قسمت ۲-۸؛ آیا گیاهخواری برای زمین مفید است؟ گفت‌وگو با مهدی نبیان

من در خدمت‌تون هستم.

مرسی ممنونم. می‌خوایم از این شروع بکنیم که کلا تاثیر افزایش کشاورزی روی محیط زیست و اکوسیستم زمین چیه و حالا چه تاثیراتی می‌تونه داشته باشه. حالا مثبت یا منفی هر کدوم که الان توی ذهن‌تون هست شما بگید، ما خوشحال می‌شیم.

بگذارین یک مقدمه‌ای در مورد خودم بگم. که البته شما یه پیش‌زمینه‌ای بهش اشاره کردید که می‌خواین در واقع از یک متخصص تغذیه و دانش پزشکی برای بخشی از پرداختن به این مبحث استفاده استفاده کنید که خیلی هم خوب هستش.

در واقع ما بچه‌های محیط زیست یعنی در واقع افرادی که در بحث محیط‌زیست تخصص دارند، از مناظر مختلف یعنی از دیدگاه‌های مختلف می‌تونن به این موضوع ورود کنن. هر چند که بحث دانش و علم تغذیه و حالا تاثیراتی که این نوع رژیم غذایی می‌تونه روی بدن انسان داشته باشه، یه مبحثی هست که در واقع تو دانش محیط زیست نمی‌گنجه و بحث بین رشته‌ای هستش. از نظر ما در واقع انسان هم حالا می‌گم منظور از ماها یعنی درواقع افرادی که سیستماتیک جانوری دانش جانورشناسی و محیط زیست به ویژه بخش حیات وحش می‌پردازن؛ ما انسان رو هم در واقع یکی از گونه‌های جانوری می‌شناسیم.

در واقع انسان یک موجود فضایی نیستش که از کره‌ی دیگه‌ای اومده باشه یا اینکه تکامل متفاوتی رو طی کرده باشه متفاوت از گونه‌های سایر گونه‌های جانوری که روی سیاره‌ی زمین وجود دارن. یعنی در واقع ما همون شکلی که در مورد مثلا یه شیر یا پلنگ، عرضم به حضورتون یه گونه‌ی گیاه‌خوار مثل مثلا گوزن و آهو بهش نگاه می‌کنیم، انسان رو هم در همین سیستماتیک جانوری جا می‌دیم و در واقع یکی از گونه‌های در واقع خانواده‌ی نخستی‌ها یا همون میمون‌های بی‌دم می‌شناسیمش و از این منظر بهش نگاه می‌کنیم و چندان بحث‌های مرتبط با اخلاق یا مرتبط با دانش پزشکی یا علم در واقع تغذیه رو در این مورد ما چیزی در موردش نمی‌دونم.

از همین منظر که بخوایم نگاه بکنیم، حیوانات یا بگیم حیوانات عالی باز بهتره. سه دسته اصلی از نظر تغذیه‌ای و دانش حیات‌وحش طبقه‌بندی می‌شن. حیوانات گوشت‌خوار حیوانات گیاه‌خوار و حیوانات همه‌چیزخوار.

طریقه شناسایی این‌ها در واقع فرم دندانی برای ما مد نظر هستش. یعنی مثلا ما هیچ‌وقت یک حیوان گیاه‌خواری یک گیاهخوار مطلق رو نمی‌شناسیم که مثلا تمام دندون‌ها فرم دندان‌های تیز باشه. مثل مثلا دندون‌هایی که توی شیر و پلنگ سراغ داریم یا اینکه مثلا یه حیوون گوشت‌خواری ما نمی‌بینیم که مثلا در واقع گوشت‌خوار در واقع به عنوان یک گوشت‌خوار دسته‌بندی بشه.

در واقع فرم دندانی مثل دندان‌های آسیای بزرگ داشته باشه، مثل اونچه که ما توی گورخر می‌بینیم. این‌ها کاملا متفاوته. داخل پرانتز خدمت‌تون عرض بکنم ما تقریبا می‌شه گفتش که بسیار نادره یک گونه‌ی جانوری یک جانوری داشته باشیم که به‌طور مطلق گیاه‌خور یا به‌طور مطلق گوشتخوار باشه. مثلا همین گوزن مثال بزنیم خیلیا فکر می‌کنن گوزن‌ها خب این درسته یه گونه‌ی گیاه‌خوارن در واقع هستن ولی اگر شما یه سرچ کوتاهی توی یوتیوب بفرمایید، میبینید که مثلا روز وقتی با آشیانه‌ی پرنده روبه‌رو بشه بسیار با ولع زیادی حمله‌ور می‌شه و از جوجه‌های این پرنده تغذیه می‌کنه یا این که از اون طرف مثلا ما یه گوشتخوار بزرگی مثل مثلا شیر ساوان‌های آفریقا یا شیر در جنگل‌های بنگال جنگل‌های جنوب هندوستان این‌ها صرفا گوشت نمی‌خورند. به نوعی گیاهی هم دارن اگر که حالا من این و در واقع داخل پردانتز عرض کردم خدمت‌تون که این رو بدونید که به‌طور مطلق ما همچنین چیزی رو می‌بینیم.

هرچند که این در طول زمان زندگی گونه‌های جانوری هم متفاوته. مثلا یه مثال خیلی ساده یه گنجشک در نظر بگیرید گنجوان یک پرنده‌ی گیاهخوار طبقه‌بندی می‌شه اما گنجشک وقتی که جوجه به دنیا میاد توی دو سه هفته‌ی اول نهایتا تا یک ماهگی تغذیه‌ی گوشتخواری داره. جوجه‌اش یعنی در واقع یه گنجشک میاد میره از پروانه‌ها و کرم‌ها شکار می‌کنه و با اون تغذیه می‌کنه و بعد از اینکه دوران جوجگی به پایان رسید و این جوجه تونست باز بکنه تغذیه تغییر می‌کنه میاد به سمت رژیم گیاه‌خواری.

