع انرژی برای من بود دیگه کلی امید گرفتم برای نوشتن 😍
بعد از اون دیگه خیلی با نگین حرفی نزدیم ولی مگه میشه ادم همچین کسی رو فراموشکنه؟
نگین ، یه دختر ساده دل و مهربون که عاشق انگیزه دادن و شاد کردن دل های آدم هاست.
هیچوقت زندگی رو برای خودش توی ذهنش اونقدر پیچیده نمیکنه که به نظرم این ویژگی خیلی خاصی هست .
اینکه زندگی رو ساده ببینی باعث میشه سخت ترین مشکلاتت هم که به نظر بقیه غیر ممکن هست رو خیلی خیلی ساده تر حل کنی .
و همینطور نگین مهربون یه ویژگی خیلی خاص دیگه ای هم داره و اون کودک درون فعالش هست .
اون میتونه با یه دختر ده ساله دوست صمیمی بشه در عین حال با یک دختر ۲۰ ساله هم دوست صمیمی باشه
و زهرا من رو دنبالکرد 😍
زهرا یه دختر خوشذوق و با حوصله
وقتی من رو دنبال کرد احساس غروووور بهم دست داد 😌😌😌😌
یکی از اون آدم هایی که هر کسی توی زندگی یکیشونو لازم داره
مثبت اندیش و با اعتماد به نفس بالا
دوست داره همه چیز رو قشنگ تر از اونی که هست ببینه و برای آدم های خوب زندگیش ارزشزیادی قائله
که این با معرفت بودن اون رو میرسونه
یکی از قشنگ ترین اتفاقات ویرگولی من آشنایی با همچین آدمی بود و دنبال شدن توسط ایشون
بس نیست اینقدر از دخترا گفتم؟ 😄
حالا بریم سراغ آقایون ویرگول 😎
دومین و سومین و چندین و چندین کاری که بعد از ورودم به ویرگول انجام دادم کامنت گذاشتن پای پست های آقای والی بود.
و از همون پایین پست های ایشون حتی با کلی آدم جدید هم آشنا شدم .😅
کم کم بیشتر علاقه پیدا کردم به پست هاشون و تا جایی که یکی از کار های مورد علاقه ام در ویرگول شد خواندن پست های ایشون
چیزی از ایشون که جذبم کرد فروتنی و البته یک رنگ بودنشون بود .
میشه گفت اولین آدمی بودند توی زندگیم که اینقدر خودشون بودند حتی توی فضای مجازی !!!!
دومین ویژگی خاص ایشون یک پدر فوق العاده بودن هست . به نظرم می تونند الگوی خوبی برای خیلی از پدر ها باشن ، به عنوان یک نوجوان میگم که بچه ها پدر و مادر هایی رو می خوان که در کاره ای مختلف همراهیشون کنند .
البته بعد از جلسات تراپی شون به قدری تغییر کردند که دیگه مدتی هست داخل ویرگول پست نمیگذارند 🥲
حتی پست های تراپیشون هم پاک کردند(آقای والی من داشتم می خوندمشون 🥲)
انشالله که شاهد یک بازگشت قدرتمند از ایشون باشیم.
و اما یک روز وقتی داشتم در ویرگول قدم میزدم
بله درست شنیدید ! داشتم قدم میزدم
که با یک پست به اسم(در ویرگول چه میگذرد ۳) رسیدم
در پست را باز کردم
بله باز هم درست شنیدید ، در پست را باز کردم
و وارد آن شدم
و از آنجایی که به شدت از اون لذت بردم تصمیم گرفتم به شعبه های دیگه ی اون هم سر بزنم
و بدین صورت بنده با جناب سفیر پاکی آشنا شدم 😁
خلاقیت ایشون ویرگولی ها از جمله من رو به تعظیم درآورده
ایشون یکی از اون معلم هایی هستند که میشه راضیشون کرد برای همه ی بچه ها بستنی بخرن😎
البته اگه نگن "حوصله ندارم!!😁"
اما از اونجایی که تازگیا یک دغدغه ی ذهنی به نام (ازدواج )پیدا کردند ، بیشتر پست هاشون مربوط میشه به کند و کاو تفکرات خانم ها
که به قول آقای جوجه تیغی
ما خانم ها خودمون اینقدر از خودمون خبر نداریم😂حرف آقای جوجه تیغی شد
راستش من یکم ازشون می ترسم😄
اگه کسی باهاشون در بیوفته با خمپاره میان بالای سرش 😶🌫️
فکر کنم علی آقا می تونند این موضوع رو شهادت بدن 😄😄😄
راجب سه تفنگدار چیزی شنیدید؟
یه کتاب هست که جناب الکساندر دوما نوشتن و تلفیقی از تاریخ فرانسه و انگلیس رو در بر میگیره
البته داستان اصلی روایت زندگی سه نه چهار تفنگدار هست .آتوس ، پروتوس ، آرامیس که در ابتدا جزو تفنگداران گارد سلطنتی بودند
و بعد سر یک دعوای ناخوشایند ! دارتن یان هم به این عزیزان اضافه میشه
دارتن یان باهوش ترین فرد گروه بوده
و آتوس مرشد اون ها ، یک فرد بسیار سنگین و با ابهت که هر سه نفر دیگه به شدت بهش احترام می گذاشتند و ازش حساب میبردند.
