روی این قسمت هنوز دارم فکر میکنم.
خداحافظ اروپا ( داستان برگزیت )
بهای نفت خام شش درصد کاهش مییابد. ارزش پوند انگلستان کاهش شدیدی را تجربه میکند و به کمترین ارزش در ۳۵ سال اخیر خود میرسد. شاخص بازار سهام لندن، سقوطی زیبا را تجربه میکند و به جایگاهی نزدیک به نقطه بحران سال ۲۰۰۸ و دوشنبه سیاه بازمیگردد. خاطرات زنده شد. ترس بازارهای اروپا را فرا گرفت. نخستوزیر انگلستان استعفای خود را تقدیم ملکه کرد. مرزهای شمالی دچار تحرکات جدایی طلبانه شدهاند. همزمان بیش از ۱۲۰ بازیکن خارجی فعال در لیگ جزیره، نگران آینده حضورشان در تیمهای انگلیسی هستند. چه اتفاقی افتادهاست که کشوری آرام و پیشرو چون انگلستان، شکلی اینچنین ناآرام به خود گرفت؟ نه جنگ شد و نه احتمال جنگ به وجود آمدهاست؛ بلکه تصمیمی گرفتهشده که تغییرات زیادی را در آینده بریتانیا و شاید کل اروپا رقم بزند. اتفاقی که شاید جرقهای برای تصمیمات مشابه دیگر کشورها باشد و مجله اکونومیست، از آن با عنوان «یک شکاف فجیع» یاد کردهاست.
این مطلب توسط محسن زارع مقدم در شماره سیزدهم ماه نامه فن کاو، ماه نامه ی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه تهران منتشر شده است و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده ایرادی ندارد. پیروز باشید.
تولد برگزیت؛ تولد یک خداحافظی
از زمان تشکیل اتحادیه اروپا، مخالفانی بر ضد توافق صورتگرفته در انگلستان فعالیت میکردند. در آن هنگام، فعالیتهای آنان احتمالا بیشتر بر مبنای نژادپرستی قلمداد میشد؛ اما هرچه که بود، سالها بعد رسمیت یافت. «برگزیت» که متشکل از دو واژه Br) Britain) و Exit میباشد، به فرایند جدا شدن انگلستان از اتحادیه اروپا اشاره دارد. اتفاقی که علت وقایع پاراگراف بالا بود و عده بسیاری را در داخل و خارج از انگلستان به مقابله با تصمیم اتخاذ شده تحریک کرد. این که هدایت کنندگان این کشور، به مرحلهای رسیدند که عواقب ذکر شده را بپذیرند، نکتهای بود که پرداختن به برگزیت را جذاب میکند؛ زیرا هرچه باشد، آینده انگلستان را تحت تاثیر قرار میدهد.
اگر مخالفتهای اولیه از زمان پیوستن به اتحادیه اروپا را در نظر نگیریم، جرقه برگزیت را میتوان در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۵ جست. زمانی که دیوید کامرون نامزد این انتخابات شده و وعده یک همهپرسی را برای ماندن و یا خروج از اتحادیه اروپا به مردمش میدهد. وعدهای که احتمالا خودش هم صرفا برای تثبیت جایگاه عضویت این کشور در اتحادیه اروپا، میان عوام مردم متصور شدهبود. هرچه که بود، دیوید کامرون انتخاب شد و یک سال بعد (۲۳ ژوئن ۲۰۱۶) این همهپرسی را برگزار کرد. نتیجه آن، همه را متعجب کرد: با اختلافی بسیار کم، مردم بریتانیا به جدایی از اتحادیه اروپا رای دادند. آنقدر مسئله بالا گرفت که کمی بعد، دیوید کامرون استعفا داد و دعوا برای تصاحب جایگاه او بین احزاب (مخالف حضور انگلستان در اتحادیه اروپا) شدت گرفت که در نهایت، ترزا می جای او را گرفت و فرایند رسمی جدایی این کشور را از اتحادیه اروپا کلید زد.
