اندیشه های اسلامی

اولین نشانه تقوا؛ تلاش و سبقت برای رسیدن به مغفرت الهی




«و سارعوا الی مغفرةٍ مِن رَبکُم» میدان مسابقه است اینجا، میدان پیشی­گیری و مسارعه است. پیشی بجویید، سبقت بجویید «الی مغفرة» به سوی مغفرتی «من ربکم» از سوی پروردگارتان «و جنة» و بهشتی که «عرضها السماوات و الارض» که پهنای آسمان‌­ها و زمین است، «اعدت للمتقین» آماده شده است برای با تقوایان.

ای انسانی که برای یک وجب زمین و یک مقدار آب و گلِ در فلان منطقه عالم، حاضری سبقت بگیری، حاضری دیگران را عقب بگذاری، حاضری تمام قوا و نیروهایت را به کار بزنی، استخدام کنی، تا بتوانی در مزایده فلان زمین، در به دست آوردن فلان سرمایه، در تصرف کردن فلان مغازه، در گرفتن فلان گوشه فلان مملکت، در دائر کردن فلان کمپانی در فلان منطقه عالم، در تحصیل امتیازات مادیِ هر چه بیشتر؛ برای اینها حاضری مسابقه بدهی، سرعت بگیری، دیگران را عقب بگذاری، اگر چه شرافت­‌ها و فضیلت‌­ها را هم زیر پا گذاشته باشی، ای انسان! به تو نمی­گویند سرعت مگیر، به تو نمی­گویند در خانه بخواب، نیروهایت را به کار مزن؛
آن کسی که به نام دین به تو این سخن را می­گوید، دروغ می­گوید و نمی­داند.

دین نمی­گوید نیروهایت را متوقف بگذار، دین می­گوید سرعت بگیر هر چه بیشتر، مسابقه بده هر چه زیادتر، اما به سوی چه؟

به سوی چیزی که شایسته توست، نه به سوی یک وجب آب و گل، نه به سوی فلان مبلغِ ناچیز، نه به سوی زندگیِ مادی دنیا که هر چه باشد، برای تو کوچک و کم است.


ای انسانِ بزرگ! به سوی چیزی که با عظمت تو، با مقام تو سازگار باشد ـ که انسان عالی­ترینِ موجودات این جهان است، بزرگ­ترینِ عظمت‌­های وجود، بعد از پروردگار، در همین کالبد کوچک و محدود است.

«ای انسانِ بزرگ، سرعت بگیر، مسابقه بده، اما به سوی چه؟ «الی مغفرة من ربکم و جنة» سرعتت به سوی مغفرت پروردگار باشد، به سوی آن بهشت برین الهی باشد که همه آسمان­‌ها در مقابل آن کوچکند، همه زمین در برابر آن اندک است.

یعنی چه؟ دقت کنید در تعبیرات قرآنی تا خوب بفهمید. قرآن می­‌گوید، تو اگر می­خواهی همت به چیزی بگماری، برای تو زمین و آسمان، اندک و ناچیزی است، همت به چیزی بالاتر از این‌ها بگمار.

ای انسانِ بزرگ! مغفرت برای تو مهم است؛ از همه چیز بالاتر مغفرت است و پس از مغفرت آن چیزی که ارزش و عظمتش از آسمان­ها و زمین بالاتر است.


این بخشش­‌های دنیا را که ما دیدیم، خیال کردیم غفران الهی هم از قبیل این بخشش‌­هاست. فلان کس ظلم کرده، جنایت کرده، گناه کرده، در زمین فساد آفریده و برانگیخته؛ مستوجب عذاب خداست؛ بعد روز قیامت به خاطر قطره اشکی که او داشته است یا توجه و توسلی که او کرده است، خدا بگوید خیلی خب، حالا که این جور شد ما هم از سر خطایای تو گذشتیم، تو را بخشیدیم. مغفرت خدا این است؟ «سارعوا الی مغفرة» این را می­گوید؟ نه.


غفران یعنی التیام دادن و پُر کردن یک خلأ


شما مالِ مردم خورید خدایِ نخواسته، آنی که شُرب خَمر کرد، آنی که ربا خورد، آنی که زنا کرد، آنی که دروغ گفت، آنی که افترا گفت، با هر یک از این کارها، یک شکافی، به روحش، به پیکره روانش وارد آمد، این روحِ او زخمی شد، ناقص شد، از کمال که غایه الآمال است دور افتاد؛ این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.


این جمله معروفی که می­گویند: آقا شما اهل بهشتید و به بهشت خواهید رفت، اگر ان شاءالله راهتان بدهند، این بسیار حرف­ به جای است.

ما همه آرزومند بهشتیم، همه در دعاها بهشت را طلب می­‌کنیم؛ گاهی طلب بهشتِ تنها هم ما را قانع نمی‌­کند، دانه دانه خصوصیات آن را هم در دعا می­‌آوریم؛ از حور العینش و از غذای خوبش و از لَحمِ طَیرَش و الی غیر ذلک، در دعاهایمان ردیف می­‌کنیم.
اما خود خدا می­‌گوید ما این بهشت را برای مردم باتقوا آماده کردیم، این سفره را برای یک عده مردم خاصی انداختیم، آنها باید بیایند سر این سفره بنشینند و وارد این منطقه بشوند. آنها کی هستند؟ با تقوایان