جستاری در باب مینیمالیسم
پروژههای انجام نشده، کتابهای قطوری که هنوز اونها رو نخوندیم، لباسهایی که فرصت نکردیم بپوشیم، فعالیتهای جدیدی که میخواهیم شروع کنیم ولی حسش رو نداریم و دهها گرفتاری دیگه. البته که برای هر شخص، این موارد متفاوته ولی همه افراد در یک مورد کلی با هم مشترک هستن و اون هم اینه که چیزهایی در زندگی ما وجود دارن که ما هیچ وقت انجامشون نمیدیم و فقط با خودمون حملشون میکنیم. این مشکل رو به سایر مشکلات کاری، ارتباطی و سلامتی که در عصر حاضر داریم اضافه کنید. نه! روح ما کشش این همه مشکل و گرفتاری رو نداره و اگه جلوی تکرار این مشکلات رو نگیریم، هر روز وضعیتمون بدتر میشه.
نمیشه به طور کامل همه این مشکلات رو حل کرد، ولی راهی هست که میشه تا حدود زیادی بارشون رو کمتر کرد: «مینیمالیسم»! کلمهای ساده ولی جادویی.
مینیمالیسم که قدمت زیادی هم نداره، در ابتدا یک مکتب هنری بود که در قرن بیستم برای اولین بار توسط هنرمندان روس ابداع شد و پس از اون روی هنرمندان سراسر اروپا و آمریکا تاثیر گذاشت. این مکتب هنری به قدری جذاب بود که پیوندی قوی با زندگی افراد برقرار کرد و تبدیل به سبک زندگی شد؛ سبک زندگی مینیمالیسم. جمله معروف «کمتر، بیشتره» پرچمدار این نوع سبک زندگیه و حسابی اون اوایل سر و صدا کرد. در واقع هدف مینیمالیسم کمینهگراییه؛ دقیقا نقطه مقابل مصرفگرایی.
به زبون سادهتر، مینیمالیسم روشی از زندگیه که شما رو از دست اشیاء و افکار اضافه خلاص میکنه و با حداقل کردن چیزها، شما رو به تمرکز روی اهداف اصلی زندگی هدایت میکنه. همچنین ابزاریه که شما رو از نگرانی و اضطراب روزمره نجات میده، با مصرف گرایی پیکار میکنه و از همه مهمتر، جا رو برای چیزهای ضروری باز میکنه.
مینیمالیسم به دو بخش تقسیم میشه که این دو بخش مینیمالیسم بیرونی و مینیمالیسم درونی هستن. مینیمالیسم درونی - که به مینیمالیسم ذهنی هم معروفه - با افکار ما کار داره. امروزه ذهن همه ما پر از دغدغههای فکریه. هر چقدر زمان میگذره، به کارها و وظایف ما هم اضافه و آشفتگی ذهنیمون بیشتر ميشه. مینیمالیسم اینجاست تا ذهن ما رو خلوت کنه.
در این مطلب قصد دارم تا در مورد مینیمالیسم بیرونی صحبت کنم. مینیمالیسم بیرونی (در لفظ عمومی مینیمالیسم همون مینیمالیسم بیرونیه) مربوط به سبک زندگی فیزیکی انسانهاست. از لباسها و کتابها گرفته تا وعدههای غذایی و فایلهای کامپیوتری. در این سبک چینش اشیاء به سمت سادگی و کمینه بودن حرکت میکنه. کتابها و لباسها کمتر و مواد غذایی فراوری شده از سبد غذایی حذف میشن.
یکی از بهترین مثالهای کاربرد مینیمالیسم، داستان زندگی خودمه:
زندگی من مثل ایستگاه مترو دروازه دولت بود! درسهای دانشگاه، پروژههای کاری انجام نشده، برنامههای آینده و... . من برای هیچ کدوم از اینها برنامه مشخصی نداشتم و فقط توی سرم مثل یویو بالا پایین میشدن. تا میخواستم کاری رو شروع کنم، فکرم درگیر کار دیگهای میشد؛ وقت نمیکردم به هیچ کاری به طور کامل برسم. حتی با میز کار خودم هم مشکل داشتم و هر روز باهاش کشتی میگرفتم تا مرتب بشه. ولی روز بعد دوباره مثل قبل به هم ریخته میشد. یک روز که در حال گوش دادن پادکست بودم، به موضوعی برخوردم به نام مینیمالیسم. این کلمه رو تا اون زمان نشنیده بودم. برام جالب بود که ببینم معنی این کلمه چیه و از کجا اومده. بعد از گوش دادن پادکست و شناخت اولیه اون، تصمیم گرفتم در زندگیم اجراش کنم. خیلی سادهست: اول، هر وسیلهای که به شما احساس شادی نمیده رو دور بریزید و باقی وسایل رو هم هر وقت نیاز نداشتید سر جای خودش بذارید. شاید خیلی ساده به نظر بیاد. بله! مینیمالیسم یعنی همین؛ ساده بودن. و ما به خاطر این ساده بودن تاثیرش رو خیلی جدی نمیگیریم اما وقتی انجامش بدیم، تازه متوجه میشیم که چقدر در زندگیمون میتونه تاثیرگذار باشه.