در واقع نه اینکه حالا دیگه اصلا دیگه گوش نخوره بعد از اینکه ویژگی تموم شد نکته‌ی بعدی این که جانورشناس شما یه تکه‌ای از دستگاه گوارش اون جانور بگید مثلا فرض کنید که یک تکه‌ای برشی از معده‌ی شما رو در اختیار یک جانورشناس بگذارید بدون اینکه بهش بگید که این گونه جانوری هستش بعد از اینکه این رو فقط با یه لوکیاه بکنه متوجه حداقل این میشه که این مربوط به یک وجود گوشتخوار یا مربوط به یک موجود گیاه‌خوار یا حتی همه‌چیزخواره.

همون‌طور که عرض کردم فرم دندانی نوع دستگاه گوارش در این موجودات متفاوته مثلا طول روده در حیوانات گوشتخوا به‌طور معمول وابسته به جثه چندان تغییری پیدا نمی‌کنه حدود پنج متر در حیوانات همه چیزخوار که ما هم دسته‌بندی می‌شیم به نوعی ۱۰ متر و در گیاه‌خواران حدود ۱۵ متر یعنی در واقع در میلیون‌ها سال تکامل دستگاه گوارش جانوران مختلف به یک شکلی از تغذیه در واقع می‌شه گفتش که سازگاری پیدا کرده که بتونه میزان کالری مورد نیاز این حیوان رو بسته حالا به رفتار حیوان بسته به زیستگاه حیوان بتونه تامین بکنه حالا اگه بیایم سراغ انسان ما درواقع همین می‌تونیم ببینیم انسانی که به دنیا میاد از چه تغذیه می‌کنه.

اگر شما فرزند خودتون و زیر سن قانونی رژیم گیاه‌خواری رو براش در نظر بگیرید شما به‌عنوان یک کودک‌آزار شناخته می‌شین و فرزند و از شما در واقع سلب مسئولیت می‌کنن ازتون می‌گیرن. یعنی در واقع در بین جوامع متمدن در واقع مدرن‌تر زمینه توی بحثای حقوقی بیشتر مطالعه انجام شده و قوانین مشخصی دارند.

این داستان خیلی جدی بهش پرداخته شده و ممنوعیت براش گذاشته شده یعنی شما نمی‌تونی یه بچه‌ی مثلا هشت ساله ده ساله ر چون شما خودتون به انتخاب خودتون رژیم گیاه‌خواری ر انتخاب کردید باید در واقع فرزند خودتون ر از تغذیه از برتینیا محروم کنیم این به عنوان جرم اینجا در واقع شناسایی شده و ثبت شده و پیگرد داره این ابادخرم یعنی مرتبط جدی به بحث ما از نظر محیط زیستی نبود اما می‌خواستم در واقع به این اشاره بکنم که ما وقتی که به جسم انسان نگاه میکنیم همونطور که به جسم یک در آناتومی و فیزیولوژی یک جانور دیگری نگاه می‌کنیم این ر از منظر تکاملی بهش نگاه می‌کنیم و در واقع نوع تغذیه راین مشخص می‌کنه. حالا اگر شما بخواهید که این نوع تغذیه رو در واقع انتخاب خودت برخلاف آنچه که طبیعت برای شما دیکته کرده در طی میلیون‌ها سال تغییر بدی یه چیزی نیستش که در یک نسل دو نسل اتفاق بیفته.

شما دستگاه گرما همچنان در واقع تحت تاثیر بسیار شدید تکاملی که درش بودیم هستیم و الان مطالعه شده که نوزاد انسان نوزادی که تازه به دنیا اومده وقتی که بوی گوشت سوخته در واقع به مشام می‌رسه معدش ترشح می‌کنه و این خب یک دلیل خیلی واضح برای این هست که به نوعی رژیم گوشت‌خواری هزاران سال که وارد فرایند تکامل انسان شده حتی رژیم پخته خواری ما تنها موجود زنده یا موجود جانوری در جهان هستیم که پخته خواری رو به‌سمت رفتیم یعنی از یه چیزی حدود بیش از صد تا صد و پنجاه هزار سال پیش به این سو که حالا البته در موردش اختلاف نظر وجود داره.

بعضا تا چهارصد هزار سال هم گفته می‌شه میدونی که ما یک عصری داریم که درش انسان کاشف آتش بوده یعنی فقط آتیش رو می‌شناخته می‌تونست ازش استفاده کنه، کنترلش کنه، اما مدت زمانی که انسان مخترع آتش بسیار کوتاه‌تر یعنی از زمانی که انسان تونسته خودش آتش رو روشن کنه مدت زمان یک سوم یک سازمانی که انسان کاشف آتش بوده یعنی تا قبل از اون آتیش میدیتیش وجه می‌شده انس مدت‌های زیادی رژیم مردارخواری رو هم داشته.

به خاطر اینکه موجود توانایی در شکار نبوده برای تامین گوشت خودش از مردار تغذیه می‌کرده آتش‌سوز از صاعقه‌ها در اثر جنگل سوزی‌های طبیعی در اثر آتشفشان اتفاق می‌افته. اینها در واقع در آن عصرین حیواناتی که توی این آتیش در واقع اسیر شده بودند و در اختیار انسان قرار می‌گرفت در واقع لاشه‌شان متوجه می‌شدند که خب جویدن راحت‌تری داره انرژی کمتری ازشون می‌بره لرد کمتری به‌عنوان مثال حالا هزار دلیل می‌شه براش اتفاق می‌افتاده و از آن زمان به اینور در واقع به‌سمت خودمون به تدریج رژیم پخته خواری به‌عنوان در واقع ونیونوی در واقع بخشی از غذای خودش رو غیر خام مصرف می‌کنه.

هم در ما اتفاق افتاده و نشانه‌هایی از تغییر در دستگاه گوارش انسان بنی و رژیم پخته خواری هم اتفاق افتاده و همین بحث که عرض کردم خدمت‌تون در مورد بوی گوشت سوخته شاید شما احیانی نخستین دیگه‌ای آزمایش‌کنن عماده نکنیم؛ اما در انسان که مثلا می‌گم بیش از صد، صد و پنجاه هزار سال می‌گذره به نوعی وارد حتی ژن ما هم شده و در واقع مطالعات در این زمینه وجود دارهب می‌نماید که من اسیر بحث دقیق‌تر پیش ببریم حالا همینجا بحث‌های یک ما یا حالا یه نکته‌ای که گفتیم در مورد باختری متاسفانه خب ما الان توی حیوانات خانگی و داریم که خیلی از رژیم‌اش غذاشاخه شده بشوند. این رو داریم به‌عنوان یک کمی که این دال اینه که ما گونه‌ی چی داشتیم که حالا تغییر رژیم غذایی داشته باشه.