حالا کجا با این عجله؟
بیش از چهل سال از سرنوشت بریتانیا و اتحادیه اروپا به یکدیگر گره خوردهبود؛ پس به همین سادگی نمیتوان اعلام جدایی کرد و فردایش به صورت جداگانه، به حیات ادامه داد. حرفهای نزده و حسابهای صاف نشدهای وجود دارند که باید بین کشورها حل شوند و بعد از آن، میتوان یک گام به خروج نزدیکتر شد. مهمترین آنها، بدهی انگلستان به اتحادیه اروپا در طول این سالهاست که باید برنامهای برای پرداخت آن اندیشید. مسئله دوم، مشخص شدن وضعیت افرادی است که در کشورهای اتحادیه اروپا، بدون ویزا در حال زندگی هستند. جالب است که از لحاظ کمیتی، تعداد افراد انگلیسیتبار ساکن دیگر کشورهای اتحادیه اروپا، بیشتر از مردمان دیگر کشورهای اروپایی که در انگلستان زندگی میکنند است و از این لحاظ، بریتانیا باید به آینده این افراد هم توجه جدی میداشت. این افراد پیش از این، طبق توافقات کشورهای اتحادیه اروپا، در این کشورها از تحصیلات بعضا رایگان و امکان اقامت بدون مشکل برخوردار بودند که از این به بعد، نمیتوانستند به این شکل به زندگی خود ادامه دهند. اما نکته مهم سوم، مربوط به مرزهای شمالی بریتانیا و مشخص شدن مرز انگلستان با ایرلند شمالی است. تا پیش از این، مرز بهخصوصی در آن منطقه وجود نداشت و اتحادیه اروپا، این آزادی را به مردمان کشورهای اروپایی میداد تا بدون گذر از گیتها و پاسگاههای مرزی، از مرزها عبور کنند. خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، باعث خواهد شد تا این کشور مجبور به مشخص کردن و تعیین دکلهای مرزی در مرزهای شمالی شود که مطمئنا بدون مشکل نخواهد بود.
این سه مورد و موارد مشابه دیگر، موجب شد تا انگلستان در صدد نگارش توافقنامهای با اتحادیه اروپا برآید و این مسائل را تا حد بسیاری مشخص نموده و با برنامهریزی جامع، تا توافق کشورهای ذینفع پیش رود. توافق اصلی، اینچنین شد که تا یک سال (پایان ۲۰۲۰) توافقات طبق اتحادیه اروپا باقی بماند تا برای همه ارتباطاتی که به واسطه برگزیت به مشکل بر خواهند خورد، برنامهای جداگانه تدوین شود. برگزیت بهنوعی معادلات و ترانزیتهای تجاری را نیز تا حد زیادی محدود و سخت میکرد و این اصلا برای اقتصاد انگلستان و اتحادیه اروپا، خوب نبود.
تصمیم مردم یا تفکرات منفعتطلبانه سیاستمداران؟
گرچه به گفته سیاستمداران، تنها دلیل اجرای برگزیت نتیجه همهپرسی است؛ اما نباید یادمان برود که سیاست گاهی در تاریخ، گذر از نظر مردم را جایز کردهاست. حال چه شده که سیاسیون اینگونه بدون تمایل و البته سریع، اقدام به اجرای حرف مردم میکنند؟ وعدهای داده شد و همهپرسی برگزار گردید که با نتیجهای نزدیک، به اتمام رسید. حدود نیمی از مردم بریتانیا مخالف این تصمیم هستند و این درصد، اصلا درصد کمی نیست. گویا بیش از این که مردم به دنبال اجرای سریع برگزیت باشند، سیاسیون آن را میخواستند. خواستهای که چندان مناسب اقتصاد و اتحاد اروپا و حتی خود انگلستان نیست.
