دانشگاه، انجمن، رسانه: آنچه من از آن‌ها درک کردم.

به دعوت از تیم محترم فن‌کاو به مدیرمسئولی حمیدرضا میرطاهری و سردبیری نگار صیدی عزیز، این‌فرصت را یافتم که با شما خوانندگان فن‌کاو به ویژه‌ نو‌ورودیان عزیز ارتباط برقرار کنم.

وقتی که دست به نوشتن برای مخاطبی که تازه به دانشگاه وارد شده‌است می‌زنم، خودم را در ۱۸ سالگی یاد می‌آورم که با چه شور و نشاطی رویای پیشرفت در دانشکدهٔ فنی را داشتم. ایده‌هایی که از دبیرستان در سرم بود و شوقی که از تحقق آن‌ها در دانشگاه در دلم بود را نمی‌توانم فراموش کنم. شوقی که دلیل زیست من است و به من پر پرواز داده‌است. شوقی که همیشه مرا به تحرک واداشته‌ است و حتی در سال‌های آخر کارشناسی با اینکه جانی بر پیکر آن نمانده بود، مرا به آمریکا کشاند و خود را به هوای تازه‌ای که نیاز داشت رساند.

مرداد ۱۴۰۱، در شمارهٔ هجدهم نشریۀ فن‌کاو، روایتی از زندگی دانشجویی خودم نوشتم. در آن مطلب اشاره کردم که چگونه در جریانی ساکت دانشجویی پرانرژی به مرور به خاموشی و افسردگی کشیده می‌شود. باور دارم که این‌روایت یک ‌تراژدی‌ نه در ابعاد یک سرگذشت شخصی، که برای جمعیت بزرگی از دانشجویان محیط تحصیل من داستانی تکرارشونده است.

با تمام تضاد‌های میان آنچه همراه خود به دانشگاه آورده بودم و واقعیت سرد و بی‌تفاوت و بی‌روح دانشگاه، همان‌روحیهٔ امیدواری و شوق به زیست بود که به انجمن روی آوردم و بخشی از انرژی خودم را در توسعه فضایی گذاشتم که بتوانم در آن شاداب بمانم و خلاقانه به یک جامعهٔ محلی پویا خدمت بدهم.

هر چند که مسألهٔ کسالت و خاموشی فراگیر در محیط جوان دانشکده ناشی از مجموعه‌ای از عوامل باشد، از نقش رسانهٔ محلی‌ در این‌ میان نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. رسانه‌هایی معدود که نیمه‌جان در محیطی سرد و خلوت برای بقا تقلا می‌کنند. برای همین‌ اضطرار بود که به انجمن علمی و نشریۀ فن‌کاو تعلق خاطر یافتم. در حقیقت، فضایی دیگر که در آن رنگ‌وبوی هم‌سن و هم‌نوع خودم را پیدا کنم، نمی‌یافتم. جایی را می‌خواستم که بتوانم از دهان کسانی که در دسترسم هستند در مورد موضوعی که برای آن مشتاقم بشنوم، بخوانم و ببینم. و این شفاف‌ترین تعریف از جایگاه رسانهٔ محلی ‌است.

در این‌نوشته از صرف تجربهٔ شخصی عبور می‌کنم و عمیق‌تر به تاثیر رسانهٔ دانشجویی در سلامت زیست دانشجویی و اهمیت حضور رسانه‌ و انجمن‌های دانشجویی در سطح دانشکده می‌پردازم.