ما مثلا یه چیزی مثل مثلا خرس پاندا بله می‌خواستم همین مثال براتون بزنم ببینید این تغییر تغییری نیستش که مثلا تو صد سال دویست سال هزار ارسال اتفاق بیفته این تغییراتی که اتفاق افتاده در طی میلیون‌ها سال تکامل اتفاق افتاده. یعنی یک چیزی به یکباره‌ای نیست و این تصور که مثلا ما فکر کنیم که مثلا کوالا در استرالیا فقط برگ اکالیپتوس می‌خوره یا مثلا پاندا فقط در واقع از بامبو تغذیه می‌کنه. هم باز تصور درستی نیست در واقع عمده‌ی تغذیه از این‌هاست همون‌طور که خدمت شما عرض کردم ما تقریبا هیچ موجودی که مطلق مطلق یک نوع تغذیه داشته باشه نداریم و در طبیعت می‌بینیم بسیار بسیار تعداد محدودی هستند که کامل مثلا از یک ماده‌ی غذایی تغذیه می‌کنن، اما این تغییر تغییری نیستش که در یک نسل دو نسل یا حتی ده‌ها نسل اتفاق بیفته.

روند طبیعی هستش که در واقع در دل طبیعت رخ داده. سوال اصلی ما اینه که خیلی از کسایی که حالا گرایش دارند به‌سمت رژیم گیاه‌خواری استدلال‌شون اینه که انتخاب رژیم گیاه‌خواری صدمه کمتری یعنی میگن که ما برای تولید مثلی و مصرف کلی کلی مثلا زمین کشاورزی یا غذای مثلا این دام رو تامین بکنه و ما حالا مثلا داغ و پرورش بدیم که بتونیم می‌خواندرودکی صحبت بکنیم.

حالا تو بحث محیط‌زیست باز بهتر می‌شه بهش پرداخت حالا اون بحثی که پیش اومده در واقع پیش رفتیم به نوعی میره توی بحثای جانورشناسی و زیست‌شناسی تکاملی درسته ببینید بدیهی هستش که بخش زیادی از غذای انسان حالا چه گیاهچه گوشت وابسته به تخریب جنگل و مراتع سیاره‌ی زمین برای اینکه این‌ها رو بتونن تامین بکنن این ادعا که در واقع برای تامین گوشت جنگل‌های زیادی تخریب می‌شه، ادعای غلطی نیست، چون که مثلا شما برای تامین ذرت برای تامین جو برای تامین یونجه و علوفه مورد نیاز تغذیه دام نیاز به جنگل زدایی دارین؛ نیاز به در واقع بهره‌کشی از زمین داری و این ادعای غلطی نیست.

اما از اون طرف هم برای تغذیه‌ی غیر از و تامین غیر از گوشت شما هم باز به همین منوال باید عمل کنیم اما این ادعا که اگر که ما تمام مردم فرض بر این بگذاریم که تمام مردم زمین رو بیارن به گیاه‌خواری که البته من با این واژگان هم مشکل دارم یعنی در واقع واژه‌ی اینکه فردی مدعی باشه که بنده گیاهخوار این نمی‌تونم بپذیرم چون این رو یک دروغ می‌دونم نه به این ادعا که اون فرد مثلا یواشکی گوشتم می‌خوره، نه به این معنا که اون فرد از روزی که این تصمیم گرفته بعد این رژیم انتخاب کرده، تا قبلش این‌طور نبوده یعنی ما هیچ فرقی هیچ انسانی رو در کل سیاره‌ی زمین سراغ نداریم یا حداقل خودش فرستنده اگر وجود داشته باشه که از روزی که به دنیا اومده در واقع رژیم غذایی مطلق گیاهخواری داشته باشه.

یعنی تمام افرادی که ما الان باهاشون سروکار داریم و مدعی رژیم گیاه‌خواری هستند، حداقل ۱۷، ۱۸ سال از گوشت تغذیه کردن تا بدنشون به اون جثه رسیده که الان دارن در واقع این ایده‌ها رو انجام می‌دن اینکه یک انتخاب فردی انجام بشه که حالا یه نفری به این‌طور من می‌خوام فقط گیاه بخورم من باهاش هیچ مشکلی ندارم و نسبت‌به موضعی ندارم. اینکه فردی گیاه‌خواری را در واقع رژیم غذایی برتر معرفی کنه و اینکه افرادی که رژیم همه‌چیز آری دارن رو محکوم کنه به تخریب سرزمین این رو من نمی‌پذیرم که و یا این که در واقع خود برتر بینی اینجا اتفاق می‌افته که متاسفانه افتاده و ما امروزه شاهد این هستیم که بخشی از گیاه‌خوارها در جهان در حال تشکیل در واقع دین جدید هستن.

نوعی فرقه درواقع همه‌ی فرقه‌ها ریشه‌شون چنین چیزی بوده که مثلا ما به فلان چیز اعتقاد داریم یا فلان رفتار انجام میدیم از بقیه برتریم افرادی که غیر از این عمل می‌کنند انسان‌های در واقع درستکار نیستند این رو من نمی‌پذیرم این در واقع اینکه حتی مثلا به افرادی که زندگی نرمال تغذیه نرمال دارن می‌گن شماها ما شما انسان‌های گوشت‌خواری در صورتی که ما خب هیچ انسان گوشت آری‌اند.

دنیا نداری ما هم ما هستیم حالا از این بحث که فاصله بگیریم ببینید الان برای تامین نیاز غذایی یک فردی که نمی‌خواد گوشت بخوره باید در واقع یک رژیم متنوع گیاهی انتخاب بکنه شاید بی‌راه نباشه که الان یکی از دلایل اصلی تخریب جنگل‌های آمازون جنگل‌های جنوب شرق آسیا تولید آووکادو و موز و البته روغن پالم هستش که تمام این‌ها در واقع به‌خاطر درواقع رژیم گیاه‌خواری انسان از اون طرف هم درسته که در درواقع بخش زیادی از سرزمین هم به‌خاطر تامین غذای دام تخریب می‌شه.

