بهعنوان یک تولیدکننده محتوا، توانایی توضیح درباره شغلم رو ندارم
اقتباسی نفسگیر و مهیچ؛ نقد و بررسی فیلم برج تاریک
هرساله به تعداد طرفداران فیلم های تخیلی اضافه می شود. همین موضوع باعث شده تا کارگردان های معروف فیلم و سریال ، دست به ساخت فیلم های تخیلی بزنند. امسال ، فیلم های تخیلی زیادی به روی پرده های سینما اومد که یکی از اونها ، فیلم «برج تاریک» بود. این فیلم اقتباسی از یکی از بهترین رمان های «استیون کینگ» به همین نام است و بسیاری از طرفداران این رمان ، منتظر اکران این فیلم بوده اند. این فیلم پروسه ساخت بسیار عجیبی داشته که شاید برای شما هم جالب باشد. در سال ۲۰۰۷ ، «جی جی آبرامز» اعلام کرد که قصد دارد این رمان را به یک فیلم تبدیل کند اما به دلیل مشکلات و دلایلی ، این پروژه متوقف شد. بعد از کنار کشیدن آبرامز ، «ران هاوارد» دست به کار شد و اعلام کرد که این رمان را ، به یک فیلم مهیج تبدیل خواهد کرد. او ۵ سال را صرف جمع آوری اطلاعات و بازیگران این فیلم کرد اما سرانجام «نیکلای آرسل» بود که کارگردانی این فیلم رو در سال ۲۰۱۵ برعهده گرفت. آرسل مانند کارگردان های دیگر عمل نکرد. او کمر همت را بست و با تلاش فراوان ، این فیلم رو روانه سینماها کرد. قبل از اکران جهانی این فیلم ، استودیو «سونی» یک اکران خصوصی از این فیلم انجام داد که با نگاه منفی مخاطبان قرار گرفت و باعث شد که این استودیو ، با صرف هزینه ۶ میلیون دلاری ، بازبینی هایی را در فیلمبرداری و بازیگران این فیلم انجام دهد.
داستان این فیلم درباره پسری به اسم جیک چمبرز ( با بازی تام تیلور ) است. او بعد از مرگ پدرش ، خواب های وحشنتاکی درباره آزمایشاتی که روی کودکان انجام می شود را میبیند. او فردی به نام مرد سیاه پوش (متیو مک کانهی) را می بیند که در راس این ماجرا قرار دارد و سعی در نابودی جهان دارد. او که در طراحی ، استعداد بی نظیری دارد ، شروع به کشیدن خواب هایش روی کاغذ می کند. او در آخرین خوابش ، یک مرد سیاه پوست که لقبش هفت تیرکش (با بازی آدریس آلبا) است را میبیند که سعی در نابودی و شکست مرد سیاه پوش دارد . مادر و پدر ناتنی جیک بر این باورند که او دچار یک مشکل روانی شده است و باید به یک کلینیک روانی برده شود. سرانجام ، زمانی که جیک از خانواده اش ناامید می شود ، انها را ترک کرده و به یک خانه در محله ای از نیویورک که آن را در خواب دیده است ، می رود. او در آنجا با یک پورتال مواجه می شود که اورا به دنیایی جدید می برد. او در این دنیا ، آن هفت تیرکش که اسمش “رولند” است را ملاقات می کند و خواب هایش را برای او بازگو می کند. سپس آنها با یکدیگر ، نقشه هایی برای از بین بردن آن مرد سیاه پوش می کشند و ماجرا های زیادی رو باهم تجربه می کنند. این فیلم میتواند یکی از آثار خوب صنعت فیلم های تخیلی باشد ، اما به خاطر اینکه اقتباسی از یکی از بهترین رمان های استیون کینگ است ، باعث شده که بازخورد های بدی رو به همراه داشته باشد. این فیلم تفاوت های زیادی با داستان اصلی رمان داشته. شخصیت منفی داستان که مک کانهی ، این شخصیت را بازی کرده است ، یک شخصیت تک بعدی به شدت بد رو برای ما به تصویر می کشد که هیچ احساسی ندارد و جذابیت خاصی نیز ندارد.
من نمیخواهم درباره مک کانهی بد بگویم ، اما باید به این موضوع توجه داشت که با نقش آفرینی مک کانهی در این فیلم ، نقاط ضعف زیادی در این فیلم به وجود آمد. منتقدان بر این باورند که داستان این فیلم بسیار بد بوده و هیچ ویژگی خاصی نداشته است. انگار که سازندگان این فیلم نشسته اند و فقط قسمت هایی از رمان که دوست داشته اند را انتخاب کرده و بدون توجه به داستان کلی و فیلمنامه ، یک فیلم ساخته اند. سکانس هایی از این فیلم وجود دارد که با اینکه اصلا ربطی به داستان نداشته ، باز در فیلم قرار گرفته شده است. انتخاب آدریس البا به عنوان شخصیت رولند یک انتخاب مناسب بوده. او نقش این شخصیت که یک قهرمان خسته و انتقام جو است را به خوبی بازی کرده است. فیلمبرداری ها و تدوین های این فیلم در سطح این داستان نبوده به طوری که منتقدان این فیلم ، اشاره زیادی به این موضوع کرده اند. به طور کلی به کسانی که رمان «برج تاریک» را نخوانده اند همانند من ، توصیه می شود که این فیلم را ببینند ، زیرا فیلم تخیلی جالبی است که داستان جالبی حول آن وجود دارد. اما کسانی که این رمان را خوانده اند ، بهتر است که این فیلم را نبینند زیرا شاید جز تاسف ، چیز دیگری برایشان رقم نزند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی برخی از ترسناک ترین فیلم های تاریخ
مطلبی دیگر در همین موضوع
هایلایت -جشنواره فیلم فجر
بر اساس علایق شما
مرور آبان ماه؛ ویرگول با حالوهوای مسابقه!