گفتمان محلی

اهمیت واژهٔ محلی (local) در گفتمان روزمره‌‌ دست‌کم گرفته می‌شود. واژه‌‌ی Local به قدری برای ما غریب است که ترجمه‌ی آن به صورت «محلی» بیشتر فکر ما را به سوی ماست و دوغ محلی می‌برد! در صورتی که این‌واژه به تفصیل در ادبیات و تحقیق انگلیسی، جایگاه پررنگی دارد. دستهٔ وسیعی از تحقیق‌های دانشگاهی در سطح local صورت می‌گیرند و به همین شیوه به جهت در نظر گرفتن خاصیت‌ها و مفروضاتی که به واسطهٔ موقعیت خاص آن منطقه‌ی مورد مطالعه همراه می‌شود، متمایز می‌شوند. مطالعات جهانی نیز در نوع خود دارای ظرافت‌ها و اهمیت‌ خود است. با این‌حال مطالعات محلی هیچ‌گاه قابل حذف و یا چشم‌پوشی‌ نیستند.

به باور من، در جامعۀ دانشجویی ما، آنقدر که به تحلیل جریان‌های جهانی و حل مسائل جهانی توجه می‌شود، به موضوعات محلی توجه نمی‌شود. این‌موضوع در پررنگ‌ترین سطح خود در خروجی علمی دانشجویان و اساتید قابل مشاهده‌ است. همان‌طور که اشاره‌‌کردم، تلاشی بر کم‌اهمیت کردن مطالعات جهانی ندارم. اما نمی‌توان انکار کرد که بسیار دیده‌ایم که اساتید مدل‌های تصمیم‌گیری بهینه‌ی پیچیده‌ای برای سیستم‌های کلان مهندسی می‌کنند در حالی که دانشکدۀ خودشان، چه در سطح استراتژیک چه در سطح اجرایی، دچار عواقب تصمیمات نابهینه و سوءمدیریت‌هایی ابتدایی است. تناقض بین علم تصمیم‌گیری و خروجی‌های ضعیف مدیریتی در سطح دانشکدهٔ مهندسی صنایع بسیار بیشتر مضحک جلوه می‌کند. انگار که نقابی نامرئی از توهم روی صورتی گذاشته باشند تا نگذارد به موضوعات پیش رو توجه و تمرکز کنیم و در عوض به زنجیره‌های تامین جهانی و دور از دسترس تفکراتی پیچیده و به روز داشته باشیم. در شماره‌ی ۱۸ به تفصیل اشاره کرده‌ام که این درجه از تملق در اهمیت مهندسی صنایع تا چه‌ اندازه آفت راه دانشجو و استاد در فضای روزمره می‌شود. بیش از این از موضوع اصلی این‌مقاله که در محور اهمیت انجمن و رسانه‌ی محلی است دور نمی‌شوم. در شماره‌ای دیگر به دقت از تناسب موضوعات تحقیقاتی با محیط زیست دانشکده و دانشگاه صحبت‌ خواهم‌کرد.

به طور خلاصه، به باور من، با جدی گرفتن کلمهٔ محلی و جایگاه آن در حل مسائل، می‌توانیم کمی از تناقض میان سطح دانش آموخته و حقیقت فضای اطراف خود کم کنیم. به عبارت دیگر توجه به موضوعات محلی و همسایگی را روشی کلیدی برای رهایی از کرختی و کسالت فراگیر دانشکده‌ و دانشگاه می‌دانم.

در چنین‌ فضایی که اثری از توجه استاد به موضوعات محلی چه در فضای علمی، چه در فضای اجتماعی دیده نمی‌شود، زیست دانشجویی بی‌پناه است. در فضایی که معاونت فرهنگی، خود، در تشویق به مشارکت محلی روشمند نیست و گاها مانع ادامهٔ فعالیت نهاد دانشجویی‌است، باعث امیدواری‌است که جامعۀ دانشجویی با بقای انجمن علمی مهندسی صنایع و نشریۀ فن‌کاو و سایر انجمن‌های دانشجویی در سطح دانشکده فعالانه در جامعه‌ی دانشجویی مشارکت می‌کند.