موضوع اینه که این وسط حد تعادل کجا میشه پیدا کرد؟ ببینید یه موقعایی هستش که شما میرید کنار ساحل میبینید یه آدمی یه سیگاری کشید فیلتر سیگارش رو پرت کرد توی دریا تو فاصله‌ی دویست متری می‌بینیمانیم یکی از پالایشگاه‌های گازی مثلا عصبی هست اینکه ما بیایم یقه‌ی اون آدمی که فیلتر رو پرت کرد بگیریم. شما دریا رو آلوده کردید و چشم‌پوشی کنیم. در واقع اون صنعتی که داره به‌صورت گسترده آلودگی میده به نوعی به بحث بخشی از بحث ما مرتبط می‌شه. من یه مثالی براتون می‌زنم ببینید همین الان که من و شما داریم با همدیگه صحبت می‌کنیم، جمعیت رسمی ثبت شده را مورد تایید سازمان دامپزشکی جهانی و سازمان‌های یکی که تو این زمینه مرتبط هستن.

اگر علاقمند بودید من می‌تونم منابعش رو براتون بفرستم تعداد جمعیت پایه انسان داره نگهداری می‌کنه. نزدیک به یک میلیارد در آمار ثبت شده‌ای که وجود در ۳۷۱ میلیون و عرضم به حضورتون عذرخواهی می‌کنم چهارصد و هفتاد و یک میلیون و سیصد و هفتاد و سه میلیون گربه توسط انسان نگهداری می‌شه بعد شما بیاید نگاه کنید که یک در واقع حساب سرانگشتی کوچیکی انجام بدیم ببینین الان توی دنیا یکیش ملایر امام نمیگم خطاب می‌شه. یعنی به‌عنوان یک عضو خانواده شناخته می‌شه و کسی که این‌ها رو در واقع غذای درجه‌ی چهار نمیده اینا اکثرا دارن با غذاهای درجه یک در واقع تغذیه می‌شناسیم تقسیم می‌شن.

مطالعاتی که انجام شده نشون میده که بیش از ۸۵ درصد از غذای سگ‌ها و گربه‌ها از گوشت تامین می‌شه که قابلیت مصرف انسانی داره، اما کسی در رابطه با مصرف در واقع میزان لطمه یا همون رد پای کربنی که در واقع بگیم اکولوژیکی که برای تامین این مقدار گوشت پتام در جهان داره.

در واقع تخریب جنگل صورت می‌گیره کسی بهش ورود نمی‌کنه من الان یه یادداشتی در اینجا قبلا توی کرده بودم آماده کرده بودم. پژوهشی که توسط درواقع نشون میده تو ایالت ماده که هفتاد و شیش میلیون سگ خانگی دارن پیش‌است چهار چهارده و نیم میلیون تن گوشت در سال مصرف سگ‌های امریکا می‌شه که به نوعی ۳۰ درصد از اثرات محیط زیستی مصرف گوشت در امریکا یعنی در واقع تولید و مصرف گوشت در امریکا ناشی‌از تغذیه‌ی انسان که برابر با ۱۳.۶ میلیون در واقع خودرو در سال سه دوکان‌های می‌کنن.

عرضم به حضور شما که اجازه بدید من این رو یه ورق بزنم الان باز دوباره در مقیاس جهانی سالانه ۹۰ میلیون تن یعنی یک چهارم مصرف جهانی گوشت از سال‌های سال پایه رو من سال ۲۰۱۸ که سیصد و چهل و شیش میلیون تن گوشت در واقع صفرمیان تولید گوشت در جهان بوده یک چهارم همون معادل نود میلیون تن هست صرف تغذیه تنها سگ‌های خانگی شده.

برابر با نیاز گوشتی دو میلیارد انسان به‌طور متوسط هر انسان سالانه دواینمایک یا عددی که سازمان بهداشت جهانی اعلام‌کرده ناو سازمان بهداشت جهانی یک نیاز گوشتی انسان در سال ۴۵ کیلوگرم اگه همین عدد از این یه تیکه رو از داخل پرانتز داخل گلم ۴۵ کیلوگرم که بهداشت جهانی داره می‌گه همین حدود دو سه ماه پیش یکی از علما در ایران اعلام کرد که متوسط مصرف گوشت هر ایرانی سرانه‌ی مصرف گوشت هر ایرانی در سال شیش کیلوگرم و سی و نه کیلوگرم کمتر از میزان استانداردی که سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده به نوعی ما می‌تونیم تمام ایرانی‌ها را گیاه‌خوار حساب کنیم.

در صورتی که میزان نیاز یک سگ با جثه‌ای متوسط در سال ۱۹۰ کیلوگرم گوشت مطالعات نشون میده که ۱۶۳ میلیون سگ و گربه‌ای که در ایالات متحده نگهداری می‌شه هر ساله پنج یک دهم میلیون تن بهاه ۹۰ میلیون انسان فقط مدفوع تولید می‌کنند که این مواقی جهانی برابر با بیست و پنج میلیون تومن که معادل مدفوع تولید شده توسط نیم میلیارد یا ۵۰۰ میلیون انسان که ببینید این چه عددی برای خرجی در واقع دی اکسید کربن به جب ایجاد می‌کنه.

یک مقاله‌ای رو من پیدا کردم که دانشگاه برنامه مطالعاتش براش انجام شده نشون میده سالانه حدود ۴۹ میلیون هکتار زمین کشاورزی در جهان تقریبا دو برابر مساحت بریتانیا تنها برای تهیه‌ی غذای خشک سگ‌ها و گربه‌ها استفاده می‌شه که سبب انتشار سالانه صد و شش میلیون تن سه و دو می‌شه که معادل یک ششم انتشار سه حدود از صنعت هوانوردی این فقط برای درواقع مطالعاتی که این دانشگاه برای یک سال پایه انجام داده بعد حالا الان بذارید این یه تیکه رو بگم از این مقاله بیان بیرون این مبحث مطالعات دیگری که انجام شده نشون میده که یک بهبهود سال، ۳۱۰ کیلوگرم یک بازه‌ی متوسط هفتصد و هفتاد کیلوگرم رو تولید می‌کنه که برای یک سگ بزرگ‌تر می‌تونه حتی به ۲۵۰۰ کیلوگرم در سال برسه.

