گمنام در خاک معروف افلاک
اندیشه های اسلامی
ویژگیهای متقین:
اهل انفاق هستند.
«الذین ینفقون فی السراء و الضراء» آن کسانی که انفاق میکنند در خوشی و ناخوشی. این یک شرط باتقوا بودن است. انفاق کردن.
انفاق؛ هزینه و تلاش برای برآوردن یک نیاز
انفاق را هم باز چند بار تا حالا معنا کردم. عیبی ندارد اینها را تکرار کنیم. چون اینها حرفهایی است که غالباً تازهتازه به گوش شما میرسد، هرچه تکرار بشود، بیشتر در دل میماند و چه بهتر.
انفاق با خرج کردن فرق دارد. خرج کردن یعنی اینکه انسان یک پولی را خرج کند.
انفاق خرج کردن است، اما نه هر خرج کردنی. انفاق آن خرج کردنی را میگویند که با آن، یک خلئی پر شود، یک نیاز راستینی برآورده بشود.
البته نخواستم با این جمله بگویم آقایان بروند حالا هی پنج زاری بدهند به گرسنهها و گداها که شکمهایشان را پر کنند، نه. گاهی پر کردن شکم گرسنه هم انفاق نیست، در یک شرایطی این جوری است. در آن شرایطی که فقر و گرسنگی مانند گیاه هرزهای، بیحساب دارد بر روی زمینها میروید، آنجا پر کردن شکم یک گرسنه مثل قیچی کردن پیکره بالای یک دانه علف هرزه است. در صحرا علف هرزه چقدر قیمت دارد؟ بالاخره از جلوی چشم، یک گیاه هرزه کم میشود، اما چقدر این کار اساسی است؟ چقدر جالب است این کار؟ خیلی کم و ناچیز.
بنابراین انفاق آن چیزی است که یک خلئی را پر میکند. یک نیازی را برآورده میکند. آن ملتی که امروز به یک چیزی احتیاج دارد، مانند آب و هوا، اگر در غیر آن چیز، به همان ملت کمک کردی، اینجا انفاق نکردی، پول حرام کردن انجام دادی.
پس انفاق کارِ همه کس نیست؛ انفاق کارِ مردمان باهوش است. آنهایی که خلأها و نیازها را میفهمند و حاضر میشوند به جا آن خلأها و نیازها را پر کنند. انفاق خیلی مهم است.
«الذین یُنفقون فی السراء و الضراء» یکی از نشانههای با تقواها این است، انفاق میکنند در خوشی و ناخوشی.
خشمشان را برای رسیدن به تعقل فرو مینشانند
«و الکاظمین الغیظ» و فرو برندگان خشم. فرو برندگان خشم یعنی چه؟
یعنی بر اساس احساسات کار نمیکنند، همه جا عقل. اما گاهی عقل هم با خشمهای درست همراه است، نمیبینید در قرآن میگوید: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» اینی که میگویند «و الکاظمین الغیظ» معنایش این نیست که شما خیال کنید میخواهیم بگوییم خشم یک ملت، خشم یک انسان، خشم یک جامعه، علیه آن کسانی که باید بر آنان خشم گرفت، نیست و نابود باده.
قرآن هم نمیگوید که این خشمها را فرو بخورید، میگوید بر اساس خشم، کاری انجام ندهید. «و الکاظمین الغیظ» کظم کنندگان، فروبرندگان. نه فراموش کنندگان؛ فرو برندگان غیظ و خشم. که وقتی خشم فرو نشست، انسان میتواند با عقل، با درک، آنچه را که شایسته است انجام بدهد.
از لغزشهای مردم میگذرند و عفو میکنند
«و العافین عنی الناس» گذرندگان از مردم، عفو کنندگان از خطاهای مردم.
از اشتباهات مردم، از خطاهای مردم، از گناهان مردم، از لغزشهای مردم باید گذشت، باید صرف نظر کرد. از آن گناهی نباید صرف نظر کرد که لغزش نبوده است. خدا هم از یک چنین گناهی مشکل صرف نظر بکند. از آن عملِ خلافی نباید صرف نظر کرد که از روی تعمّد و عناد انجام گرفته است، اما لغزشها، قصورها که در کار عامه مردم فراوان هست، قابل گذشتن و عفو کردن است. «و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» و خدا دوست میدارد مردمان احسان کننده را.
در معرکه گناه، به یاد خدا میافتند
دیگر از نشانههای باتقواها چیست؟
«والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروالله فاستغفروا لذنوبهم» آن کسانی که چون گناه بزرگی انجام دهند، یا بر خویشتن ستم کنند، «او ظلموا انفسهم» بر نفسهای خود ظلم روا بدارند، «ذکروا الله» فوراً به یاد خدا بیفتند.
در وادی غفلت، زیر سرپوش غفلت، دیر نپایند.
یک آیهای است، خیلی عجیب است در قرآن، در زمینه تذکر پیدا کردن؛ «ان الذین اتقوا» ، این هم برای با تقواهاست اتفاقاً «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا» وقتی یک گروه شیطان ـ با آن معنای وسیعی که شیطان دارد ـ وقتی یک گروهی شیطان و شیطان صفت او را احاطه میکنند تا گمراه کنند، تا از راه به در ببرند، تا او را به فراموشی بیندازند، «ذکروا الله» فوراً به یاد خدا بیفتند انسان.
یاد خدا یک چنین چیزی است. یاد خدا حربهای است در دست ما علیه شیطانها، یاد خدا ریسمانی است در اختیار ما، برای نجات از ورطهای که دشمنانِ هوشیاریِ ما، در برابر ما به وجود آوردهاند. یاد خدا خیلی چیز ارزشمند و قیمتی است.
«ذکروا الله» چون کار خلافی بکنند یا بر خویشتن ظلم بکنند، خدا را به یاد میآورند. «فاستغفروا الذنوبهم» پس طلب غفران و مغفرت میکنند برای گناهانشان، در جستجو میآیند که این گناه، این خلأ التیام کند، اما همین هم بدون کمک پروردگار ممکن نیست. «و من یغفر الذنوب الا الله» و چه کسی غفران و مغفرت میبخشد گناهان را به جز خدا؟
تلاش از تو و حرکت از تو، و برکت از خدا؛ تلاش و کوشش از ما، و قبول از خدای ما. پس تلاش را از پرونده خودمان حق نداریم (ایمان نداریم) حذف کنیم.
بر انجام گناه اصرار نمیکنند
«و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون» بر آنچه که میدانند گناه است، اصراری نورزند.
«اولئک جزاؤهم مغفرة من ربهم» این چنین کسانی که از تلاش و کوشش باز نمیایستند، استغفار میکنند برای گناهان، اصرار نمیورزند در راه خطا و خلاف؛ این چنین آدمهایی پاداششان مغفرت از سوی پروردگارشان است.
«و جنات تجری من تحتها الانهار» و بهشتهایی که در زیر آن نهرها جاری ست، «خالدین فیها و نعم اجر العاملین» در آن جاودانهاند و چه نیکو پاداش عمل کنندگان است. باز اینجا میگوید پاداش عمل کنندگان، «اجر العاملین» مسئله عمل یکی از مسائل بسیار مهم است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های اسلامی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های اسلامی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های اسلامی