رسانهٔ محلی، رسانهٔ دانشجویی

رسانه(media)، یکی از بزرگ‌ترین پیشران‌های ادبیات محلی ‌است. رسانه‌ است که می‌تواند رویداد‌ها را به نگارش بیاورد و فضای کافی برای مطالعه و تحلیل نقادانه‌ی آنها ارائه کند. رسانهٔ محلی مایۀ پویایی جامعهٔ محلی (local community) است. رسانه یک محیط ساختارمند برای رساندن اطلاعات به اعضای جامعه است. اهالی رسانهٔ محلی، خود نیز اعضایی از همان محیط زیست هستند و - به‌ویژه در رسانۀ دانشجویی – خود از مزایایی که رسانه‌ به ارمغان می‌آورد، بهره‌مند می‌شوند.

هر ابزار اجتماعی به نوع خود می‌تواند یک رسانه‌ تلقی شود. هر نهاد اجتماعی در دست خود رسانه‌ای دارد که خواه قدرتمند و در دسترس حداکثری‌ است یا از نظرها پوشیده و خفه و خاموش است. بنابر این تعریف، من هم انجمن و هم نشریهٔ فن‌کاو را دارای ابزار رسانه‌ای می‌دانم و فرصت‌های بسیاری برای آن متصور هستم.

حضور رسانه‌ی دانشجویی: توسعه‌ی قدرت تفکر انتقادی

رسانهٔ محلی، محل پرورش قلم محلی‌ است. با قلم است که می‌توان استنتاج کرد و تحلیل کرد و به فکر راه حل بود. نوشتن‌ یکی از مهم‌ترین ابزار فکر کردن است. مشکلاتی که نوشته‌ می‌شوند و مورد تحلیل واقع می‌شوند، می‌توانند در فضایی صبورانه پاسخ داده‌شوند.

برای مثال، اگر دانشجویی پیشنهادی برای بهبود وضعیتی در دانشکده دارد و معاونت مربوطه را خطاب قرار می‌دهد، معاونت این‌فرصت را دارد تا در فضایی امن پاسخی فکر شده و پردازش‌‌شده به این نقد و یا پیشنهاد ارائه کند. اگر چنین فضایی وجود نداشته باشد، همیشه راهی برای طفره رفتن از حل مساله وجود خواهد داشت. در خوش‌بینانه‌ترین‌ حالت، تمرکز برای حل مسأله‌ای مشخص، به قدری پایین است که هیچ عزمی برای هیچ اقدامی معنی‌دار جزم نخواهد شد. در مقابل اگر رسانه‌ای فعال، حاضر باشد و بستری برای مکالمات شود، معاونت مربوطه هدف متمرکز مکالمه قرار می‌گیرد و با استدلال مستند، نقد وارد می‌شود. حال اگر نهاد پاسخگو از واکنش امتناع ورزد راه‌های دیگر برای نهاد دانشجویی برای توسعهٔ انتقادات گشوده‌ می‌شود.

رسانۀ دانشجویی فعال: حافظهٔ تاریخی دانشکده

در سطح رسانهٔ محلی، هر قلم در دست یک‌شاهد محلی است که گواهی به شرایط زمان می‌دهد. در حقیقت، این شاهد محلی‌است که تاریخ محلی را می‌نگارد. تاریخ نگاشته‌شده توسط قلم محلی، نزدیک‌ترین مشاهده برای هر ناظر دیگری‌‌‌ است که در مکانی دیگر و یا زمانی دیگر زیست می‌کند.

محصولات رسانه بایگانی می‌شود و هر شماره می‌تواند در آرامش، به توسعهٔ ایده‌های گذشته بپردازد. رسانهٔ محلی، حافظهٔ تاریخی آن‌جامعه را تقویت می‌کند و برای رشد انباشته (accumulative progress) و بهبود کیفیت زیست آن محیط، پشتوانه‌ای مستحکم می‌شود.