بر این اساس حیوانات خانگی ما انسان‌ها دست کم حدود نیم میلیارد تن در واقع ۳۰ و ۳۲، ۳۳ و دوره‌ای تولید می‌کند وقتی که ما الان شعار گیاهخواری میدیم مثال می‌زنم می‌گم طرف مثلا ادعا بیهوشی دستگاه اگر که ما هدف‌مون از گیاه‌خواری در واقع تخریب کمتری از سرزمین و این انسان‌ها رو تشویق به کمتر گوشت خوردن می‌کنیم باید با یک سری در واقع اچ‌های بزرگ‌تر مدیریتی به ماجرا نگاه کنیم و تاثیرگذاری که می‌تونه داشته باشه.

ببینید گفتم سازمان بهداشت جهانی اعلام می‌کنه که نیاز غذایی گوشتی در انسان ۴۵ کیلوگرم تقریبا سرانه‌ی مصرف جهانی هم در جهان نزدیک به همین عدد یعنی مثلا دو سه کیلو بالاتر و دو سه کیلو پایین‌تر میگیره. اما مثلا در کشوری مثل ایالات متحده سر انگشت قرمز گاها تا نزدیک ۲۰۰ کیلوگرم در سال پیش هم یونیک چندین برابر یه کشوری مثل ایران اینکه یه کشوری مثل ایالات‌متحده بعضا برخی از کشورهای مدرن مصرف گوشت بسیار بالایی دارند و مصرف‌گرایی در این زمینه تاثیر سویدی‌ست جهان ایجاد می‌کنه چیز بدی و غیرقابل انکاری اما اینکه شما بیاید در واقع بینی کل ماجرا رو این در واقع باعث می‌شه که شما با یک نگاه تک بعدی دچار آمار گمراه کننده بشید.

من الان خدمت‌تون در واقع جمع‌بندی بکنم اینه که فقط سگ‌ها و گربه‌های که ثبت شدن در دامپزشکی در جهان خیلی‌ها این کار نمی‌کنن خیلی از کشورها این آمار ندارند. فقط همون پت‌های انسان‌ها تو خونه‌هاشون نگهداری می‌کنند به اندازه‌ی نیاز غذایی دو میلیارد انسان نیاز گوشتی دو میلیارد انسان دارن گوش مصرف می‌کنن که همون درواقع ۴۵ کیلوگرم در سال ما داریم. در واقع میانگین گرم ما میایم در واقع با طرح این موضوع یک مقدار در واقع مثل همون ماجرای فیلتر سیگار و کارخونه‌ی پتروشیمی یه جور در واقع آمار گمراه‌کننده در اختیار ما قرار می‌گیره و از مسیر درست قضاوت کلان ما فاصله می‌گیریم.

ببینید چند سال پیش اعلام شد که خودروهای برقی برای سیم محیط زیست من کوچولو بگم بعد نگه می‌دارم ببینید چند سال پیش اشاره شد. بارها در مقالات مختلف که خودروهای برقی برای حفاظت از در واقع سیاره‌ی زمین بسیار مفید و می‌تونن نقش به‌سزایی در کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی داشته باشن. مقالاتی که تهیه شده و جدیدانتش رد پای کربن خودروهای برقی کمتر از دو درصد فاصله داره با خودروهای بنزینی یعنی در ظاهر ما می‌بینیم که خودروی برقی انتشار کربن نداره اما خب برای تامین برق اون داره سخت فیرورق تامین می‌شه تولید می‌شه، مصرف می‌شه برای تولید باتری داره.

در واقع از منابع گران‌قیمت کانی‌هایی در واقع کمیاب در زمین استفاده می‌شه که تخریب گسترده‌ای رو داره در کنارش مصرف شدید سوخت‌های فسیلی و اینکه ما ادعا کنیم مصرف در واقع رژیم غذایی گیاه‌خواری کمکی به درواقع حفاظت از محیط زیست می‌کنه. یک ادعای یا گمراه کننده است به این دلیل که در واقع مصرف گوشت داره در واقع به زمین به سیاه زمین فشار میاره.

در واقع کشاورزی گسترده داره به زمین فشار میاره تمام اقداماتی که ما برای تغذیه‌ی خودمون داریم انجام میدیم در سیاره زمین به نوعی داره به فشاردی وارد می‌کنه. اینکه ما بتونیم در واقع در توزیع محصول تعیین اولویت کشت و مصرف درست و چگونه پیش بریم که می‌تونه به محیط زیست، گرمایش جهانی و تاثیر روی یه مقدار سی و دو تولیدی صنایع مختلف که از سال بود که خودتون وسط بحث گفتین دوتاسو دیگه هست حالا من فکر کنم کیمیاگری‌شونم بپرسم ببینید یکی از انگیزه‌های گیاه‌خوارها اینه که واسه گیاه‌خوار شدن به گفته‌ی خودشون این که باعث درد و رنج موجودات زنده‌ی دیگه نشن ی مثلا چه می‌دونم مرغ‌ها رو مجبور تخم گذاشتن نکنن حیوانی رو سر نبرند و این صحبت‌ها ولی از اون طرف مقالاتی که شما نگاه بکنید یه اشاره‌ای هست به اینکه شما زمانی که کشاورزی گسترش می‌دیم آب و خاک و باد ایییونانی و دوم اینکه ممکنه که این کار منجر به کاهش تنوع زیستی بشه می‌خواستم درباره‌ی این برای ما صحبت بکنیم که این افزایش کشاورزی افزایش زمین‌کشاورزی و کلا افزایش مقدار گیاهخواری چه آسیبی به اون جانورهایی می‌تونه بزنه که تو این رژیم‌های غذایی عمدتا توسط آدم‌ها نادیده گرفته می‌شه.

