. تحوت یک پادکست اسطوره ایه – که توش قصد داریم با هم به مطالعه کتب مرتبط با اسطوره شناسی بپردازیم.
اپیزود سیزدهم - کتاب اسطوره شناسی - در جستجوی پشم زرین
در جستجوی پشم زرین
این عنوان شعری بلند از آپولونیوس رودسی، شاعر قرن سوم پیش از میلاد است که در روزگار باستان از محبوبیتی فراگیر برخوردار بود. او داستان مسیر ماجراجویانه جیسون را به تفصیل روایت میکند، جز بخش مربوط به رویارویی جیسون با پلیاس، که آن قسمت از اثر پیندار، شاعر برجسته قرن پنجم، اقتباس شده است. پیندار در یکی از شاهکارهای مشهور خود، این ماجرا را به تصویر کشیده است. آپولونیوس، با بازگشت قهرمانان به یونان، شعر خود را به پایان میرساند.
ادیت همیلتون، نویسنده برجسته، شرح ماجرای جیسون و مدئا پس از بازگشتشان را به روایت افزوده است. این قسمت برگرفته از اثر اوریپید، شاعر تراژیک قرن پنجم، است که تراژدی «مدئا» را به عنوان یکی از ماندگارترین آثار خود آفریده است.
این سه نویسنده، پیندار، اوریپید، و آپولونیوس، هر یک سبک و دیدگاهی متفاوت دارند. تواناییهای پیندار، خاصه در توصیفات دقیق و زندهاش، از راه ترجمه قابل انتقال نیست. در عوض، آثار آپولونیوس مخاطب را به یاد سبک ورژیل در انئید میاندازد. تفاوت میان شخصیت مدئا در اثر اوریپید، قهرمان زن آپولونیوس، و دیدو در اثر ورژیل، معیاری برای درک عمیق تراژدی یونانی محسوب میشود.
آغاز سفر
ماجرای جستجوی پشم زرین با پادشاهی یونانی به نام آتاماس آغاز میشود. آتاماس که از همسر اول خود، نفله، دلزده شده بود، او را ترک کرد و با اینو، شاهزادهای بلندمرتبه، ازدواج کرد. نفله که نگران جان فرزندانش، بهویژه پسرش فریکسوس بود، احساس میکرد اینو قصد جان او را دارد، و حق با او بود.
اینو که از خاندان کادموس، پادشاه مشهور تبس، برخاسته بود، نقشهای مرگبار کشید. او دانههای کاشتهشده را برشته کرد تا محصولی به بار نیاید. سپس پیامآور اوراکل را تطمیع کرد تا اعلام کند که برای رفع قحطی، باید فریکسوس قربانی شود. گرسنگی مردم، پادشاه را مجبور به تسلیم کرد.
اما در لحظهای که فریکسوس به محل قربانی برده میشد، بزی طلاییرنگ با پشمی زرین، که بر اثر دعای نفله فرستاده شده بود، او و خواهرش هله را نجات داد و به آسمان برد. در گذر از تنگهای باریک میان اروپا و آسیا، هله سقوط کرد و غرق شد. از آن پس، آن تنگه به یاد او هلسپونت نام گرفت.
سرزمین کولخیس و پادشاهی از دسترفته
فریکسوس به سلامت به سرزمین کولخیس در کنار دریای سیاه رسید. مردم کولخیس، که به خشونت شهره بودند، با او مهربان بودند و پادشاه آنها، ائتس، دختر خود را به همسری فریکسوس درآورد. در اقدامی شگفت، فریکسوس بز نجاتدهندهاش را قربانی کرد و پوست زرینش را به ائتس تقدیم نمود.
در این میان، در یونان، پلیاس سلطنت عموی خود را غصب کرده بود. جیسون، پسر عموی جوان و وارث قانونی تاجوتخت، پس از رسیدن به بلوغ، برای بازپسگیری حق خود به راه افتاد. اوراکل پیشتر به پلیاس هشدار داده بود که از مردی با یک صندل بر پا بترسد.
وقتی جیسون، با قامتی تنومند و لباسی که شانههایش را با پوست پلنگ میپوشاند، وارد شهر شد، پای برهنهاش، پلیاس را به وحشت انداخت. جمعیت با حیرت به او نگاه میکردند و در دل او را با خدایان مقایسه میکردند. پلیاس که هراس وجودش را فراگرفته بود، آماده رویارویی با سرنوشت شد.
داستان با سفر بزرگ جیسون و یارانش به سرزمینهای ناشناخته آغاز میشود؛ ماجرایی پر از خطرات مرگبار که آزمونی برای قهرمانی آنان بود.
برای مطالعه ادامه داستان و شنیدن آن به مقاله در جستجوی پشم زرین در سایت پادکست تحوت مراجعه کنید.

مطلبی دیگر از این انتشارات
ماجرای مری پاپینز و گاز خندهآور
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود سوم - خدایان کم اهمیت یونان - کتاب اسطوره شناسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین داستان جیمینی، شاهدخت و نخود