رسانه در دانشگاه کرنل

تحصیل در دانشگاه کرنل در شهر کوچک ایتاکا واقع در ایالت نیویورک و مشاهده‌ی زندگی اجتماعی دانشجویان جوان در این‌کشور، تاثیر قابل‌توجهی بر من گذاشت. آسودگی ذهنی که از زندگی در این‌کشور به دست آوردم به من کمک کرد مقایسه‌ی شفافی در مورد تجربیات متفاوتم داشته باشم. در کمتر از یک سال خودم را عضو انجمن‌های متفاوتی از انجمن تنیس تا کتاب‌خوانی و رقص Swing و بوردگیم فعال و سرگرم دیدم؛ خواندن روزنامه‌ی ایتاکا تایمز به یکی از سرگرمی‌های روزمره‌ام تبدیل شد و به این‌واسطه می‌توانم جریان شاداب را لمس کنم و ببینم که رشد در جریان است. فارغ از این، از مطالعهٔ شماره‌های هفتگی مجلۀ نیویورکر هم با موضوعات محلی در سطح ایالت آشنا می‌شوم. رسانه‌های محلی در سطح دانشگاه و شهر و ایالت به من امکان می‌دهد صحبت هم‌کلاسی‌ها، هم‌دانشگاهی‌ها و همسایگانم را به راحتی بخوانم و آن‌ها را بهتر بشناسم. همچنین در خط‌به‌خط روزنامه‌های دانشگاهی میبینم که چگونه مشکلات روزمره‌ بیان‌ می‌شود، تحلیل می‌شود و راه‌حل‌های آن بیان می‌شود. در شماره‌های بعدی روزنامه نیز می‌بینم که روند حل مسئله چگونه دنبال می‌شود. هر بار که از وجود چنین رسانه‌هایی حظ می‌کنم، بسیار حسرت می‌خورم که چنین فضای پویایی در سطح دانشکده‌ و دانشگاه تهران وجود نداشت.


Credit: Lindsay France
Credit: Lindsay France


در این‌میان، مقایسه‌ی تعداد انجمن‌های دانشجویی میان دانشگاه‌ تهران و دانشگاه‌های هم‌جمعیت جالب‌ توجه است. دانشگاه کرنل با جمعیت ۱۹ هزار نفر میزبان ۱۴۶۷ انجمن دانشجویی‌ است در حالی که دانشگاه تهران با جمعیت حدود ۵۲ هزار دانشجو، تنها حدود ۱۳۰ انجمن دانشجویی فعال دارد.

دسته‌بندی انجمن‌های دانشجویی دانشگاه کرنل (سال ۲۰۲۴)
دسته‌بندی انجمن‌های دانشجویی دانشگاه کرنل (سال ۲۰۲۴)


فلسفۀ رسانه را می‌توان هم‌تراز با فلسفهٔ دانشگاه دانست. محتوای علمی در فضای دانشگاهی منتشر می‌شود، انباشته می‌شود و قابلیت توسعه پیدا‌ می‌کند. فعالیت دانشجویان در هر نوعی از انجمن‌‌های دانشجویی به درک خاصیت‌ توسعه‌ و حل مسئلهٔ ناشی از انباشته‌ شدن اطلاعات کمک می‌کند و در بلند مدت، سلامت فضای دانشجویی را ممکن‌ می‌کند.

انجمن‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی، قطعه‌های گم‌شده‌ی جورچین

صحبت‌هایی از جنس هنر، فرهنگ و موضوعات عمیق اجتماعی، گفتگوهایی بود که من عمیقا دلتنگ‌ آنها در دانشگاه تهران بودم. صحبت‌هایی بومی از جنس دانشکده‌ی فنی یا دانشکده‌ی همسایه، گفتگویی در مورد مد روز لباس‌های دانشجویان دانشگاه و مقایسهٔ تحلیلی آن، صحبت از انواع درخت‌های زنده‌ در دانشگاه، صحبت از آخرین کتاب‌های منتشر شده توسط نویسندگان تهرانی و یا حتی بهترین مانگا‌های تولید شده‌ی سال ۲۰۲۴! صحبت از هزاران موضوع جالب و شاداب کننده‌ای که جایی در چاردیواری دانشگاه پیدا نمی‌کنند. از آنجاییکه انجمنی مرتبط با آن‌ها وجود ندارد، کسی دور هم برای گفتگو حول آن‌ها جمع نمی‌شود و چون که رسانه‌ای نیست، ابراز نمی‌شوند و آتش شوق آن گفتگو‌ها در خاموشی، خاکستر می‌شود.