ببینید بحث کردم عده‌ای از این جماعت در واقع راه به جایی نمی‌بره به‌نظر من نگاه کنید هروقت ما می‌گیم که برای کشت ماستبریتانیایی‌ها گیاهی در دنیای مدرن امروز از و کودهای شیمیایی استفاده می‌شه می‌گن که خب بخش زیادی پاسخی که بهش اشاره می‌کنیم. بخش زیادی از این زمینه کشاورزی که داره این اتفاق می‌افته با تامین غذای گاو و گوسفند که داره در واقع چنین اتفاقی می‌اوفته یعنی پاسخی برای این که خب اون بخش دیگه‌ای مصرف مستقیم انسان که می‌شه که دیگه غذای گاو گوسفندان چی می‌شه؟ در واقع چه اتفاقی براش می‌اوفته؟

ببینید کمتر از صد سال پیش در همین کشور ایران، در همین شهر تهران شاید هر فردی سالی نهایتا مثلا چار پنج دفعه می‌تونست برنج بخوره، سبزی‌پلو با ماهی شب عید یه چیز خاطره‌انگیزی بوده و در واقع تبدیل برنج به‌عنوان قوت اصلی مردم ایران یکی از دلایل اصلی انقراض ببر مازندران که بخش زیادی از زیستگاه این حیوان نه به‌خاطر تامین غذای دام به‌خاطر تامین غذای گیاهی انسان تخریب‌ شد. نیزارها جای خودشون رو به جلوه‌هایی دادن که محل در واقع قلمرو ببر مازندران بوده یا در بسیاری از مناطق دیگه‌ی ایگان الان داره در واقع گندم کشت می‌شه.

برنج کشت میشه یا غلاتی که مستقیما مصرف انسانی داره داره کشت می‌شه که این‌ها دریاچه‌های عظیمی خشک کرده پرنده‌های مهاجر از بین برده بسیاری از زیستگاه‌ها را از دست دادیم به‌خاطر تامین گیاه مورد نیاز انسان یعنی این دوتا از همدیگه قابل تفکیک نیستن که شما باید بگید که آقا ماهی که غذامون فقط گیاه پس هیچ باعث از بین رفتن هیچ موجود زندگی دیگه‌ای نمی‌شه.

ببر اگر موجود زنده نیست پرنده‌های مهاجری که میان توی در واقع تالاب‌های کشور ما می‌اومدن مگه اونا موجود زنده نیستن اون‌ها که از بین میرن یا ارزشی ندارند از نظر این دوستان اینکه این موضوع رو باید بهش خیلی دقت کرد ببیند ما که متاسفانه متاسفانه به ویژه در ایران که ما سال‌ها زبان مونومرهای نرسیدیم ما خوشبختانه در کشورهای دیگه اندلوری دیگه به ویژه کشورهایی که ترددشون هستش جا افتاده تفاوت بین حیوانات اهلی و وحشی ببینید از دست رفتن یک حیوان اهلی با حیوان وحشی خیلی خیلی متفاوت.

حیوان اهلی اصلا در طبیعت سرزمین در طبیعت در واقع سیاره‌ی زمین وجود نداشته ما هیچوقت سیاره‌ای گاو نداشتیم گوسفند نداشتیم مرغ و خروس نداشتیم سگ و گربه با اسب و شتر نداشتیم این‌ها رو انسان که خلق کرده در واقع به وجود آورده با انتخاب مصنوعی ما هیچ پرنده‌ای در دنیا نداریم دو تا تخم بگذارد که حدود هشت هزار سال پیش در جنوب شرق آسیا در واقع اجداد این مرغ اهلی بیچاره رو می‌گیرن و در واقع به تدریج طی هزاران سال به این پرنده‌ای تبدیل شده که روزی دوتا پخ میذاره یا ما هیچ پستاندار یا واراناسی در جهان که در تمام طول سال مثلا شیر بده یا انقدر شیر تولید بکنه ما هیچوقت هیچ گاومیش یا بوفالو یا عرض به حضور شما گوزن نداریم که روزی نود کیلو تا ساعت بیست کیلو شیر بده این مایکه حیوون رو به‌وجود آورد و انسان هم موظف نگهداری از اون‌ها هستش.

اما انسان داره اون‌ها رو پرورش میده برای تغذیه‌ی خودش یا حالا استفاده از محصولات خودش و مدیریتش هم با خودش ببینید مثلا شما وقتی می‌بینید که در یک مرغداری با ۱۰ هزار تن مرغ اگر آنفولانزای مرغی درش اتفاق بیفته پروتکل جهانی می‌گه که هر ۱۰ هزار تا مرغ بدون استثنا باید نابود بشه، اما اگر این بیماری وارد پرنده‌های مهاجر بشه می‌بینید گام جهانی برای مدیریت این بیماری بسیار چشمگیر و غیرقابل کنترل از بین رفتن گونه‌های جانوری که در تکامل زمین به‌وجود اومدن بسیار بسیار ارزش بالاتری داره تا که ما خودمون دست پرورده‌ی ما هستن از دست رفتن اون‌ها درواقع این ارزش ذاتی‌ای که این حیوانات دارن.

ببینید تک تک حیواناتی که به‌صورت وحشی از یک حشره کوچک مثل یک مورچه شما در نظر بگیرد تا یک حیوان بزرگ جثه مثل خرس قطبی و فروشی این‌ها منزله‌ی تک تک تار و پودها اکوسیستم هستند که ما با تخریب طبیعت اینها رو از بین می‌بریم این ادعا که وقتی من توی بشقاب درواقع فقط سبزیجات و گیاهان هست عذاب وجدانی ندارم.

برای اینکه هیچ حیوانی نکشتم اتفاقا این در واقع می‌شه گفتش که خیال باطل چون که تولید هر گونه گیاهی لازمش از بین رفت از دست رفتن تعدادزیادی گونه‌های جانوری به ویژه از حشرات گرفته تا گونه‌های دیگه هستش. اما حالا در مورد دام من این و باز اشاره می‌کنم من موافق مصرف زیاد گوشت نیستم معتقد به رعایت اعتدال داریم.

در واقع همه چیز خواری هستند شبیه آنچه که انسان‌ها در هزار سال پیش هم می‌خورد نانوایی‌ نه کمتر الان ما با یک سری از چاقی در جهان روبرو هستیم و انسان موجود چاقی نبوده یعنی انسانی که ما سراغ داریم در جنگل‌های در زبان‌های افریقا زندگی می‌کرده و بعد از افریقا خارج یه جثه‌ای در واقع شبیه همین چیزی که الان توی آفریقا قبایل ماسایی می‌بینیم داشته یک تقریبا لاغراندام ورزیده و مصرف زیاد غذاست که حالا دامن زده و کمتر کی در کنارش البته که دامن زده به این شکل جدیدی که انسان داره به خودش میگیره.

