داستاننویس و ژورنالیست هستم و از این دریچه، کمی به هم نزدیک میشویم
خون...!
یک فلسطین کامل، تکه تکه شده با شرحههای خون، افتاده کف یک آمبولانس. خون شهید مجاهد به طرح قلمرو فلسطین، انگار میخواهد داد بزند چه کسی صاحب اصلی این سرزمین است.
در آمبولانس بر جای مانده. گویا فریاد این است که فلسطین دچار بیماری است. یک سرطان مهلک. بگذارید درست مثل کویید ۱۹ که به کرونا مشهور شد، این سرطان را کویید ۱۹۴۸ بخوانم. به نام سال تأسیس دولت جعلی. مشهور به صهیونیسم.
شهید مجاهد در کنار خون دیده نمیشود. چه بسا اینجا، باید هزاران شهید دیگر جای بگیرند. چونان که هزاران تن دیگر، پیش از این همین جا خفته بودند.
پرچم فلسطین چهار رنگ دارد. مشکی و سفید و سبز و سرخ. و سرخیاش کوچکتر از همه دیده میشود.
اما اینجا، همهی نقشه، سرخ سرخ سرخ است. خون است. این خون شهید است که در تمام طول تاریخ و پهنای جغرافیای اسلام حقیقی، پرچم و علم قلمداد میشود.
پرچم را بر تمام مرزهای سرزمین میزنند. و اینجا این خون، تمام حدود فلسطین را معین کرده. پرچم، کفن و تزیین تابوت شهید است. و خون شهید، کفن اوست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سازمان ملل و نقد عملکرد آن: بخش اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
[چشم بگشا و لحظه ای، ببین!]
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگذار جنگرسانهای را آنها ببرند