آرامیس ذهن باز و مکاری داشته و کار های بزرگی میکنه ، بین تمام این چهار نفر به درجات بسیار بسیار بالایی میرسه ولی خب به خاطر دلایلی مقامش رو پنهان نگه میداره
پروتوس میشه گفت ، مهربون ترین و ساده دل ترین اون ها بوده و همینطور از نظر بدنی قدرتمند تر از همه ی اون ها و بعد ها اون هم مقام بالایی کسب میکنه و خیلی خیلی ثروتمند میشه
همه ی اینها رو گفتم تا سه تفنگدار ویرگول که در اصل چهار نفر هستند رو بهتون معرفی کنم .
فکر کنم از قبل بدونید آتوس کی هست؟
بله بله
ویرگولی های عزیز اسم های زیادی برای ایشون گفتند از جمله
پدر معنوی ویرگول
سلبریتی ویرگول
و ...
یا همون آقای جلال محسنی ،" دست انداز"😎
و اما پروتوس : آقای رسول والی 😎
و اما دارتن یان و آرامیس
راستش بین
آقای علی دادخواه
آقای سفیر پاکی
و آقای حجت عمومی شک داشتم .
دوستان خودشون با هم کنار بیان 😅
البته اصلا چرا مگه سه تفنگدار چهار تا نبودند ؟ چه اشکالی داره پنج تا بشن حالا؟🤔
اما بریم سراغ معرفی سه تا پسر نوجوون خفن 😎
که لیست افتخارات واقعی شون به لیست افتخارات تقلبی ترامپ برای انتخابات ریاست جمهوری هم می ارزه 😁
یکی از آشنایی های یک طرفه فکر نمی کنم زیاد از وجود من باخبر باشن😂
چندین تا کتاب نوشتن و چاپ کردن
توییک شرکت هم کار میکنند 🤔
چند سالشون هست ؟ ۱۸...
فقط یه سوال اینجا پیش میاد
آقای بنی هاشمی جادوگری چیزی هستید؟ 🙄
- و اما بعدی جناب آقای امیر
میشه گفت عجیب ترین آدمی که تا حالا بهشون برخوردم
یکی از اون نوجوان هایی که باید توی کتاب های اکشن دنبالشون کرد .
اگه اشتباه نکنم گیمر ماهری هم هستند.
و کارشون با برنامه نویسی کامپیوتر هم عالیه
نوجوانی پر فراز و نشیبی داشتند(دقت کنید جناب آقای امیر نگفتم "هیجان انگیز" گفتم"پر فراز و نشیب"😁)
که میشه ازش یه رمان با ژانر اکشن و ماجراجویی نوشت .
فقط اخطار میدم زیاد بهشون نزدیک نشید یکمی که نه خیلی بیشتر از یکمی خطرناکند 😶
ولی در کل در حال حاضر انسان با شخصیت و بسیار باهوشی هستند
و مهم تر از همه قهرمان تغییر و اراده
به نظرم آدمی هستد که اگر قرار باشه کاری رو انجام بدن به هیچ وجه ولش نمی کنند تا انجام بشه
آقای M.K.H/kasra
یه ایده جالب دادن خیلی خیلی جالب
اینکه داستان هاشون رو به بازی تبدیل کنند .