من با مصرف زیاد گوشت همان‌طور که با مصرف زیاد غلات مخالفم اما نکته‌ای نباید از نظر دور داریم و اون اینه که ببین همون‌طوری که یک مثلا قمری خانگی تو شهر تهران شما در نظر بگیرید تو ذهنتون میاد از آب جوی آلوده‌ای که کنار خیابون تهران مثلا یزیخان ترآب می‌خوره هینشیهی باز میاد دوباره از همون آب می‌خوره اما اگه ما از اون آب بخوریم چه اتفاقی برامون می‌افته اگر نمیریم یا کلیه هامون از دست ندیم مسمومیت شدید خواهیم داشت که نیاز درمان داریم.

برای مثال زدم به‌خاطر اینکه ببینید شکل تکاملی که اتفاق افتاده در بدن موجودات زنده چه در سیستم گوارشی مثل مثال در سیستم عصبی هم وجود داره. متاسفانه عوام یا بگیم افرادی که با زیست‌شناسی و جانورشناسی چندان آشنایی ندارن که تعدادشون هم خیلی زیاده حتی ممکنه یه پزشک هم چنین تصوری داشته باشه همه‌ی موجودات زنده از چشم انسان میبینن مثلا چند وقت پیش یکی از دوستان من یک فیلمی رو فرستاده بود از یک جایی توی چین که یک ماهی کپور رو زنده زنده سرش از قابلمه بیرون بود توی قابلمه این مبلغ درواقع و این رو می‌پختن و وقتی می‌ذاشتن روی برنج میز، سر ماهی داشت دهنش باز و بسته می‌شد.

در عین اینکه بدنش پخته بود و می‌گفت ببینببین ماهی رو به چه شکلی زجرکشی من گفتم که ببینین درسته که این در واقع شکل یک شکل طبخ غیر انسانی به نوعی غیراخلاقی اما ناگفته نماند که اون ماهی هیچ دردی حس نکرده اکثر ماهی‌های استخوانی در واقع رشته‌های عصبی که از مغزشون از مغز نه چندان پیچیده شون به اجزای بدنشون میره فقط میره برنمی‌گرده.

یعنی اگه یه ماهی دمش یه ماهی دیگه گاز بزنه قطع بکنه اصلا نمی‌فهمه این اتفاق براش افتاده رشته‌ی عصبی وجود اصلا چیزی به اسم درد درش وجود نداره. در بدن این حیوان تعریف نشده که مثلا ما بخوایم این رو با خودمون مقایسه کنیم. عین خودمون که مثلا اگر انگشت من بکنیم توی روغن جوش چه بلایی سر ما میاد نه اینطور نیست.

ببینید حیوانات نسبت‌به چین‌خوردگی‌هایی که در پروتکسیونیزم که در واقع در این که چقدر این حیوان عالی باشه یعنی و از نظر تکامل جانوری متفاوته. مثلا بسیاری از دانشمندان هم با آزمایش‌های در واقع دارویی آزمایش‌های جراحی روی نخستین‌ها که هرچند بعضا اجتناب ناپذیر مخالفن، چون که اکثر نخستی‌ها یا همون میمون‌های ویدیو شبکه‌ی عصبی شبیه شبکه عصبی انسان دارند.

اما این در مورد مثلا رها مشابه ما نیست وجود داره اما همچنان فاصله‌ی بسیار زیادی داره همون‌طوری که در مورد مثلا نباتات این بسیار ساده‌تر مایک درختی که در آتش می‌سوزه هیچ چیزی به اسم درد حس نمی‌کنه این حالا وقتی که شما میاید جلوتر هر چقدر مثلا از موجودات درازوجود نخستین موجودات عالی‌تر پیش میریم متفاوت ببینید.

من و شما اگه دست‌مون بشکنه اگر که از عفونت نمیریم دستمون به همون شکل جوش بخوره با درد بسیار زیادی باید اون دوره رو سپری بکنیم. اما مثلا وقتی شما توی طبیعت یومیوری دیدیم مثلا یک بز کوهی توی هر گله‌ای بزرگی بگردید حتما یه چند تا دست و پا شکسته می‌بینی. دکتر وجود نداره که اون رو درمانش بکنه که بعضا پیش اومده مثلا گرگ اومده پاشو گاز گرفته کنده لیس زده جای زخم و جلوی خونریزی گرفته و در واقع بعدشم خوب شده و داره با همون سه تا پا مثلا زندگی می‌کنه و تقریبا اکثر گله‌های سیاهانشم اگه دقت بکنید به‌ویژه و کلوگزا شما مثلا با سه تا پایین می‌بینید که مثلا یه پاش تو صخره‌ای از دست داده یا جایی شکست دست داده شما این ر می‌بینید می‌خواستم از اینجا اشاره بکنم.

ببینید اگر شما یک انسان رو ام آر آی بکنید، در حین ماریوا دو نیم‌کره مغزش و مثلا نسبت به شعله یک کبریت وجدان دستش مطالعه کنی می‌بینید که بخش زیادی از کورتکس مغز مثلا اگه دست راستش باشه توی بخش نیم‌کره‌ی چپش واکنش داره و اگه همین کار شما با یه بز بکنید بسیار بسیار متفاوته.

یعنی درواقع ایزاندر که از درد وجود داره و بسیار بسیار ابتدایی‌تر و تقریبا می‌شه گفت غیرقابل درک برای ما انسان‌هاست همون‌طوری که ما نمی‌تونیم درک کنیم که یک بچربید که بار درواقع همه چی و سیاه و سفید می‌بینه به‌خاطر اینکه مخروط‌های سلول‌های مخروطی چشم سنگینیست. اما اینکه دقیقا چه می‌بینه رو نمی‌دونی درمورد درد هم به این شکل.