در همهپرسی برگزار شده، بیش از ۱۷ میلیون نفر به عدم حضور بریتانیا در اتحادیه اروپا رأی دادند و در مقابل، بیش از ۱۶ میلیون نفر هم رأی به ماندن در اتحادیه اروپا داده بودند. باید توجه داشت که دولت برای تصمیمی به این مهمی، میبایست مردم را بیش از این آگاه و مطمئن میکرد. هرچه بود، جنبش برگزیت با چنین اختلاف کوچکی به موفقیت رسید. مطمئنا سختیهایی در آینده به واسطه این خروج پیش خواهد آمد که همواره فشار روانی و ناکارآمدی را از طرف نیمی از مردم بریتانیا، بر سر حکومت وقت ایجاد خواهد کرد.
طبق بررسیها بیشتر مردم اسکاتلند و ایرلند شمالی به باقیماندن در اتحادیه اروپا و انگلیسیها و ولزیها به خروج از اتحادیه اروپا رأی داده بودند. نتایج دقیقتر، در قالب نمودار های پایین نشان داده شدهاست. به نظر میآمد از شمال به جنوب بریتانیا، تمایل به جدا شدن از اتحادیه اروپا بیشتر شده و مردم شمال، به نسبت مردم جنوب تمایل چندانی به جدا شدن ندارند.
از لحاظ سنی نیز حدود ۷۵ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۴ سال بریتانیایی، رأی به باقیماندن در اتحادیه اروپا و ۶۱ درصد افراد بالای ۶۵ سال رأی به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا دادهبودند. این که پیرها به جدایی رأی داده بودند و جوانان، به ماندن در اتحادیه اروپا نیز از دیگر آمار جالب این همهپرسی بود. ریش سفیدان چه در این خروج میدیدند که با تجربهشان به خروج کشور از میان شرکا و تنهایی سیاسی رای دادند؟ شاید مردم دلایل مختلفی برای رأی دادن به برگزیت داشتند. در ادامه، به ویژگیهای برگزیت بیشتر پرداخته خواهد شد.
پارلمان کدام طرف ایستاده است؟
پارلمان بریتانیا در جریان برگزیت، چهرهای عجیب از خود نشان داد. گاهی با موافقان و گاهی با مخالفان همصدا عمل کرد و این تغییر رفتارها، مردم را بیش از پیش گیج میکرد. اکثر مخالفان دولت، از جمله حزب کارگر، معتقد بودند خروج از اتحادیه اروپا طبق برگزیت برای اقتصاد بریتانیا مضر است؛ کما این که بعد از این جدایی، ضربههای بد اقتصادی حواله اقتصاد انگستان شد؛ چرا که دسترسی بریتانیا به بزرگترین بازار خارجیاش - یعنی اتحادیه اروپا - را کم و بعضا بسیار سخت میکرد. این که کالاهای صادراتی و وارداتی، عوارض و زمان برای انجام سلسله مراتب اداری را بیش از پیش پرداخت میکنند، خود نشان از این نکته بود.
از سمت دیگر، هواداران سرسخت برگزیت و خروج، معتقد بودند برگزیت کنترل کامل همه امور را به بریتانیا بازمیگرداند و مشکلات مربوط به ایرلند شمالی، برای همیشه مرتفع خواهد شد. اما آنها نگرانند که توافقنامه مرزهایشان با ایرلند، به اندازهای نامناسب بسته شود که این بخش بریتانیا، تا ابد در قید و بندهای اتحادیه اروپا باقی بماند. نگرانیای که چندان هم بیراه نیست؛ اما لازم نبود تنها برای تعیین تکلیف مرزهای شمالی تصمیم به خروجی اینچنین گرفت. درست همانطور که باغبان هوشیار برای چیدن میوه، شاخه درخت را قطع نمیکند.
پارلمان ابتدا در جهت موافقت و حمایت از نتیجه همهپرسی، اقداماتی انجام داد و به دیوید کامرون فشارهای بسیاری وارد کرد که در نهایت منجر به استعفای او و جانشینی ترزا می شد. در زمان حضور می نیز لایحه برگزیت در پارلمان رد شد که موجب شد چهره مخالف پارلمان در مورد برگزیت، به مردم نشان دادهشود. هرچه بود، لوایح یکبهیک به پیش رفتند و برگزیت به جریان افتاد.
