روی این قسمت هنوز دارم فکر میکنم.
صدایی تازه میان کهنهکارها ( داستان کلاب هاوس )
از هر ده پیامرسانی که آغاز به فعالیت میکنند، تنها یکی از آنها موفق به دوام آوردن میشود. حال بهتازگی پیامرسانی جدید پا به عرصه ظهور گذاشته که در صدر اخبار قرار دارد و غولهای بزرگ نظیر اسپاتیفای و توییتر را به رقابت واداشته. این پیامرسان، برخلاف پیامرسانهای محبوب دیگر، بر پایه گفتگوی صوتی است؛ برنامهای که ClubHouse نام دارد. در همین مدت زمان کوتاه، بحثهای زیادی در مورد مسدودسازی این پیامرسان نوپا در ایران مطرح شده. آیا کلابهاوس هم به سرنوشت وایبر و لاین دچار خواهد شد؟ یا این که راه تلگرام را خواهد پیمود؟
این مطلب توسط محسن زارع مقدم و پوریا مافی در شماره دوازدهم ماه نامه فن کاو، ماه نامه ی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه تهران منتشر شده است و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده ایرادی ندارد. پیروز باشید.
قطار بیترمز تکنولوژی
با رشد تصاعدی دانش در زمینه فناوری ارتباطات، قرن ۲۱ به برجستهترین و متفاوتترین قرن در تاریخ زندگی بشر تبدیل شدهاست. عرضه و بروزرسانی پیوسته وسایل الکترونیکی، گجتها و نرمافزارهای جدید، زندگی انسان را دگرگون کردهاست؛ بهطوری که دیگر کلمات «نو» و «کهنه» در این حوزه بیمعنیاند. سالانه اپلیکیشنهای زیادی در جهان منتشر میشوند که کاربردهای مختلفی دارند؛ برخی در زمینه آموزش، برخی در زمینه چندرسانهای، گروهی از نوع سرگرمی و ... یکی از پرکاربردترین انواع اپلیکیشنها، برنامههای پیامرسان و شبکههای اجتماعی هستند. این پیامرسانها انواع مختلفی دارند؛ بعضی از آنها فقط متنی هستند، بعضی دیگر بر پایه ارتباط تصویری و برخی هم چندرسانهای. امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که حداقل در یکی از این پیامرسانها عضو نباشد. واقعیت این است که شبکههای اجتماعی (پیامرسانها) به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شدهاند و کمتر کسی پیدا میشود که در یک هفته اخیر در این شبکهها آنلاین نشده باشد. پژوهشها و تحقیقات زیادی در رابطه با فواید و مضرات آنها انجام شده و حتی کتابهایی نیز در این مبحث به تحریر درآمدهاند. در این میان، پیامرسانهایی وجود دارند که دائم در حال تکامل و پیشروی هستند. در طرف مقابل، تعداد بسیار بیشتری از این شبکهها وجود دارند که در همان سالهای اول انتشار با شکست مواجه میشوند. عدهای دیگر نیز در تکامل خودشان ناکام بوده و در میانه راه، از مسیر رقابت منحرف شدهاند.
چه اتفاقی برای پیامرسانها در طول مسیر میافتد که یکی روزبهروز محبوبیت بیشتری پیدا میکند و دیگری حتی نامش هم فراموش میشود؟ چرا بعضی از آنها راه صد ساله را یک شبه طی میکنند و برخی دیگر، با گذشت سالها هیچ پیشرفتی ندارند؟ در این مطلب قصد داریم تا اقدام به یافتن پاسخ این سوالها کنیم و یکی از همین اپلیکیشنهای داغ این روزها (ClubHouse) را زیر ذره بین قرار دهیم. اما پیش از آن، به طرح پرسشنامهای کوتاه پیرامون استفاده افراد از شبکههای اجتماعی پرداختیم و هماکنون توجه شما را به نتایج بسیار جالب آن جلب مینماییم. میزان ساعات استفاده افراد از شبکه های اجتماعی
سرگذشت تنی چند از کهنه کارها
از زمانی که پای شبکههای اجتماعی به زندگی ما باز شده است، همواره شاهد فراز و فرودهای زیادی از این برنامهها بودهایم. تعدادی از آنها، به همان سرعت که نامشان بر سر زبانها میافتاد، از حافظهها نیز پاک میشدند و تعداد کمتری هم تاکنون موقعیت خود را میان قشرهای مختلف حفظ کردهاند.
در این میان، تغییرات و نوسانات این اپلیکیشنها در ایران به دلایل سیاسی و غیر سیاسی، نسبت به سایر کشورها بیشتر بوده و بیشتر دچار دگرگونی شدهاند. در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
وایبر
این برنامه در دسامبر ۲۰۱۰ عرضه شد و رقابت تنگاتنگی با واتساپ داشت. از مزایای این پیامرسان، میتوان به رابط کاربری باکیفیت و موجود بودن نسخه ویندوز اشاره کرد. روزبهروز به کاربران این شبکه اجتماعی اضافه میشد و محبوبیت آن بالاتر میرفت. اما در رقابتی شانهبهشانه، وایبر قافیه را به واتساپ باخت و به حاشیه رفت. از مهمترین دلایل افول محبوبیت وایبر، میتوان به ترک آن توسط ایرانیان اشاره کرد؛ زیرا این پیامرسان اسرائیلی بود. سرانجام پس از کوچ کاربران، این سرویس در ایران فیلتر شد.
کلوب
پس از ورود وبلاگ و جا افتادن آن میان ایرانیان، سایت کلوب در دی ماه ۱۳٨۳ راه اندازی شد. کلوب به دلیل ایرانی بودن، میان کاربران محبوب بود و در پایان مسیر تعداد دو میلیون و ششصد هزار کاربر داشت. سرانجام این شبکه اجتماعی در پاییز سال ۱۳۹۶ به کار خود پایان داد.
واتساپ
رقیب سنتی وایبر، به دلیل رابط کاربری و امکانات بهتر، به مرور همتای خود را کنار زد و بین مردم، به خصوص در میان اعراب بسیار محبوب شد. این برنامه در سال اول رایگان بود و پس از یک سال، از مخاطبان خود مبلغ ۰.٩٩ دلار دریافت میکرد؛ اما بعدها دوباره رایگان شد. با ورود تلگرام و رقابت این دو، واتساپ محبوبیت نسبی خود را از دست داد و به حاشیه رفت؛ اما به دلیل فیلتر تلگرام، به یکی از انتخابهای مکمل و حتی جایگزین برای تلگرام تبدیل گشت.
تلگرام
اوایل سال ۹۳ سروکله غول روسی به دنیای پیامرسانها باز شد و انقلابی در میان کاربران ایرانی ایجاد کرد. تلگرام به دلیل سرعت در ارسال فایلهای سنگین، میان رقبایش سری در سرها آورد. سپس، تلگرام در بهروزرسانی خود قابلیت ایجاد کانال را معرفی کرد که تحولی عظیم در میان شبکههای اجتماعی به حساب میآمد. با گذر زمان، با استفاده از این کانالها، کسب و کارهای خرد و کلان بسیاری شکل گرفت.
از جمله مزیتهای رقابتی تلگرام، میتوان به بروزرسانیهای مفید و پیوسته این نرمافزار اشاره کرد. یکی از نکات قوت بسیار بزرگ تلگرام، امنیت آن است. بارها تلگرام اعلام کرده که به کسی که بتواند این اپلیکیشن را هک کند، پاداش سیصد هزار دلاری میدهد؛ اما تابهحال کسی موفق به انجام این کار نشدهاست.
یکی از مباحث داغ و همواره جنجالی تلگرام، بحث فیلترینگ آن در ایران بودهاست. بارها کشمکشهای زیادی بین تلگرام و حکومت ایران بر سر مسائل حریم کاربران وجود داشته و این پیامرسان محبوب تا مرز فیلترینگ رفت. سرانجام در دی ماه ۱۳۹۶ به دلایل سیاسی، تلگرام در ایران فیلتر شد. جایگزینهای بومی متنوعی برای این غول روسی معرفی شدند؛ اما هیچکدام نتوانستند جای تلگرام را بگیرند و تلگرام هنوز هم در کنار اینستاگرام محبوبترین پیامرسان/شبکه اجتماعی در ایران است.
علاوهبر موارد نامبرده، شبکههای اجتماعی دیگری نیز مانند فیسبوک، اینستاگرام، لاین، ویچت، تانگو، توییتر، گوگل پلاس، اسکایپ و … هستند که دچار سرنوشتهای متفاوتی شدهاند.
تولد صدایی تازه
فاصله اجتماعی همانند همه فشارهای مادیای که در دوران کرونا به انسانها وارد شد، زندگی را بیش از پیش سخت کرد؛ این که هر روز صبح به جای رفتن به دانشگاه یا دفتر کار باید پشت یک میز و یک صندلی بنشینیم و بخش زیادی از روزمان را اینگونه بگذرانیم. دیگر همانند گذشته، حس کنار بقیه بودن به ما دست نداده و بدون حتی یک شوخی و برانگیخته شدن ذات اجتماعیمان، مجبوریم ساعتها کار کنیم یا درس بخوانیم. وضعیتی اینچنین، از ما انسانهایی افسرده ساخته بود. ما انسانها ربات نبودیم که توانایی تحمل این شرایط را در طولانی مدت داشته باشیم.
ابتکارات جایگزین شروع شدند؛ برنامهها و سریالهای مهم و پرطرفدار ساخته و منتشر شدند و سعی در قبضه کردن دوباره روح انسانها داشتند تا مرحمی باشند بر تنهاییها و افسردگیهای بشر در این دو سال. خلاقیتها میآمدند و میرفتند. بعضی جذاب بوده و ماندگار میشد و بعضی به مذاق مردم جالب نبود. کرونا ذهن افراد را آماده کرد تا ابتکارات جدید، سکویی برای نمایش خود داشته باشند و اینک، زمان ورود یک استارتآپ جدید با تمرکز بر نزدیک کردن انسانها و تحریک حس اجتماعی آنها بود.
کلابهاوس در قدم اول با نام Talk Show قصد گرفتن گوی شهرت از رقبای خود را داشت؛ اما خیلی زود نامش دستخوش تغییر شد و به نام فعلی تغییر یافت. تیم توسعه دهنده، فضایی را برای افراد فراهم کردند تا در ارتباط با هر زمینهای حرف بزنند؛ از زمین، از زمان، از غذا، علم، سیاست، ورزش، موسیقی، اخبار، بازی با یکدیگر و هر چیز دیگری که بتوان با کلمات آن را منتقل کرد و چه زمینه بزرگی وجود داشت برای حرف زدن!
ساختار این اپلیکیشن، شامل فضایی میشود که کاربران در آن توانایی تشکیل اتاقهایی با موضوع دلخواهشان را دارند و به عنوان مدیر آن اتاق نقش ایفا میکنند. از طرفی دیگر، افراد وارد اتاقهایی با عناوین جذاب - از نگاهشان - شده و گفتگو آغاز میشود. مدیران اتاق، هدایت گفتگو را بدست میگیرند و به افرادی که تقاضای صحبت دارند، بهترتیب امکان صحبت میدهند. ایده گفتگو، از هر جهت ایدهای جدید و جالب بود که تنهایی انسانها را قلقلک دارد تا به یاد قدیم پرحرفی کنند. به همین دلیل است که مدیران کلابهاوس، سرویس خود را "نوع جدیدی از شبکههای اجتماعی مبتنی بر صدا" معرفی میکنند.
مدیر ارشد کلابهاوس، آقای Paul Davison کارشناسی مهندسی صنایع خود را از دانشگاه استنفورد گرفت و تا انتهای فارغ التحصیلی در مقطع MBA، در همان دانشگاه باقی ماند. سابقه کار در گوگل و پینترست از دیگر بخشهای جالب در سوابق کاری ایشان است. فوریه ۲۰۲۰ تاریخی بود که وی پروژه تاکشو (نام قدیم کلابهاوس که اشاره شد) را با کمک دوستان خود در سانفرانسیسکو آغاز کرد و تا به امروز، در همان مکان به توسعه این سرویس مشغول است. نکته قابل توجه در مورد تیم ایشان، تعداد قابل توجه اشخاص با اصالت آسیایی است که در کنار دیگر دوستان خود، برای پیشرفت هرچه بیشتر این استارتآپ تلاش میکنند.
کلابهاوس علیرغم وجود رقبای قدیمی و معتبر خود، توانست در مدت نسبتاً کوتاهی با خلاقیتها و استفاده از موقعیتهای مناسب، به شهرتی قابل توجه برسد. نکتهای که شاید همه مدیران استارتآپهای کوچک و بزرگ را در سراسر دنیا به این فکر انداخت که چگونه این اتفاق ممکن شد؟ در قسمت بعد، به بررسی نکاتی میپردازیم که کلابهاوس را به شهرت کنونی رساند.
#ترندینگ - هجوم تصاعدی اصوات نو
سرگذشت کلابهاوس، بار دیگر قدرت «شاخهای مجازی» و تاثیر افراد مهم بین کاربران اینترنت را به نمایش گذاشت. آخرین روز از ماه ژانویه بود که ایلان ماسک، طبق معمول توییت میزد؛ اما این بار، مخاطبانش را به گفتگویی در شبکه اجتماعی نسبتا گمنامی دعوت کرد. پیش از آن نیز افرادی همچون مارک زاکربرگ، اپرا وینفری و خوانندگانی چون جاستین بیبر، کانیه وست و دریک، مخاطبینشان را به این شبکه برای گفتگوی آزاد دعوت کردند. شاید چون از مهمان شدن در شبکههای رادیویی خسته شده بودند و برنامهای با سیاستهای خود میخواستند. هرچه بود، تا چند ماه بعد از آن هجوم کاربران به این شبکه ادامه داشت و نام "کلابهاوس" بین ساکنین آمریکای شمالی و کل جهان پیچید.
درست است که تیم توسعه دهنده با تهیه شبکه مارکتینگ قوی و تبلیغات خوب کاربرانی را به استفاده از استارتآپ دعوت کرد؛ اما مطمئنا تاثیر وقایع ماه ژانویه و ماههای بعد از آن نقشی اساسی را در قوت گرفتن این استارتآپ ایفا کرد. چرا که نیاز بود تا نام این سرویس بر سر زبانها بیاید. باقی راه را ابتکارات و خلاقیتهای پروژه پیش برد و افراد هرچه بیشتر، دوستان و نزدیکان خود را به استفاده از این استارتآپ دعوت کردند. محتوای صوتی شاید در نگاه اول قدیمی و مایوس کننده به نظر بیاید؛ اما کافیست چرخی در کلابهاوس بزنید تا احتمالاً حقیقتی خلاف تصور خود را دریابید.
مزیتهایی که دیگران نداشتند
اگر از حق نگذریم، میتوان اینطور برداشت کرد که کلابهاوس، جدای بهرهمندی از تبلیغات سلبریتیهای محبوبش، عناصری خلاقانه داشت که مخاطبان را درون خود نگه داشت و به یک ایستگاه گذرا برای مراجعه و سپس حذف شدن تبدیل نشد. سرنوشتی که خیلی از استارتآپها به دلیل نیندیشیدن به نقشه راه آینده خود، به آن دچار میشوند. کلابهاوس خود را شبکهای صدا محور عنوان میکرد و ایدهای نو را بر سر زبان آورد. شاید صوت بهتنهایی در دنیای المانهای دیداری امروز ما نقش اصلی را ایفا نکند؛ اما همین تفاوت، جذابیتی خاص دارد. بعضا دیده میشود که افراد، برای اشاره به تصاویر در اتاقها، اقدام به تغییر دادن موقت تصویر نمایه خود میکنند که راه حل زیبایی نیست. باید امیدواری بسیاری در این زمینه داشت تا توسعه دهندگان، راه حلی - که پیدا کردنش چندان هم سخت نیست - برای این مشکل پیدا کنند. کلابهاوس، بار دیگر روح رادیو را میان بشر زنده کرد؛ در زمانی که تنهایی و افسردگی میان جوامع شایع شده بود و قرنطینه هم مزید بر علت بود. کرونا حرف زدن و حس اجتماعی بودن را از انسانهای سراسر این کره خاکی گرفته بود و کلابهاوس، این روح را دوباره به کالبد بشر دمید و کدام جسم است که پیرو روحبخش خود نباشد؟
نکته دیگر، نحوه اولین ورود افراد به رسانه است. دعوتنامه و نیاز کاربران جدید به آن برای ورود به کلابهاوس، نوعی برتری کاذب ایجاد کرده بود و افراد از بیرون حریصانه به بازخورد وقایع اتاقهای مهم کلابهاوس مینگریستند؛ در حالی که همچنان پشت درهای این رسانه منتظر بودند تا اجازه ورود یابند. بر کسی پوشیده نیست که این محدودیت، مقابل افزایش هرچه بیشتر کاربران قرار داشت؛ اما اعتبار و امنیت خاصی به اکوسیستم میبخشید. شاید با نبود این مرحله - که به تازگی هم برداشته شده - شاهد هایپ هرچه بیشتر این رسانه میبودیم. اگرچه توسعه دهندگان با این کنترل ورود افراد، فرصت ارتقای زیرساختهای خود را نیز پیدا کردند تا کاربران حال حاضر و آینده، همچنان تجربه کاربری مطلوبی داشته باشند. با نگاهی دقیقتر هم میتوان گفت که انسان، ذاتا هرچه به عنصری آسانتر رسیده باشد و بهای کمتری بپردازد، مدت زمان کمتری با خشنودی و لذت از داشتن آن عنصر بهره خواهد برد.
ورود به کلابهاوس همانا و عطش حضور مداوم در اتاقهای جذاب، همانا. از آنجایی که امکان ضبط جلسات وجود نداشت، همگان سعی داشتند که حضور زنده در اتاقهای مدنظر خود را از دست ندهند و همین، کلابهاوس را زنده و پویا نگه میداشت. کاربران میتوانستند دائما در اتاقها حضور داشته باشند و حتی صحبت کنند؛ بی آنکه همانند همه جلسات معمول، به خود برسند تا روبروی دوربینها آراسته به نظر بیایند. این نقطه قوت صوت نسبت به صوت و تصویر بود که در کنار نقاط ضعف بسیار زیاد برنامه و نبود حس دیداری، توانست تجربه کاربری مطلوبی برای افراد به ارمغان آورد.
کلابهاوس ابتدا تنها بر بستر سیستم عامل IOS منتشر شد و تا ماهها بعد از شروع هایپ عجیبش، همچنان نتوانست پاسخ درخواستکنندگان بسیار زیاد اندرویدی خود را بدهد. این موضوع، میتواند نشان از عدم برنامهریزی تیم توسعه دهنده برای وقایعی باشد که اتفاق افتاد. البته که نسخه اندروید این استارتآپ هماکنون در حال استفاده است؛ اما مطمئنا جمعیت زیادی از کاربران در همان روزهای انتظار، عطای کلابهاوس را به لقایش بخشیدند و از استفاده از این استارتآپ منصرف شدند.
یکی دیگر از ابتکارات جالب و جدید تیم توسعه دهنده پروژه که از جهاتی هم ریسک بالای آنها را نشان میدهد، آیکونهای متفاوت بود. اگرچه نماد این استارتآپ یک دست در حال حرکت است، اما آیکونهای اپلیکیشن تصویر افراد مختلفی با تم سیاه و سفید است که با هر بهروزرسانی اپلیکیشن، تغییر میکنند. زیبایی این ایده زمانی تلخ میشود که احتمال گیج شدن کاربران بالا رود و بعضا کاربرانی باشند که مدام آیکون اپلیکیشن را گم کنند؛ البته چون فعلا تنها این اپلیکیشن اینگونه عمل کرده، این احتمال بعید به نظر میرسد.
شاید یکی از اصلیترین نقاط قوت کلابهاوس، فضای آزاد و بدون سانسور آن باشد. دیگر قرار نیست تا تنها یک صدا یا یک تفکر پشت رسانه قرار بگیرد تا مردم را آنطور که میخواهد هدایت کند. هر فرد، رسانه خود میشود و افراد میتوانند به نقد سخنان او بپردازند. (در بخش بعد، به مثالی داخلی در این رابطه خواهیم پرداخت که مطالعه آن خالی از لطف نیست.) سانسور به حداقل میرسد و فضایی شفافتر و سالمتر، بهدور از فیلترگذاری برای همگان فراهم میشود که در بلند مدت، حتما ارزشی چند برابر خواهد داشت. بسیاری از سخنان حق در طول تاریخ به دلیل نبود میکروفنهایی با صدای بلند در گلو خفه شده و تاریخ بعدها به آن سخنان رسید. باشد که امثال این موارد، دیگر در جوامع رخ ندهند و رسانههای مردمی مختلف، این موهبت را هر چه بیشتر فراهم نمایند.
ماجراجویی در میان نوادگان کوروش!
کلابهاوس در ایران، همزمان با دیگر نقاط جهان ترند شد. شاید نیاز مردم به بلندگوهایی که صدای بهدور از حاشیه خود را به گوش بقیه برسانند، باعث استقبال گرمشان از این رسانه بود. صدایی که از فخرفروشیهای زیر پوستی اینستاگرامی و ناله کردنهای بیپایان توییتری بهدور باشد. به راستی جامعه ما نه با شوآف افراد از خانه و ماشینشان در اینستاگرام پیشرفت خواهد کرد و نه با ایجاد فضای ناامیدی و منفعلگونه پیرامون اوضاع مملکت؛ همچون چیزی که هم اکنون در توییتر فارسی قابل مشاهده است. باید ریشه مشکلات را با گفتگو یافت و باز هم با گفتگو آن را حل کرد. البته «گفتگو» اساس کلابهاوس هم شدهبود و این تقارن سبب رغبت عمومی میشد.
تقریبا تنه همه رسانههای جمعی در ایران، حداقل یک بار به تنه فیلترینگ خوردهاست. برخی همچون یوتیوب مدام فیلتر و رفع فیلتر و برخی چون توییتر و فیسبوک، از دسترس عادی خارج میشوند؛ اما کموبیش، ایرانیان به فعالیت خود در این رسانهها ادامه میدهند. کلابهاوس هم در همان ابتدا طعم فیلترینگ را چشید و مدتی فیلتر شد که با فشار عمومی و شوی خبری وزیر جوان، در همان روزهای اولیه بهسرعت رفع فیلتر شد و تقصیر به گردن اپراتورها افتاد. بههرجهت، هماکنون کلابهاوس آزاد است و همه ایرانیان میتوانند از آن بهره ببرند.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ایران، همزمانی خوبی با ترند کلابهاوس در کشور داشت و پای اشخاص سیاسی مهمی را به اتاقهای کلابهاوس باز کرد تا سخنان خود و سیاسیون دیگر را به چالش بکشند یا خود به چالش کشیده شوند. اشخاصی چون محمود احمدینژاد، عبدالناصر همتی، محمدجواد آذری جهرمی، سید محمود رضوی و دیگر چهرههای سیاسی، در اتاقهای مختلف حضور پیدا کرده و به ایراد سخن پرداختند. نکتهای که بسیار روشن بود، این بود که افراد از طبقه عادی توان صحبت با مقاماتی را داشتند که عمدتا توانایی رفع و حل مشکلاتشان را داشتند. خوب یا بد، گفتگوهای سیاسی انتخاباتی شکل گرفت، جریان یافت، به اتمام رسید و مطمئنا گزینش بهتری را برای قضاوت رایدهندگان بین کاندیداها فراهم نمود.
هنرمندان نیز از قافله عقب نیفتادند و با حضور در اتاقهای مرتبط و بعضا غیر مرتبط، با دوستداران خود و عموم افراد صحبت میکردند. خوانندگان فارسی زبان اعم از مجاز یا غیر مجاز، برای طرفدارانشان اجرای زنده داشتند و بازیگران از خاطراتشان تعریف میکردند. نویسندگان آثار خود یا متون مورد علاقهشان را قرائت میکردند و نوازندگان برای گوشها مینواختند. صدای جریان هنر در میان ایرانیان بسیار به گوش میرسید و روح اصیل فارسیزبانان را هرچه بیشتر نشان میداد. محافل قرائت قرآن کریم و مداحی مداحان نیز در محرم و دیگر اوقات سال اتفاق میافتاد تا دوست داران اهل بیت، در زمان نبود جلسات مذهبی به دلیل شیوع بیماری کرونا، فضای خوبی برای اعتلای هرچه بهترشان در اختیار داشتهباشند.
مسیر آینده
پیشبینی استارتآپها و بهخصوص پیامرسانها، کار آسانی نیست. علاوهبر این که بخواهیم آینده آنها را در ایران بررسی کنیم. اما دو شاخه کلی را برای آینده این پیامرسان میتوان متصور شد:
با توجه به این که در چندماه اخیر، شیب رشد کاربران کلابهاوس کاهش داشته، میتوان پیشبینی کرد که اگر مدیران این برنامه به فکر توسعه و انعطاف هرچه بیشتر خدمات آن نباشند، کاهش شیب رشد بیش از قبل شده و در آخر، کلابهاوس را به سرنوشت لاین، وایبر و دیگر همتایان دچار میکند.
حال اگر امکانات جدید و بهروزرسانیهایی مفید در آینده برای کلابهاوس عرضه شوند، میتوان همچنان به رشد آن امیدوار بود و این ابتکارات نو، آن را به رقیب جدیتری برای سایر بسترهای مشابه تبدیل کنند. به علت سرمایهگذاریهای جدید توییتر، اسپاتیفای و فیسبوک در زمینه چت صوتی، رقابت بسیار سنگینی را در آینده شاهد خواهیم بود و برنده این رقابت، توسعه دهندگانی هستند که به بازخوردهای کاربرانشان، بهتر پاسخ میدهند.
پوریا مافی - محسن زارع مقدم
مطلبی دیگر از این انتشارات
خداحافظ اروپا ( داستان برگزیت )
مطلبی دیگر از این انتشارات
تراژدی در جریان است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اثر زیگارنیک