اپیزود چهارم فینسوف: انتخابات و مساله توزیع قدرت در ایران

در اپیزود چهارم پادکست «فیلسوف»، من به تحلیل پدیده عدم مشارکت ۶۰ درصدی در انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه ۱۴۰۳ می‌پردازم. این اپیزود نه یک بحث سیاسی، بلکه یک تحلیل فلسفی و اجتماعی عمیق در مورد ماهیت مطالبات مردم و بحران قدرت نفی در جامعه ایران است.


۱. بحران مشارکت: انتهای تغییر از صندوق رأی

من با اشاره به آمار پایین مشارکت (حدود ۴۰٪) در دور اول انتخابات، نتیجه می‌گیرم که:

  • انتهای راه صندوق: اکثریت جامعه (۶۰٪) دیگر روند تغییر را از طریق صندوق رأی نمی‌بینند.

  • بحران اقتدار: این عدم مشارکت نشان‌دهنده فروپاشی تمام اتوریته‌های قدرت است. مردم به هیچ نظم اجتماعی موجودی تن نمی‌دهند و به دنبال دگرگونی هستند.

  • تناقض حرکت: با وجود این نارضایتی گسترده (۳۵ میلیون نفر عدم مشارکت)، مردم به خیابان نمی‌آیند. این تناقض، ما را به این پرسش می‌رساند: این ۶۰ درصد مردم چه می‌خواهند؟

انقلاب در دوران پست‌مدرن

من تأکید می‌کنم که ما دیگر در عصر انقلاب (به معنای قرن نوزدهمی) زندگی نمی‌کنیم. در دوران پست‌مدرن، فرد هر اقتداری را نفی می‌کند و هیچ ایده ایجابی برای آینده وجود ندارد. به همین دلیل، فروپاشی نظام‌های سیاسی امروز یا به جنگ داخلی منجر می‌شود یا حمله خارجی (مانند نمونه‌های افغانستان، سوریه و اوکراین).


۲. مطالبات: سیاسی، نه فرهنگی یا اقتصادی

با استناد به کتاب "راز سرمایه" هرناندو د سوتو، من استدلال می‌کنم که مسئله اصلی جامعه ما نه صرفاً فقر، بلکه توزیع مجدد اساسی قدرت است.

الف. تحلیل جنبش «زن، زندگی، آزادی»

  • ماهیت سیاسی کنش: من معتقدم جنبش‌هایی مانند «زن، زندگی، آزادی» نه مطالبات فرهنگی صرف هستند و نه اقتصادی؛ بلکه کاملاً سیاسی و مطالبه قدرت هستند.

  • پوشش به مثابه اکت سیاسی: من یادآوری می‌کنم که پوشش هرگز خنثی نبوده و همیشه جنبه‌ای از کنش سیاسی و اجتماعی داشته است. فردی که پوشش خاصی را انتخاب می‌کند یا آن را کنار می‌گذارد، در حال انجام یک اکت سیاسی است تا اثرگذاری سیاسی خود را نشان دهد.

  • خواست مردم: مردم خواهان اثرگذاری شخصی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ جامعه هستند و این روح زمانه ماست: خودفرمانی.

ب. راهکار: توزیع مجدد قدرت و کاهش عناصر قدرت

من بیان می‌کنم که برای حل این بحران، باید عناصر قدرت را آنقدر کوچک کنیم که فرد بتواند تأثیر تصمیمات خود را در سپهر سیاسی ببیند. مردم باید درک کنند که هیچ‌کس جز خودشان نمی‌تواند منافع آن‌ها را تأمین کند و باید فعالانه در سیاست سهم داشته باشند.


۳. قدرت نفی: سازنده یا ویرانگر؟

یکی از مهم‌ترین نکات تحلیل من، درک پیشی گرفتن قدرت نفی از قدرت ایجابی در جامعه ماست.

  • جذابیت نفی: نفی (نه گفتن، نقد کردن) جذاب است، زیرا به استراتژی، انسجام یا مسئولیت‌پذیری نیاز ندارد. نامزدهای انتخاباتی هم صرفاً به دنبال نفی رقیب هستند، نه ارائه برنامه ایجابی.

  • مسئولیت ساختن: ساختن (کنش ایجابی) دشوار است، چرا که با خطا و شکست مواجه خواهد بود و افراد نمی‌خواهند مسئولیت این خطا را بپذیرند.

  • نفی به تنهایی کافی نیست: من می‌گویم نفی و نقد لازم است تا چیزی جدید خلق شود، اما هرگز جای ساختن را نمی‌گیرد. اگر نیروی نفی در جهت درستی به کار نرود، به جای زمینه‌سازی برای سازندگی، باعث فروپاشی و نابودی خواهد شد.

https://finsoph.ir/3288/
https://vrgl.ir/KiaN8
https://vrgl.ir/AwhRe