کوتاه و کارآمد از مدیریت زمان

در تعامل با مدیران موفق، الگوی رفتاری در خصوص مدیریت زمان دیدم که برایم خیلی جالب بود، در ادامه کوتاه و تیتر وار برخی از این موارد رو عرض میکنم

۱- هر زمان که احساس خستگی کنند، کار نمیکنند و سر کار هم نمیمونند! بعضا شده که ما دچار خستگی در کار شدیم و اصطلاحا اون روز، روز کاری ما نیست ولی تلاش میکنیم حداقل سر کار بمونیم و کار نکنیم و با اینکار عملا خسته تر میشیم و خستگی مون رو به فردا هم انتقال میدیم

۲- هر کدوم از مدیرها سلیقه شخصی خودشون رو برای ساعت شروع و اتمام کارشون دارند! البته همه تقریبا چنین کاری رو میکنند ولی با این فرق که اگر مدیر ساعت ۱۰ بیاد سر کار انتظار داره که همه نیروها ساعت هشت و نیم سر کار باشند، خوابشون نیاد و به نحو احسن هم کارشون رو انجام داده باشند :) ولی مدیران موفق متفاوت برخورد میکردند

۳- اولین کاری که میکنند سخت ترین کاری است که آنروز قراره انجام بدهند

۴- همه کارهای سخت رو بدون حتی ذره ایی تاخیر پشت سر هم انجام میدهند ، این یعنی خودشون رو عادت دادن که از حداکثر انرژی اول وقت کاریشون استفاده کنند

۵- و جالبترین نکته ایی که در این افراد دیدم این بود که طرف مقابلشون رو اصطلاحا شیر فهم میکنند ، یعنی اگر قراره مثلا منشی شون یک نامه بزنه و باید قواعد خاصی رو رعایت کنه این قواعد رو خیلی واضح و با حوصله یکبار بطور کامل به وی اعلام میکنند و اونوقت انتظار دارند که منشی خودش هر بار دوباره چنین نامه ایی قرار شد بنویسه با همون قواعد انجام بده و اگر نده یکبار بیشتر بهش رحم نمیکنند و در صورت تکرار اخراجش میکنند، اصلا از کلمات تحقیرآمیز و کلماتی که اعتماد بنفس پرسنل رو کم میکند استفاده نمیکنند و تماما سعی دارند با حوصله و فقط برای یک الی دو بار خواسته خودشون رو در مورد هر کار کوچک و بزرگی به طرف مقابلشون اعلام کنند. با این روش به مرور زمان افراد وظایفشون رو بدرستی یاد میگیرند و بخش اعظمی از کار های مدیر منتقل میشود

وقتی من به طور کلی به این افراد نگاه میکنم میبینم که بجای اینکه مدیریت زمان برای کارهای مفید داشته باشند در اصل مدیریت زمان برای زمانهای پرت دارند. یعنی قواعد کارشون کاملا مشخص است و وقتی دارند کار میکنند واقعا دارند کار میکنند، چه یکساعت چه هشت ساعت ولی کامل در زمانی که مشغول کار هستند کار میکنند ، مقالات مختلفی در این مورد از بزرگان صنعت در جهان خوندم ولی چیزی که به عینه دیدم این بود که اگر لازمه ایمیل چک بشه ایمیل رو چک میکنند و اگر لازمه جلسه تشکیل بشه جلسه تشکیل میدهند و اگر لازمه استراحت کنند استراحت میکنند و این موارد قواعد یکسانی ندارد، تنها چیزی که مهم است اینست که وقتی کار میکنند واقعا کار میکنند و از همه ابزارها و هوششون برای کار استفاده میکنند و پس از آن هم بدرستی استراحت میکنند.

در یکی از مقالات که در مورد مدیریت زمان خوندم که به نوعی این مشاهده بومی من رو هم تایید میکنه نوشته بود که با یک کرنومتر هر زمان واقعا کار (واقعا) میکنید رو اندازه بگیرید ، جالبه که همه ما در انتهای روز شاهد این هستیم که با اینکه هشت یا ده ساعت مشغول کار کردن هستیم ولی واقعا بیش از یک ساعت کار نمیکنیم! حداقل یکبار این کار رو امتحان کنید تا شما هم بفهمید که خیلی از زمانهای روزانه مون رو داریم به بطالت میگذرونیم.

ممنون میشم اگر نظر یا اصلاحی نسبت به این مطلب دارید در کامنت ها بگید