"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت: finsoph.ir
اپیزود هفدهم فینسوف:اپوخه چیست؟ چگونه در جهان روایتها سردرگم نشویم؟

این اپیزود به مفهوم اپوخه (تعلیق داوری) میپردازم و آن را به عنوان یک تکنیک ذهنی برای رهایی از پیشفرضها و بهبود تصمیمگیری در زندگی شخصی و اقتصادی معرفی میکنم. اپوخه ابزاری است برای بررسی نقادانه روایتها (قصههایی که واقعیت ما را میسازند) و اجتناب از تعصب در آنها.
۱. اپوخه چیست؟ مروری تاریخی
الف. تعریف فلسفی (فنومنولوژی هوسرل)
اپوخه (Epoché): یک واژه یونانی به معنای تعلیق یا توقف. در فلسفه پدیدارشناسی (فنومنولوژی) هوسرل، به معنای تعلیق داوری (تعلیق حکم) یا براکتینگ (Bracketing) است.
کارکرد: فرد، هر پیشفرضی را که درباره یک شیء (مثلاً "میز") دارد، موقتاً تعلیق کرده و شروع به پرسیدن درباره "شیء بما هو شیء" (ماهیت خالص آن) میکند.
ب. ریشههای تاریخی
پیرونیسم (فلسفه شکگرایانه): اپوخه برای رسیدن به آتاراکسیا (آرامش ذهن/بیدغدغگی کامل) استفاده میشد. پیرونیها در مواجهه با سؤال خوب یا بد بودن چیزی (مثلاً غذا خوردن)، میگفتند "نمیدانم" و فکر کردن به آن را متوقف میکردند و طبق عرف عمل میکردند.
رواقیگری: اپوخه به معنای عدم پذیرش فانتاسیا یا انطباعات ذهنی (فانتزیها) است. رواقیون با تعلیق داوری تلاش میکردند تا مفهوم واقعی یک چیز را پیدا کنند، نه اینکه اجازه دهند احساسات ذهنی آنها را جهت دهد.
ج. تقلیل پدیدارشناختی و دیکانستراکشن
دیکانستراکشن (واپاشی سازه - دریدا): هر پدیده یا کلمهای (شعر، فلسفه، زبان) در طول تاریخ "باردار" شده و معناهای گوناگون بر آن سوار شده است. نقد دیکانستراکشن به معنای کنار زدن تمام این بارها (منافع، بستر تاریخی، هدف) برای رسیدن به هدف اصلی آن موضوع است.
اپوخه و بنمایه: اپوخه کردن، تکنیک کنار زدن همین لایهها و بارهاست تا فرد بتواند به بنمایه موضوع برسد و بپرسد: آیا این چیزی که سفت و محکم به آن اعتقاد دارم، نمیتواند جور دیگری باشد؟
۲. کاربرد اپوخه در زندگی و اقتصاد (مقابله با روایتها)
همه چیز روایت است: همانطور که در اپیزود شانزدهم گفته شد، هر چیزی در جهان یک روایت یا قصه است که تنها با درجه بالای ایمان معتقدانش (ایمان من و دیگران) واقعی میشود.
راه حل طالب: نسیم نیکلاس طالب میگوید انسانها در مورد هرچیز یک روایت میسازند؛ اما راه حل این سوگیری روایتگری، اپوخه کردن است.
الف. اپوخه در تصمیمگیریهای زندگی (فارغ از پیشفرض)
اپوخه کردن، مکانیسمی است برای بازبینی مداوم تصمیمها و اجتناب از در دام افتادن در پیشفرضهای موجود: | مثال | پیشفرض مانع تصمیم | نحوه اپوخه کردن | | :--- | :--- | :--- | | تحصیل و شغل | "سال سوم دانشگاهم، حیف است انصراف دهم." | پیشفرضها را حذف کن. آیا اگر دانشگاه نمیرفتی، باز هم این انتخاب را میکردی؟ | | رابطه عاطفی | "ده سال است با این آدم زندگی کردهام، نمیتوانم ترکش کنم." | ده سال و سن را نادیده بگیر. آیا با این شرایط فعلی میتوانی ادامه دهی؟ | | سرمایهگذاری (ضرر) | "این سهم ۷۰٪ در ضرر است، بگذار حداقل پولم زنده شود." | ۷۰٪ را نادیده بگیر. پتانسیل رشد سهم را دوباره بررسی کن. اگر بهتر از بقیه سهام نیست، بفروش و شکست را بپذیر. |
ب. اپوخه در بازارهای مالی
اقتصاد روایتی: روایتها (مانند باور مردم به وقوع تورم) منجر به عمل شده و اقتصاد را شکل میدهند.
بازار کینز: بازار سهام مانند مسابقهای است که در آن، فردی برنده است که حدس بزند اکثریت مردم چه فکری میکنند (نه اینکه حق با او باشد). بازار با روایتها حرکت میکند.
تناقض تحلیل تکنیکال: اندیکاتورها زمانی کار میکنند که اکثریت به روایت آنها (اندیکاتور) باور داشته باشند. اما هرچه این باور بیشتر شود، قابلیت پیشبینیاش از بین میرود.
نقش اپوخه: من هر لحظه باید از پیشفرضهایم پرسش کنم. آیا آن پیشفرضهایی که با آنها وارد معامله (یا رابطه یا شغل) شدم، هنوز پابرجا هستند یا نه؟ این مکانیسم کمک میکند تا تصمیمی که گرفتهام، نظاممند باشد و بدانم چه زمانی باید آن را عوض کنم.
۳. جمعبندی
اهمیت ذهن آماده: اپوخه کردن یک فرمول یا پکیج سریع نیست؛ بلکه یک عادت و مایندست است که نیاز به تمرین و ذهن باز دارد تا فرد بتواند از هر پیشفرضی رها شود.
مقابله با تعصب: تنها راه رهایی از تعصب در زمینه یک روایت (علمی، سیاسی، اقتصادی یا شخصی) این است که دائماً آن روایت را به صورت نظاممند زیر سؤال ببریم.
جوهر زندگی: همه باورهای ما قصه و روایتند و واقعیت آنها تا زمانی ادامه دارد که به آنها ایمان وجود داشته باشد. وظیفه ما این است که مدام به تصمیمهایی که گرفتهایم فکر کنیم و در صورت لزوم آنها را تغییر دهیم.
برای مطالعه بیشتر:
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود ششم فینسوف: مرگ خدای مدرن| چرا علم هم منبع حقیقت نیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود دوم فینسوف: فروپاشی توهم «سیاست درست»
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود سیزدهم فینسوف: چرا کار آزاد نمیکند؟