هر اپیزود پادکست فیکشن روایتگر یک اتفاقی واقعیست که در منطق ما نمیگنجد. شنیدن و دنبال کردن این پادکست مناسب افراد زیر 15 سال و بیماران قلبی نیست. مستندات و توضیحات تکمیلی هر قسمت را در ویرگول ببینید.
قسمت دوم - آدمخوار آلمانی
دومین قسمت از پادکست فارسی فیکشن با نام "استاد قصاب" به روایت ماجرای واقعی آدمخواری در آلمان می پردازد. پادکست فیکشن یک پادکست ترسناک است و شنیدن آن برای افراد زیر 15 سال و بیماران قلبی ممنوع است. این ممنوعیت برای این پست نیز وجود دارد.
اگر هنوز موفق به شنیدن این قسمت از پادکست نشدید با استفاده از این لینک ها در کست باکس یا اپل پادکست یا گوگل پادکست و یا ناملیک میتوانید اینکار را انجام بدید. فقط کافیست روی اسم اپ ها کلیک یا تپ کنید.
داستان از اونجا شروع میشود که پدر "آرمن مایوس" مهندس کامپیوتر 40 ساله آلمانی در کودکی خانواده ی خود را رها کرده بود و کنترل گرایی بیش از حد مادرش باعث ایجاد اختلالات روانی بیشماری در او شده بود. آرمن در کودکی داستان هانسل و گرتل را خواند و این قصه به حدی در او اثر گذاشت که آدم خوردن رویای او شده بود و در تخیلش دوست خیالی خودش "فرانک" را خورد.
در سال 1999 مادر آرمن از دنیا رفت و آرمن فرصتی ئیدا کرد تا به بزرگترین آرزویش برسد، یک سال تمام با یونولیت و چوب زیرزمین خانه اش را تبدیل به یک اتاق امن برای رسیدن به فانتزی ذهنش، یعنی خوردن گوشت آدم کرد.
ترس از قضاوت دیگران باعث شده بود که آرمن توانایی بیان احساسات درونی اش را در دنیای واقعی نداشته باشد و همین موضوع باعث شد تا به اینترنت و دارک وب پناه ببرد، بعد از جستجوی مفصل در سایت ها و چت روم های مربوط به آدمخواری در یک فروم به نام "کافه آدمخوارها" یک آگهی با نام مستعار فرانکی منتشر کرد و درخواست داد اگر کسی علاقه دارد خورده شود به او اطلاع دهد. بعد از مدتی فردی به نام "برند برندس" به آگهی آرمن جواب مثبت داد.
برند مهندس و همنجسنگرا بود و از نظر همخانه اش آدم نرمالی بود و آرمن هم در مورد او می گوید برند بسیار متشخص، محترم، دوست داشتنی و در عین حال شوخ طبع بود.
بالاخره آن ها در 9 مارس 2001 در ایستگاه راه آهن شهر روتنبرگ با هم ملاقات می کنند و به خانه آرمن می روند. بعد از رسیدن به اتاق پذیرایی، آرمن با قرص و شربت خواب آور و مشروب از برند پذیرایی می کند و بدون معطلی به زیرزمین می روند، برند دوست داشت خودش هم از گوشت بدنش بچشد، پس آرمن قسمتی از بدن برند را جدا کرده و دونفری شروع به جویدن گوشت خام بدن برند کردند.
بخاطر خونریزی شدید آرمن بدن برند را در وان حمام گذاشته و ساعت ها برایش رمان پیشتازان فضا را می خواند، حدود صبح برند از هوش رفته بود و آرمن بعد از آرزوی آمرزش برای او با چاقوی تیزش سر برند را از تنش جدا می کند و در باغچه ی جلویی خانه اش دفن می کند. پس از آن بدن برند را سر و ته آویزان کرده و شروع به سلاخی کردن بدن او می کند و گوشت های برند را در یک فریزر صندوقی مخفی می کند. در طول ده ماه 20 کیلو از گوشت برند را خورده بود.
وقتی ذخیره ی گوشتش در حال اتمام بود یک آگهی دیگر در دارک وب منتشر می کند و با بیان جزییات قتل برند درخواستی برای یک داوطلب جدید می دهد. آگهی دوم آرمن را یک دانشجوی جوان به پلیس نشان می دهد و همین موضوع باعث تجسس پلیس در خانه ی آرمن می شود و او در سال 2002 و ده ماه پس از مرگ برند دستگیر می شود.
این اولین پرونده آدمخواری در سیستم قضایی آلمان بود و بعد از دادرسی های طولانی آرمن مایوس به حبس ابد محکوم شد.
فایل صوتی این قسمت علاوه بر تمام اپلیکیشن های پادگیر در کانال تلگرام پادکست فیکشن هم در دسترس است. همچنین می توانید نظرات و پیشنهادات خودتون را از طریق توییتر و اینستاگرام با ما درمیان بگذارید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بهترین پادکست های فارسی یک جا جمع شده اند
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیش از شروع - معرفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا پادکست بشنویم