منّت خدای را | وی تا اطلاعِ ثانوی، در لاک خود است.
گُ.م.

ز من تا بسطِ او، توفانِ ویرانیست، جانانم.
به مستی، عاقلِ باخویش قربانیست، جانانم.
چه مذبوحانه میرقصم، که از زاریم بیزارم
همه تکرارِ یک وهمِ زمستانیست، جانانم.
به لبخندم نیاویز از سرِ عادت، که پشت آن
گِرَمها گریهی سرگشته پنهانیست، جانانم.
زنی زین پس، درون آینه بر خود نمیپیچید
جنونِ من میانِ واژه زندانـیست، جانانم.
دلم از عشق میسوزد، ولی بیسوز میمیرد
تناقض، جوهرِ این روحِ حیرانیست، جانانم.
به هر نامی صدا کردی، ندیدی پاسخی از من
که نامِ واقعیِ من... پریشانیست، جانانم.
گریزانم به سوی قبلهگاهم تا بگردم گُم
گلاویزم دغای پاکِ انسانیست، جانانم.
دهان بستم دمی، اقرار از بر زندهتر جوشید
گناه عاشــقـان دور از پشــیمانـیست، جانانم.
دگر غم هم سراغم را نمیگیرد، زهی برگو
که او هم خسته از این حال بحرانیست، جانانم.
به یاد من نمیافتد، نمیپرسد، نمیداند
فغان و داد، عجب بد نامسلمانیست، جانانم.
خیالم دل به دریای وصالت میزند امشب
غریقی باز میخواند که طوفانیست، جانانم.
«کسی» میآید و این زخم کهنه مرهمی دارد
کسی کاین درد را انجام و پایانیست، جانانم.
در آن سو، تا به او، راهیست چون آهی سحرگاهی،
پیاده میروم، هر چند طولانیست، جانانم.
برو کم عربده بر گوشِ گردون زن، تنِ رنجور
هزاران بار گفتم این جهان فانیست، جانانم.
شاعری وارد دانشکده شد.
دم در،
ذوق خود را به نگهبانی داد... .
-سید حسن حسینی.
پیوست🎼؛ Gymnopédie No. 1 byFrancesca Guccione, Robert Gromotka.
ماییم که اصلِ شادی و کانِ غمیم٫ سرمایهٔ دادیم و نهادِ ستمیم٫ پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم٫ آئینهٔ زنگ خورده و جام جمیم. -خیام.

؛ معلومم شد که هیچ معلوم نشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
خُمار
مطلبی دیگر از این انتشارات
بیا.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رهسپار