آره دیگه خلاصه عاقبت
یک گیمر خیلی ماهر با ذهن خلاق که میرن برنامه نویسی یاد میگیرن همین میشه دیگه😅
خدایی ایده ی جذابی نیست؟😁
خب دوباره برگردیم سر دخترای مهربون
بله دخترای مهربون
آقایون هیچ وقت سعی نکنید مثل دخترای ویرگول مهربون بشین چون به هیچ وجه موفق نمیشین😁😁
اما یکی که می دونم خیلی خوب شرایطم رو درک میکنه 😃
تازه کنکور داده و خیلی خفن کنکور رو با خاک یکسان کرده😎
و یک دختر با اعتماد به نفس و موفق
و بسیار با اراده
از اون آدم هایی که همیشه به مشاور بودن معروفند 😁😁
راستش شخصیت حدیث خیلی من رو یاد یکی از صمیمی ترین دوست های دوران کودکیم میندازه . البته چون شیراز بود دیگه الان خیلی در ارتباط نیستیم
جالب اینجاست که هردوتاشون هم دوست دارن برن فرهنگیان و معلم بشن😍
حالا به تحلیل شخصیت فوق العاده ی فاطمه ایمان آوردید؟ 😌🤌
وای بر من اگر اسم کارما رو نیارم
که مطمئنا یه بلایی سرم میاد😱😱😱😂😂😂
مژده دوست عزیزم که با وجود تمام مشکلات زندگیش و ناراحتیش سعی میکنه پست هایی که مینویسه پر از شاااادی باشه تا به دوست های ویرگولیش انرژی بده 🤩🤩🤩
هنوز درون گرا یا برون گرا بودنش رو تشخیص ندادم .😅
ولی ذهن و تجسم خوب و هنری ای داره
همیشه وقتی با هم بحث میکنیم پر از دغدغه و سوال و تفکر هست که بهش به شدتتت پیشنهاد میکنم کتاب های فلسفی بخونه اصلا فلسفه رو برای ذهن مژده ساختن😅
برای شروع میتونی کتاب های طرح ولایت رو بخونی😁👌🏼
خود کاربر نوشتن نوعی دوست داشتن است هم نوعی دوست داشتن است😄
من هنوز نمی تونم این همه انرژی این دوست عزیز رو یه جا هندل کنم😂
بعد از آشنایی با ایشون تازه متوجه شدم همه ی آدم های پر انرژی زندگیم یه شوخی بوده😅
و مهربونی و دل پاکی که داره
یه دختر که می تونم با یک رنگین کمون تشبیهش کنم.
یک پیام کافیه تا که تا شب از انرژی فووول بشم .
آره دیگه ببینید فاطمه همچین دوستایی داره😄
الی ؟ 🙃
تازه باهاش آشنا شدم .
فکر کنم چند سالی ازم کوچک تر باشه ولی من که همچین حسی ندارم 😄
از بس دختر فهمیده ای هست .
شجاعتش رو تحسین میکنم .
من خودم همسن اون بودم معلم می خواست ازم درس بپرسه چون باید میایستادیم دست و پام میلرزید😂😂😂
فقط میخوام بهت بگم سعی نکن همیشه شاگرد اول باشی و همه نمره هات بیست .
معلم ها رو اذیت کن ، ناظم ها رو عصبانی کن و مدرسه رو شلوغ کن 😁
همیشه هم دختر زرنگی باش تا هیچکس نتونه بهت بگه چرا اینقدر شیطونی میکنی.
اونوقت کلی خاطره برای تعریف کردن داری 😄😁
و تارا
یک دختر کنکوری
که داره قهرمانانه برای موفقیتش تلاش میکنه
و خواهرش رو هم خیلی دوست داره 😁
(یک صلوات نذر کنید تارا به خاطر این حرفم من رو خفه نکنه)
با ابهت و سنگین
از اون آدم هایی که مهم نیست چقدر باهاتون صمیمی باشه اگه از خط قرمز هاش رد بشین
فاتحه مع الصلوات 😔 (خدا بیامرزه شما رو آدم بزرگی بودین 😁🖤)
این عکس یعنی من جدی شدم
چون می خوام درباره ی یک آدم رسمی و جدی حرف بزنم .
یک فرد بسیار بسیار با حوصله
و موفق
و البته فروتن
فرزندان ایشون ، نابغه های بسیار موفقی در ایران هستند.
که همه ی ما به عنوان ایرانی ، باید ازشون ممنون باشیم بابت تربیت همچین فرزندانی
دیگه بیشتر از این نمیگم چون شاید راضی نباشند 🙃
بعد از خوندن یکی از پست های زیباشون ، به پروفایل من اومدند و پست های من رو با حوصله خوندند برای همه ی این پست ها برام کامنت گذاشتند .
این هم جزو قشنگترین اتفاقات ویرگول بود .
از همون موقع می خواستم بابت کارشون ازشون تشکر کنم و بهشون بگم که چقدر این کارشون من رو خوشحال کرد .🤗
،
خب خب خب
افتخار نمیکنید به فاطمه که اینقدر دوستای باحال پیدا کرده ؟ 😁😄😄🥳🥳🥳
بله بله 🤭
تازه من باز هم دوست دارم هاااااااا😃
میشه شما ها هم از دوست های ویرگولی تون بنویسید؟🙃🙃🙃
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجموعه ای از بر و بچز😎
مطلبی دیگر از این انتشارات
جمعی از رفقای ویرگولی که با آنها می پلکم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شروع من و ویرگول (؛