تصمیمی به رنگ جیغ، با نتیجهای خاکستری
نتیجه واقعی با آثار قابل پیشبینی همیشه متفاوت است. مهم نیست که در کشوری درحال توسعه باشید یا یک کشور توسعهیافته. شاید در ابتدا دولت پیشبینی بسیاری از پیامدهای برگزیت را کردهبود و پارلمان با توجه به آن مخالفت نشان میداد. اما هرچه بود، پارلمان و دولت انگلستان تصمیم به عملی کردن برگزیت گرفتند. در نگاهی کوتاهمدت، مردم اروپا شوک قابل توجهی در بازارهای انرژی و سهام شاهد بودند و به واسطه عنوان شدن برگزیت و جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا، صندوق بین المللی پول نیز پیشبینی رشد اقتصادی جهان را دو دهم درصد کاهش داد. آثار برگزیت، تنها به بریتانیا ختم نخواهد شد و مردم کشورهای عضو اتحادیه نیز (احتمالا بهزودی!) به دنبال گفتمانهای مشابهی در کشورهای خود خواهند گشت تا از این اتحادیه جدا شوند. همین تزلزل در میان اعضای اتحادیه، مسبب نوسانات ارزش پول مشترکشان یعنی یورو هم خواهد بود تا دورنمای این واحد پول معتبر را زیر سوال برد. نباید فراموش کرد که انگلستان بعد از برگزیت تنهاست و باید با پشتوانه ضعیفتری در مقابل اقتصاد های قدرتمند دنیا، همچون ایالات متحده و جمهوری خلق چین، به تجارت آزاد بپردازد.
اما همیشه همهچیز سیاهی یا سپیدی مطلق نیست. مردم بریتانیا سالها بود که مخالف مهاجرت آزاد دیگر اتباع به کشورشان بودند. برخی معتقدند که تفکرات نژادپرستانه، بسیاری از مخالفان را به پای همهپرسی کشاند و نتایج را اینطور رقم زد. از طرف دیگر، نباید از یاد برد که دولت و مردم بریتانیا، همواره از پرداخت سالانه هزینههای گزاف حق عضویت به اتحادیه اروپا شاکی بودند و اکنون میتوانند همین بودجه را در کشور خود خرج نمایند. تدوین بسیاری از قوانین نیاز به گذر از مجاری اتحادیه اروپا داشت و اکنون بدون اتلاف وقت و مخالفت اعضای اتحادیه، دولت انگلستان میتوانست قوانین مدنظر خود را عملیاتی کند یا قراردادهای تجارت آزاد خود را با دیگر کشورهای جهان، به امضا درآورد. مطمئنا فضای ضد سرمایهگذاری، همیشگی نخواهد بود و بهزودی سرمایهگذاران زیادی به سرزمین ملکه بازخواهندگشت.
تعجبی به وسعت یک قاره شاید هم بیشتر
یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا، حالا از شرکای خود جدا شدهاست. همین امر برای کند شدن رشد اقتصادی بریتانیا و شرکایش در اروپا کافیست. احتمالا صندوق بین المللی پول نیز همین موضوع را در نظر داشت که پیشبینی رشد اقتصادی کل جهان را در زمان انتشار خبر برگزیت، دو دهم درصد کاهش دادهبود. اتحادیه اروپا بهتنهایی بزرگترین بلوک اقتصادی جهان است و یکی از اعضای مهم آن تا پیش از برگزیت، انگلیسیها بودند. با خروج بریتانیا، اثر تحرکات اتحادیه اروپا در اقتصاد جهانی کاهش شدیدی خواهد داشت. سیاستهای آینده بریتانیا احتمالا اندکی با نظر شرکای سابقش در اروپا متفاوت خواهد بود و حرکت این کشور، بیشتر به سمت قدرتهای متمرکز در آمریکای شمالی پیش خواهد رفت؛ اگرچه اکثر این عبارات همراه با «احتمالا» صرفا مفروضات هستند.
