چرا داوطلبانه فعالیت می‌کنم؟!

به قلم سپهر گنجی ورودی ۹۷ کارشناسی مهندسی کامپیوتر صنعتی اصفهان
بازنگری شده توسط تیم فرامتن

چرا داوطلبانه فعالیت می‌کنم؟! این سوالیه که بیشتر بچه‌هایی که توی این جنس کارها هستن، بارها از خودشون می‌پرسن! من هم از این قاعده مستثنی نیستم و از لحظه‌ای که پامو توی اتاق کوچک انجمن علمی گذاشتم، این سوال ذهن منو درگیر کرده بود.

در نگاه اول، میشه به چیزهایی مثل "تبدیل دنیا به جای بهتر" یا اینکه "درس و دانشگاهِ خالی کافی نیست" اشاره کرد. این دیدگاه‌ها هر چقدر کلیشه‌ای باشن واقعا برای خود من، خیلی معتبر هستن. از جمله نصیحت‌هایی که هممون می‌شنویم اینه که "تک بعدی نباش!" و "ذهنت رو محدود به یک چیز خاص نکن!"، اما کمتر کسی راهش رو بهمون نشون میده. به نظر من یکی از راه‌هاش همین فعالیت داوطلبانه و داشتن "دغدغه‌" هست.

بیاید یکم به عقب برگردیم، اصن فعالیت داوطلبانه یعنی چی؟ کاری که در ازاش پول نمی‌گیریم؟ پولِ کمی می‌گیریم؟ پولی که می‌گیریم رو به خیریه اهدا می‌کنیم؟ هرچند این تعریف‌ها می‌تونن به جای خودشون معتبر باشن ولی تعریفِ من از فعالیت داوطلبانه، یکمی متفاوته؛ خیلی ساده‌تر از این حرفاست! به نظر من از روی اسمش میشه تعریفش کرد. وقتی میگیم "داوطلبانه" یعنی مجبور به انجامش نیستیم. حالا این "اجبار" می‌تونه دلایل مختلفی داشته باشه، مثل پول، فشار اجتماع، راضی کردن دیگران و … .اگه کمی به زندگی روزمره خودمون نگاه کنیم، متوجه تفاوتش با فعالیت غیرداوطلبانه می‌شیم.

به نظرم حالا که تعریفِ من رو از این جور فعالیت‌ها می‌دونید، جواب سوال "چرا فعالیت داوطلبانه می‌کنم؟!" هم می‌تونه واضح‌تر باشه. وقتی آدم یه کاری رو دوست داره، یه "دغدغه‌ای" توی ذهنش داره و در پیِ اون تلاش می‌کنه؛ اون موقعست که در زنده‌ترین حالت خودش قرار داره! آدم اون لحظه‌، دنبال چیزایی میره که واقعا دلش باهاشونه و از انجامشون لذت می‌بره؛ حالا توی این راه به چیزایی مثل "تبدیل دنیا به جای بهتر" هم می‌رسه! غیر از اون، دوستای جدیدی پیدا می‌کنه که دارن فعالیت داوطلبانه می‌کنن و نقطه مشترک خوبی باهاشون پیدا کرده! همه این‌ها به شیرینیِ ماجرا اضافه می‌کنه.

"جوری زندگی کن که انگار آخرین روز زندگیته"

غیر از دلیل اصلی که گفتم، دلایل جانبیِ زیادی رو میشه برای این فعالیت‌ها نام برد، دلایلی که برای هر شخص می‌تونن به میزان مشخصی پررنگ و تاثیرگذار باشن.

در ادامه چند موردی که برای خود من مهم بوده رو می‌خونید:

  • مهارت اجتماعی: یکی از مواردی که توی فضای داوطلبانه خیلی به چشم میاد، ارتباطات اجتماعی‌ای‌ هست که شکل می‌گیره. این ارتباطات توی قالب متفاوتیه که نمونه‌اش قبل از 20 سالگی وجود نداشته و می‌تونه به تقویت مهارت اجتماعی آدما کمک کنه.
  • پیدا کردن دوستای جدید: در پی اون ارتباط اجتماعی‌ای که گفتم، دوستی‌هایی بین ورودی‌های مختلف از دانشگاه شکل می‌گیره که با حل کردن مشکلات کنار هم، تقویت میشه.
  • یادگیری چیزهای جدید: بسته به نقشی که توی فعالیت داوطلبانه به عهده می‌گیریم، باید چالش بزرگی رو حل کنیم. چالشی که شاید حل کردنش توی دنیای واقعی برای یه جوون 20 ساله، کار سختی باشه؛ اما توی این فضا می‌تونیم با یادگیری مهارت‌های مورد نیاز، خودمون رو برای غلبه کردن به اون چالش محک بزنیم و اعتماد به نفس خوبی بدست بیاریم.

این مسیر، مشکلات و سختی‌های بسیار زیادی داره. برگزاری رویداد کشوری کار آسونی نیست! شب بیداری‌های زیاد و سردردهای مزمن رو همراه خودش داره. با همه این اوصاف، اگه برگردم به 1 مهر 1399 که تصمیم گرفتم برای انتخابات انجمن علمی کاندید بشم، بدون لحظه‌ای تردید باز هم همین مسیر رو پیش می‌گیرم.