مینیمالیست بودن مزایای بسیار زیادی داره که به چندتا از اونها اشاره میکنیم:
۱- خلوت شدن ذهن: اصلیترین کاربرد مینیمالیسم درونی، رها شدن ذهن از افکار شلوغ و اضافه هست. برای این کار ابتدا تمام افکاری رو که ذهنتون رو به خودشون مشغول کردن بنویسین؛ سپس اونها رو اولویت بندی کنید. افکاری رو که توانایی تغییر اونها دستتون نیست، حذف کنید و خط بزنید. بعد به افکار و مسائلی که براشون میتونید کاری انجام بدید، به ترتیب اولویتهاتون رسیدگی کنید و اونها رو برطرف کنید.
۲- حس آزادی: داراییهای کمتر دغدغههای کمتری به وجود میارن؛ چون باعث کاهش تصمیمگیری و خسته شدن ذهن میشن. در نتیجه شما انرژی اضافه جسمی و ذهنی رو که از خلوت کردن وسایل و افکارتون به دست آوردید میتونید صرف علاقهمندی خودتون کنید و اینطوری احساس آزادی بیشتری دارید.
۳- شادی واقعی: مینیمالیسم باعث میشه تا شما زمان و انرژی خودتون رو به کارهای واجب و ضروری اختصاص بدید نه انتخاب لباس و وسایل. برای همین دیگه از کلافگی ناشی از تردید تصمیمگیری خلاص میشید و شادی واقعی رو تجربه میکنید.
۴- خستگی کمتر: از خوبیهای دیگه این نوع سبک زندگی اینه که مقدار و حجم وسایل کمتره و شما انرژی خیلی کمتری رو برای مرتب کردن وسایل لازم دارید. در خیلی از موارد اصلا احتیاجی به تمیزی خونه یا محل کار نیست و این بزرگترین پاداش و مزیت برای افراد خونهدار یا پرمشغلهست.
۵- تمرکز و کار عمیق: همونطور که قبلا گفتم، مینیمالیسم باعث میشه تا شما تمرکز اصلیتون رو روی کارهای واجب قرار بدید و از پرداختن به موارد اضافه خودداری کنین. این کار باعث کاهش تعداد گزینههای انتخاب میشه و به تبع اون، باعث عمیق شدن فعالیت شما روی کار اصلیتون.
معرفی کتاب
کتاب «دگرگونی با جادوی نظم» اثر خانم "ماری کندو" میتونه شروع خوبی برای مینیمالیست شدن باشه. کتاب «لذت از کمتر» از "فرانسیس جی" هم به صورت تخصصیتر به این موضوع پرداخته. کتاب «ضروری» از "جوشوا میلبورن" و "رایان نیکودموس" هم که آخرشه!
معرفی مستند
Minimalism: A Documentary About the Important Things
مستندی جذابه به تهیهکنندگی نویسندههای کتاب «ضروری». از دیدنش لذت ببرید.
تمرین
و اما غول مرحله آخر! چالشی سی روزه برای امتحان سبک زندگی مینیمالیسم. بعد از انجام این چالش شما یک مینیمالیست واقعی میشید! برای مشاهده این چالش اینجا رو لمس کنید.
خب دیگه این نوشته مینیمال رو بیشتر از این ادامه نمیدم! سعی کردم در مینیمالترین حالت ممکن مینیمالیسم رو توضیح بدم. بیایید با هم به سمت مینیمالیست شدن حرکت کنیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تراژدی در جریان است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
صدایی تازه میان کهنهکارها ( داستان کلاب هاوس )
مطلبی دیگر از این انتشارات
خداحافظ اروپا ( داستان برگزیت )