یک درگیرِ فکری با یک فکر درگیر
گلوله برفی
گلوله ی برفی رو همگی باهاش آشناییم... وقتی که از بالای کوه کم کم غلط میخوره و میاد پایین... درنظر بگیرید که خیلی وقتا ما آدما ممکنه توی یه شرایط مشابه ای قرار بگیریم و مجبور شیم یه حرف غیر واقعی و دروغی رو سرِ هم کنیم و بگیم؛ و بعدش چاره ای نداشته باشیم بجز اینکه حرفمونو بخوایم ثابتش کنیم، همون حرف دروغی که کاملا کوچیک میدیدیمش و هیچوقت از گفتنش هراسی نداشتیم و پیش خودمون نگفتیم که یهوقت ممکنه واسمون گرون تموم بشه. درحالیکه اگه همچنان بهش پافشاری کنیم، ممکنه اون دروغ، اگه واسهش ترمزی نذاریم مثل اون گلوله ی برفی که توی سراشیبیِ سقوط قرار میگیره، میتونه بزرگ و بزرگتر بشه و هر بار با شدت و قدرت بیشتری به پایین دره سقوط کنه. اما باید درنظر داشت که اون گلوله ی برفی که با گذر زمان به این اندازه بزرگ شده، هیچ دوامی نداره! باید درنظر داشت که گلوله برفی که تاحالا دوام آورده، هر لحظه ممکنه با یه مانعی سخت مثل یه تخته سنگ توی مسیر، کاملا از هم متلاشی بشه!
گلوله برفی که تا الان بزرگ مونده، قرار نیست همیشه بزرگ بمونه. برفی که دور گلوله برفی چسبیده و اونو بزرگ کرده، همونطور دارایی هایی که به مرور زمان جمع شده، یا شهرت و آبرویی که طی سالها بدست اومده، هر لحظه ممکنه فرو بریزه و با یک حادثه، تکه تکه بشه. حالت شکننده ای که اون گلوله ی برفی داره، مثل لایه نازک یخی که روی دریاچه بسته، کاملا ناپایداره. باید آگاهی داشت گلوله برفیای که از سقوط کردن قدرت گرفته و بزرگ شده، سرانجامی جز متلاشی شدن با سنگی کوچک نخواهد داشت!
⚜️ سقوطدرچرخهایبیپایان⚜️
مطلبی دیگر از این انتشارات
بی حد
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماه زرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیدبک