نشریه دانشکده کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
بازی تقلید
به قلم مهدی قاسمی، ورودی ۹۹ کارشناسی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
بازنگریشده توسط محمدحسین حیدریان و مطهره رئوفیمنش، ورودیهای ۱۴۰۰ کارشناسی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان
در دهههای اخیر، با پیشرفت چشمگیر هوش مصنوعی، اکنون ماشینها دارای قابلیتهایی هستند که زمانی قلمرو داستانهای علمیتخیلی بود. از ChatGPT و ماشینهای خودران گرفته تا دستیارهای صوتی. در این مسیر، از حدود یک قرن پیش یک سوال اساسی مکررا مورد بحث قرار گرفت: «آیا ماشینها میتوانند تفکر کنند؟» سوالی که تورینگ برای اولین بار آن را به شکل جدی مطرح کرد.
آلن تورینگ[1]، ریاضیدان، منطقدان و رمزنگار برجستهی انگلیسی (۱۹۴۵ - ۱۹۱۲) بود که به پدر علوم کامپیوتر و هوشمصنوعی هم شناخته شده است. او با شکستن رمز ماشین انیگما در جنگ جهانی دوم (که آلمانیها از آن برای ارسال پیامهای خود استفاده میکردند)، نقش بسزایی در پیروزی متفقین داشت. براساس تخمینها، کار او و تیمش بیش از ۱۰ سال جنگ را کوتاه کرد. (فیلم سینمائی «بازی تقلید»[2] نقش او و تیمش در جنگ جهانی دوم را روایت میکند.)
آلن در مقالهی معروفش با نام «ماشینآلات محاسباتی و هوشمند» در سال ۱۹۵۰، به این سوال میپردازد: «آیا ماشینها میتوانند تفکر کنند؟» از دیدگاه او تفکر در اینجا یک واژهی مبهم است. به عقیدهی تورینگ، اگر ماشین بتواند طوری رفتار کند که صحبت کردن و نحوه پاسخگویی آن به سوالات از انسان قابل تشخیص نباشد، نمیتوان تفاوتی بنیادین میان ماشین و انسان قائل شد. بنابراین سوال خود را این گونه تغییر میدهد: «آیا ماشینها میتوانند از انسان تقلید کنند؟». او برای پاسخ به این سوال آزمونی را با نام بازی تقلید معرفی میکند.
بازی در ابتدا شامل یک قاضی، یک مرد و یک زن بود و هر سه شرکت کننده در اتاقهای جداگانه بودند. قاضی باید از مرد و زن سوالاتی را میپرسید تا در نهایت جنسیت هردو را تشخیص دهد(شرکتکنندگان از طریق تایپ به سوالات قاضی جواب میدادند). مرد باید به نحوی به سوالات جواب میداد تا قاضی را فریب داده (وانمود کند که زن است) و زن باید با پاسخ درست به سوالات، به قاضی در تشخیص هویت مرد کمک میکرد. تورینگ سپس پیشنهاد میکند تا به جای یکی از شرکتکنندگان یک ماشین و جای دیگری یک انسان(فارغ از جنسیت) قرار دهیم. حال قاضی باید تشخیص دهد که کدام یک انسان و کدام یک ماشین است. به عقیده تورینگ اگر ماشین موفق شود تا قاضی را طوری بفریبد که قاضی او را به اشتباه، انسان تشخیص دهد ماشین در آزمون تورینگ موفق عمل کرده و انتساب لقب هوشمندی به آن موجه است. آزمون تورینگ[3] یکی از معروفترین روشهایی است که تاکنون برای ارزیابی هوش ماشینی ارائه شده است.
پیشبینی تورینگ
تورینگ معتقد بود ساخت چنین ماشینی ممکن است و با پیشرفت ماشینها (هم از لحاظ سخت افزاری و هم نرم افزاری) ماشینها در این آزمون پیروز خواهند شد. پیشبینی تورینگ این بود که تا پایان قرن بیستم، ماشینها میتوانند طوری بازی تقلید را انجام دهند که به صورت میانگین، پس از پنج دقیقه انجام بازی، شانس قاضی برای تشخیص درست ماشین از انسان از ۷۰ درصد بیشتر نشود. هرچند این پیشبینی به حقیقت نپیوسته و تاکنون هیچ ماشینی نتوانسته بدون شک و شبهه آزمون تورینگ را پشت سر بگذارد.
پیشینه فلسفی
قبل از تورینگ، رنه دکارت[4] نیز، سال ۱۶۳۷ و در کتاب «گفتار در روش»، به بحث تفکر ماشین پرداخته بود. دکارت معتقد است که تفاوت بنیادینی میان انسان و حیوان (ماشین) وجود دارد. او حیوان و ماشین را در یک گروه قرار میدهد و نتیجه میگیرد که ایدهی ساخت ماشینهایی به هوشمندی انسان عملا ناممکن است. دکارت برای ادعای خود دو دلیل مطرح میکند:
«نخست آنكه ماشینها هرگز نمیتوانند کلماتی كه از سوی آنان ادا میشود را به شکلی استفاده كنند كه ما انسانها میكنیم تا اندیشههای خود را با دیگران در میان بگذاریم. هرچند میتوان فرض كرد كه ماشینی چنان تجهیز شده باشد كه الفاظی را از خود برآورد و حتی در مواردی حرکات جسمانی انجام دهد و چند كلمهای هم صحبت كند (به طوری كه مثلاً اگر نقطهای از ماشین را لمس كنند، بپرسد كه چه میخواهید و یا اگر به جای دیگری از آن دست بزنند فریاد برآورد كه دردش آمده است و چیزهایی از این قبیل)، اما نمیتوان فرض كرد كه این دستگاه، کلمات را به گونهای مرتب کند كه بتواند پاسخ تمام سوالاتی باشد كه در حضور این ماشینها پرسیده میشود؛ کاری که هر انسانی با هر ضریب هوشی میتواند انجام دهد.
دوم اینکه هرچند ممكن است ایـن ماشـینهـا بسیاری از كارها را به خوبی ما یا شاید بهتر از ما انجام دهند، اما از انجام دادن برخی کارهای دیگر ناتواناند و بدین ترتیب، معلوم میشود كه نه از روی عقل، بلكه صرفا بر اساس وضع و چگونگی اعضایشان عمل میكنند. درحـالیكـه عقـل انسان ابزار جامعی است كه در همهی موارد ممكن به كار میآید».
بنابراین از نظر دکارت هرگز نمیتوان ماشینها را طوری برنامهریزی کرد که مانند انسانها به سادگی بتوانند در مکالمات، پاسخ های متناسب با سوالات مطرح شده را بدهند. هر چند اکنون، با ظهور چتباتهای مبتنی بر مدلهای زبانی بزرگ[5] که توانایی چشمگیری در پاسخگویی به سوالات دارند، انتقادات زیادی به نظریه دکارت شده است.
نقدهای وارد شده به آزمون تورینگ
همانطور که دیدیم، آزمون تورینگ از نظر دکارت بیهوده و نتیجهاش شکست ماشینهاست. انتقادات دیگری هم به تورینگ وارد شده است که میتوانیم آنها را به دو دسته تقسیم کنیم. دستهای از انتقادات به ماهیت و اعتبار آزمون تورینگ به عنوان معیاری برای ارزیابی هوش ماشینها و دیگری به اعتقاد تورینگ مبنی بر امکان ساخت ماشینهای هوشمند وارد شده است که در ادامه چند مورد از آنها را بررسی میکنیم.
۱) آغازگری انسان:
از مهمترین نقدهای وارد شده به تورینگ، میتوان به مباحثی که لاولیس[6] (اولین برنامهنویس تاریخ)، یک قرن قبل از تورینگ در مورد ماشین مطرح کرده بود اشاره کرد. به عقیدهی او، ماشین هرگز نمیتواند آغازگر چیزی باشد و همواره برای انجام کارهایش نیاز به برنامهریزی دارد. یعنی در بهترین حالت مطابق انتظار برنامهنویسش عمل میکند و هرگز نمیتواند از آن فراتر برود (نمیتواند برنامهنویسش را شگفت زده کند). آغازگری از نظر لاویس شرط لازم هوشمندی است، بنابراین هرگز نمیتوان ماشین را هوشمند قلمداد کرد.
۲) محدود بودن معیارهای آزمون تورینگ:
گروهی از منتقدین نیز بر این باورند که در آزمون تورینگ معیارهای کاملی برای ارزیابی در نظر گرفته نشده است. زیرا به جای درک واقعی و استدلال، تاکید زیادی بر توانایی تقلید رفتار انسان دارد. علاوه بر این، آزمون تورینگ سایر جنبههای هوش مانند خلاقیت، آگاهی عاطفی، تجسم فیزیکی و … را که ویژگیهای مرتبط با هوش انسان هستند، در بر نمیگیرد.
۳) نقد از منظر الهیات:
به باور بسیاری از ادیان الهی، عقل تابعی از روح است که خدا فقط به انسان اعطا کرده و چون انسان هرگز قادر به ساخت حقیقتی چون روح برای ماشین نیست، رویای ماشین هوشمند هرگز رنگ حقیقت به خود نخواهد گرفت.
انتشار مقالهی تورینگ و ارائهی بازی تقلید به عنوان روشی برای ارزیابی تفکر در ماشینها، سرآغاز بحثهای گوناگونی پیرامون این پرسش شد که آیا ماشینها میتوانند نهایتا به جایگاه انسان برسند؟ هر چند برخی با پیشرفت چشمگیر رباتهای انساننما در سالیان اخیر، پاسخ را بدیهی و مثبت میدانند، اما همچنان سوالات و ابهاماتی از این قبیل بیپاسخ مانده است:
آیا هوش مصنوعی میتواند مانند انسان از خود خلاقیت نشان دهد یا فقط الگوهایی را که از قبل آموخته تکرار میکند؟
آیا ممکن است هوش مصنوعی مفاهیمی چون احساس و وجدان را مشابه انسانها درک کند؟
آیا هوش مصنوعی میتواند هویتی مانند انسان داشته باشد؟
آیا …
پانویسها:
[1] Alan Mathison Turing
[2] The Imitation Game
[3] Turing test
[4] René Descartes
[5] Large language model (LLM)
[6] Ada Lovelace
منابع:
1. A. M. TURING, "COMPUTING MACHINERY AND INTELLIGENCE," Mind, Vol. LIX, Issue 236, pp. 433–460, Oct.1950.
2. "The Turing Test", Stanford Encyclopedia of Philosophy, Apr 9, 2003.
3. ابوالفضل صبرآمیز، روح الله حق شناس، مهدی ذاکری، «بازی تقلید، اعتراض لاولیس و صورت بندی چامسکی از مسئله دکارت»، فلسفه علم، سال هفتم بهار و تابستان 1396، شماره 1
مطلبی دیگر از این انتشارات
صدات نمیاد، اونجا لامپ نیست؟!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
عادتهای ما
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی سخته(گذری بر مسئلههایP و NP)