هر دانشجوی فنی، زندگی دومی دارد؛ از جنس هنر، از جنس فرهنگی که از آن برخاسته و یا از جنس دغدغه‌ای که روز را با آن شب می‌کند و شاید شب را با فکر آن روز کند. زندگی دومی که زیر بار سنگین جریان خشک آکادمیک دفن می‌شود. این‌انجمن است که انسان‌ها را کنار هم می‌آورد، وقتی برای آن زندگی دوم اختصاص می‌دهد و ماهیت وجودی آنها را به رسمیت می‌شناسد. با وجود انجمن‌ها و رسانه‌هاست که انسان‌ها حس می‌کنند که می‌توانند زنده باشند، صحبت کنند و لذت ببرند. با وجود انجمن‌ است که دانشجو ترجیح می‌دهد بعد از کلاس درس مستقیم خانه‌ نرود؛ بماند و در دانشگاه از زندگی دومش صحبت کند و آنجاست که دانشگاه برای آنهایی که از فشار آکادمیک‌ خسته‌اند، سرپناه و خانه می‌شود.

کم ندیدم دوستانم را که روز‌هایی عادی در دانشگاه، حقیقتا احساس خفگی، تنگی نفس و حملات عصبی تجربه می‌کردند. گویی که دانشگاه برای زندگی‌ آنها حکم زندانی داشت که برای ورود به آن باید تمام متعلقات زندگی دوم خود را پشت نرده‌های آن کنار می‌گذاشتند.

انجمن محلی، بدون اضطراب استقبال جهانی

وقتی صحبت از انجمن‌های محلی می‌کنم، انجمن‌هایی کوچک ولی متعدد مورد صحبتم است. اضطرابی را به یاد می‌آورم که اعضای کانال تلگرامی انجمن علمی‌مان بالای ۳۰۰۰ نفر برود! به نظرم بخشی از اضطراب، ناشی از اصرار بی‌دلیل بر افزایش مخاطب بود. در حالی که هدف از وجود هر انجمن، خدمت‌رسانی به اعضای مخاطب خود است؛ اما کیفیت خدمات و تنوع آنها، زیر فشار افزایش حداکثری مخاطب گم‌ می‌شد.

کاملا طبیعی و سالم است که انجمن شما فقط ۷ عضو داشته باشد. کاملا طبیعی‌است که صفحه‌ی اینستاگرام و تلگرام شما تنها ۲۰ عضو داشته باشد. مهم‌ترین نکته‌ این‌است که شما اعضای خود را در جهت انگیزه‌ و هدف انجمن سیراب کنید. امیدوارم روزی حس خوش از مشارکت در انجمنی کوچک در همسایگی خود را تجربه کنید.

انجمن خود را بساز، رسانه‌ی محلی باش

با اینکه بی‌میلی معاونت فرهنگی در تشویق دانشجویان به فعالیت مستقل دانشجویی به شدت مورد انتقاد است، نهاد دانشجویی این‌فرصت را دارد که هر چند به خلاف میل نهاد‌های بی‌تفاوت، از استشمام هوای مسموم انفعال، امتناع ورزد. راه‌ برای تشکیل گروه‌های علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی محلی و کوچک باز است. در فعالیت‌های محلی، راهی برای دخالت و ممانعت معاونت فرهنگی باز نیست. حتی اگر گروه شما دورنمایی برای رسمی‌ شدن داشت، بعید می‌دانم دستاویزی برای معاونت در رد درخواست تاسیس انجمن یا نشریهٔ شما وجود داشته باشد.