در میان تمام واکنشهای جهانی به برگزیت، چندی از آنها از بقیه جالبتر بودند که در ادامه آنها را عنوان خواهیم کرد:
رهبر حزب راستگرای افراطی جبهه ملی فرانسه، وزیر اول اسکاتلند و رهبر حزب راستگرای افراطی و ضداسلام برای آزادی هلند، از کسانی بودند که از نتایج همهپرسی برگزیت در انگلستان اظهار خشنودی کردند و خواستار همهپرسی مشابه در کشور خود بودند. دونالد ترامپ، کاندیدای جمهوریخواه در ایالات متحده نیز از این اتفاق در اروپا استقبال کرد و برگزیت را آزادی مردم انگلستان خواند!
در ایالات متحده اما رئیس جمهور وقت، اعضای اتحادیه اروپا را به خویشتنداری دعوت کرد. صدراعظم و وزیر خارجه وقت آلمان نیز این خروج را موجب متزلزل شدن پایههای اتحادیه اروپا و زنگ خطری جدی برای مردم خواندند. رئیس وقت اتحادیه اروپا نیز برگزیت را موجب درخواستهای آینده اعضا برای خروج از اتحادیه اروپا عنوان کرد.
سرنوشت اتحادیهای بدون نمایندگان ملکه
هرچه بود، شد و انگلیسیها در اولین روز از ماه فوریه ۲۰۲۰، رسما پس از چهار سال خروج تدریجی، از اتحادیه اروپا جدا شدند. اسکاتلندیها تلاش مشابهی کردند؛ اما نتیجه همهپرسی آنها با ۶۲ درصد رأی به ماندن در اتحادیه، شکست خورد و در خانه قدیمی خود ماندگار شدند. شاید بتوان برگزیت را خروج دولتمردان انگلستان از ناحیه امن خود دانست. آنها اکنون تنها در مقابل شرکای قدیمی خود و بدون پشتوانه در حال رقابت با ایالات متحده و اقتصاد برتر جهان، راهی سخت در پیش خواهند داشت. راهی که مطمئنا اگر از آن سربلند بیرون بیایند، جایگاه کشورشان را هرچه بیشتر در جهان تقویت خواهد کرد. دیگر انگلیسیها برای هر حرکت خود نیاز به مشورت با شرکایشان ندارند و این امر با سیاستهای تاریخی انگلستان نیز سنخیت بیشتری دارد. آینده مبهم اتحادیه اروپا بعد از برگزیت، نکته دیگریست که مردم و دولتمردان حاضر در این اتحادیه، باید در مورد آن هرچه زودتر تصمیم بگیرند؛ زیرا ابهام به معنی عدم حضور سرمایهگذاران است و با نبود سرمایهگذاران، آینده بزرگترین بلوک اقتصادی جهانی مطمئنا دچار مشکلات جدیتری خواهد شد.
اقتباس از مطالب
· ار.اف.ای رادیوی فرانس مدیا موند (www.rfi.fr) / "خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا مهمترین رویداد برای این کشور از جنگ جهانی دوم به اینسو است" / گفتگو با مهرداد عمادی
· بی بی سی (www.bbc.com) / "برگزیت یک راهنمای بسیار ساده" / نوشته ی بهرنگ تاجدین
· روزنامه نیویورک تایمز (www.nytimes.com) / "What Is Brexit? And How Is It Going?" / نوشته ی بنجامین مولر و پیتر رابینز
مطلبی دیگر از این انتشارات
اقتصاد؟ برای چه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
جستاری در باب مینیمالیسم
مطلبی دیگر از این انتشارات
صدایی تازه میان کهنهکارها ( داستان کلاب هاوس )