نکته‌ی بعدی اینکه ما هم ادبیات باستانی چه در ایران چه در خیارشور دیگه برای انسان‌ها برای حیوانات روح قائل شده برای هر چند که الان حتی قائل شدن به روح برای انسان هم زیر سوال و البته در ادبیات مثلا یا در واقع بگیم آداب و سنن پیشینیان برای بسیاری از حیوانات شعرهایی تعریف شده که مثلا فلان حیوان شانارا بحث ما پیش اومد. ما این‌ها رو در واقع بهشون شخصیت دادیم و بهشون این در واقع ستادهای انسانی دادیم اما در عالم واقع یعنی در قاموس طبیعت تقریبا می‌شه گفتش که هیچ یک از حیوانات در دنیای واقعی حیات وحش دارای این صفات نیست یعنی مثلا بحث معماری در مورد حیات وحش قائل به در واقع تشخیص نیست.

بسیاری از پرنده‌های ماده فرزندان خودشون و می‌کشن میدن بقیه راجاشون می‌خورن یا خودشون ممکنه بخورن بیش از ۵۰ درصد از جمعیت شیرهای آفریقایی توسط خود شیرهای نر و ماده همون گل خورده می‌شه. ببینید در واقع قانون جنگل به طبیعت حکمفرماست. این چیزی نیست که بشه ازش فرار کرد یعنی ما نمی‌تونیم به عطوفت با طبیعت تعریف بکنیم و البته که این رو بخوایم در واقع از خودمون هم جدا کنیم.

اینکه حالا حیوانات در اسارت در پرورشگاه‌هایی که حالا تو یه کشور ممکنه بهش بگن طویله تو یه کشور دیگه‌ای ممکنه بگن که مثلا آپارتمانم یا موقعی یا حالا جایی که حالا گاوداری و گوسفند داره نگهداری می‌شه. اینکه به چه شکلی این‌ها حالا کشتار می‌شن و این در واقع یک ظلمی رو رقم می‌زنه از طرف انسان به آن‌ها خب این چیزی که داره طبیعت اتفاق میفته هر روز ما اون رو ما نمی‌بینیم که بخوایم درواقع با خودمون مقایسه بکنیم.

هر چند که باز عرض کردم نه اون حس درد نهاوندیاوری وجود نداره در واقع میشه گفتش که حالا شاید این جمله جمله‌ی جالبی نباشه واسه خیلی‌ها، اما خوشبخت‌ترین حیوانات همین حیواناتی که دارندر غذا و خوراک شون داره تامین می‌شه و بدون اینکه هر روز یه شیر دنبال‌شون بکنه یه عقاب دنبال‌شون بکنه نباشه به یکباره از بین میره تامین تقدیم به غذای انسان حتی حیوانات باغ وحش هم همینه.

ببینید هیچ وقت یه شیری که تو باغ وحش آرزوی ساوان‌های آفریقا ر نداره یه شیر در طبیعت نهایتا ده دوازده سال عمر می‌کنه در صورتی که متوسط عمر یک شیر در اسارت بالای بیست سال یعنی در واقع شرایطی که حتی به خاطر اینکه تغذیه در واقع تامین منظور اینکه اینکه ما بیایم محل نگهداری حیوانات با زندان‌های انسان‌ها مقایسه بکنیم بعد عرضم به حضور شما و کشته شدن حیوانات ر با قتل عام انسان‌ها مقایسه بکنیم و از آنچه که در ذات طبیعت طبیعت وحشی فاصله بگیریم و نخوایم به اون نگاه بکنیم و برای انسان یک ماهیت الهی تعریف بکنیم که در واقع نباید باعث هیچ حیوان دیگه‌ای باشه. ببینید همین الان می‌دونید که انسان حتی در دوره‌ای از دوران تکامل خودش همکاری و عرضم به حضور شما همین الان نزدیکی استرالیا با وجود داره در پاپوای و بعضا قبایل به همدیگه که حمله می‌کنن همدیگه رو می‌خورن یعنی اینطور نیستش که این داستان به تاریخ خط پیوسته باشه نخواری در انسان حتی وجود داشته و تایید نمی‌کنم اما همانظور اینکه خب ما یه چیزایی درخود انتخاب کردیم که این رفتارها ر نداشته باشیم ببینیم تمام نخستی‌ها تقریبا به نوعی تگوشی گوریل که روزی بیست ساعت از گیاهان تغذیه می‌کنه تا بتونه میزان در واقع کالری مورد نیاز خودش رو تامین بکنه که هم اون هم اگر فرزندش بمیره بچه‌ی خودش رو می‌خوره اکثر نخستی‌ها از نخستین‌های دیگه تغذیه می‌کنند.

حتی یعنی میرن شکار مثلا بابون‌ها میرن شکار یک سری دیگه از میمون‌ها یا حتی اسنادی توسط انسان‌شناس‌ها وجود داره که انسان‌های عرضم به حضور شما ناندرتال توسط انسان‌های مدرنی که ماها هستیم شکار می‌شدند و مادری انقراض اصلی اونها بودیم یعنی بحث شکار و بحث تغذیه از گوش جزو رفتارهای بدیهی انسان و شما نمی‌تونید این رو با خواست خودتون حذف بکنی.

پادگسنیعنی وقتی چیزی در نهاد یک موجود زنده وجود داره چون ما قادر به تغییر اون نیستیم خصوصا این انسان که به‌عنوان یک موجود بسیار هوشمند ببینید من یه مثالی تو خیلی از کلاسها می‌زدم مثال قشنگی نیست. فحشا شاید بشه گفتش اولین دل انسانی که جوان بشری بوده. یعنی از اولین انسان‌هایی که یک شاه نشین شدن اسنادی وجود داره که چیزی به اسم نشود داشته حالا الان ما بیایم بگیم که آقا مثلا مثل جمهوری اسلامی در ایران یا دامنه آیا مثلا همه میان میگن که خب باشه نه چنین چیزی نیست این مدیریت میشه در نهاد انسان چنین چیزی وجود داره بخشی از جمعیت این ما هستیم که این قانون رو آمدیم نوشتیم ما نمی‌تونیم انسان رو از روی واقعی حیات وحش در واقع کاملا براش کنیم بخشی از اون وجود داره و قابل انکاره.


https://castbox.fm/vi/685208095