جمع‌بندی

طی شش سال اخیر، از سالی که وارد دانشگاه تهران شدم تا حتی امروز که در دانشگاه کرنل آمریکا تحصیل‌ می‌کنم، بسیار به این‌موضوع فکر کردم که چرا در دانشکدهٔ فنی و دانشگاه تهران، آن‌ حالت خاکستری را داشتم. انگار هر کار کرختی در آن تشویق شده و هر کار مفیدی، غریب و تنهایی‌آور بود. به یاد دارم چندین‌باری دلم می‌خواست فعالیتی سالم و شاداب کنم ولی در آخر خودم را میان دوستانم جلوی در اصلی ساختمان دانشگاه حین سیگار کشیدن و هیچ کاری نکردن پیدا می‌کردم.

از آنجا که انجمن علمی و نشریۀ فن‌کاو را یکی از آخرین امید‌های زیست دانشجویی در دانشکده و دانشگاه تهران می‌دانم، در این مقاله سعی داشتم بخشی از سیر فکری‌ام را در مورد رسانه‌ و انجمن‌های دانشگاهی به اشتراک بگذارم. امیدوارم توانسته باشم توجه شما را به اهمیت گم‌شدهٔ رسانه و انجمن در شکل‌گیری فضایی سالم برای زیست دانشجویی جلب کنم.

طنز است در دانشکده‌ای که یک انجمن آن هم به جان کندن در آن توان بقا دارد، از اهمیت نسل پنجم صنعت، که صنعت انسان محور است صحبت کنیم. پوچ است که صحبت از اقتصاد جهانی سبز و اشتراکی کنیم در حالی که هیچ نشانه‌ای از حمایت رسمی از پویایی اجتماعی دانشجویی در سطح‌ دانشکده دیده‌ نمی‌شود. هوش مصنوعی در بازاریابی در فضایی که بزرگترین‌ سامانه‌های مارکتینگ و رسانه فیلتر هستند، چه معنایی دارد؟ اشاره کردم که این موضوع در مهندسی صنایع بسیار فجیع‌تر است؛ چرا که مستقیم و غیرمستقیم توهم‌های توخالی به اعضای آکادمیک مهندسی صنایع القا شده‌است و توجه آنها را از اهمیت به ابعاد زندگی‌های شخصی، حقیقی و الزام جریان‌های داخلی و پویا دور کرده‌ است.

وقتی که فضای پشتیبان (معاونت‌ها و اساتید) عزمی شفاف برای کمک به افسردگی فراگیر دانشجویی ندارند، انجمن‌های دانشجویی که هنوز زنده‌ هستند، باید مسئولانه به فعالیت اصیل خود ادامه‌دهند. به کمک رسانه‌های فعال خود باید دست دانشجو را بگیرند و به فضایی صلح‌آمیز و حمایت‌گر برای بروز استعداد‌ها دعوت‌کنند. این‌راهی‌است به جریانی شاداب که هر کسی با هر علاقه‌ای می‌تواند فضایی برای زیست داخل فضای دانشگاهی پیدا کند. ناگفته‌ نمی‌گذارم که اگر هیچ راهی برای چنین فرصتی در دانشگاه باز نبود، دری برای ادامه‌ی این‌دست‌ از فعالیت‌ها بیرون از نرده‌های دانشگاه همیشه باز است.

به چندی از مزایایی که وجود انجمن و رسانه‌های محلی کوچک و متعدد برای زیست شاداب دانشجویی به ارمغان می‌آورد، اشاره کردم. امیدوارم که این مطلب برای گروهی از آنهایی که تجربیاتی هم‌جنس من تجربه کرده‌اند و یا خواهند کرد، برای فعالیتی روبه‌جلو مشوق باشد و فرصتی تازه از جنس توسعه، مشارکت و شادی اجتماعی به مخاطبان نشان دهد.