نشریه فتح | بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام
وللّه... سستتر از همیشه
در هفته گذشته گروههای مقاومت فلسطینی با محوریت حماس مجموعه عملیاتهای نظامی را علیه مواضع صهیونیستها آغاز کردند. فلسطینیها در این سلسله عملیاتها توانستند به نتایج بیسابقهای حتی در مقایسه با عملیات 13 روزه قبلی یعنی سیف القدس دست یابند که از جمله آنان میتوان به، به اسارت گرفتن نیروهای نظامی و ورود به پادگانهای مجهز رژیم صهیونیستی دانست. اما فارغ از ابعاد نظامی شاخص و غافلگیری کامل اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، موج جدید حملات گروههای مقاومت ابعاد سیاسی شاخصی نیز دارد که به دلیل مسائل انسانی موجود در درگیریها مورد غفلت قرار گرفته است. در ادامه سعی شده تا به طور خلاصه به اهم نتایج سیاسی و درازمدت این حملات اشاره شود.
اگر بخواهیم دستاوردهای این عملیات را رمزگشایی کنیم ابتدا لازم است تا مقداری به عقب بازگردیم و شرایط رژیم را بررسی کنیم. علیرغم تبلیغات گسترده در مورد یکپارچگی جامعه درونی رژیم صهیونیستی، این رژیم به دلیل اختلافات سیاسی داخلی بر سر تصویب لوایح اصلاح نظام قضایی خود، در دوقطبیترین حالت ممکن به سر میبرد و تا قبل از هفته گذشته بیش از 30 هفته بود که شهروندان این رژیم در مخالفت با کابینه نتانیاهو اقدام به برگزاری تظاهرات خیابانی میکردند. در بحبوحه همین اعتراضات نیروهای نظامی ذخیره این رژیم در مخالفت با سیاستها دولت نتانیاهو اعتصاب گستردهای را کلید زدند. این اعتصاب موجب شد تا این نیروها دیگر به فراخوانهای دولت برای رزمایشها توجه نکنند و در زمان اعلام شده در پادگانها حاضر نشوند. در ادامه نیروهای مقاومت از همین خلأ به وجود آمده استفاده کردند؛ اما نکته آن است که حتی حملات سنگین مقاومت نیز نهتنها مسئله دوقطبی جامعه اسرائیل را حل نکرد و آنان را متحد نساخت؛ بلکه باعث تشدید آن نیز شد بهطوریکه در حال حاضر نیز برخی از نیروها به اعتصاب خود ادامه میدهند. علاوهبرآن مخالفین نتانیاهو نیز صریحاً اعلام کردهاند که کابینه افراطی وی را مسئول این شکست حقارتبار میدانند و پس از اتمام جنگ برنامه منسجمی که برای از بین بردند دولت او آماده کردهاند را عملیاتی خواهند کرد. در واقع از پایان جنگ این بحرانهای داخلی خواهند بود که گریبان اسرائیل را خواهند گرفت، بنا بر پیشبینیهای انجام شده احتمالاً تا یک سال آینده رژیم صهیونیستی شاهد حضور کابینههایی با عمر کوتاه و توالی انتخابات خواهد بود که آن را از اجرای هرگونه برنامه سیاسی - امنیتی مهمی باز خواهد داشت و در حالت آسیبپذیر حفظ خواهد کرد.
مسئله دومی نیز که مقاومت با حملات خود بدان دست پیدا کرد، قطع روند عادیسازی روابط یا به زبان عربی تطبیع است. رژیم صهیونیستی که در چند سال گذشته با عادیسازی روابط با بحرین و امارات سعی کرده بود گروههای مقاومت را بیاعتبار و چالشهای منطقهای خود را برطرف کند. این بار پروژه عادیسازی روابط با عربستان را کلید زده بود. بنا بر اخبار نیمهرسمی عربستان تحتفشارها و تطمیعهای ایالات متحده نیز قصد داشت تا بدون گرفتن هیچ امتیازی به نفع فلسطینیها روابط خود با رژیم صهیونیستی را بهصورت رسمی آغاز کند. اکنون اما با وجود حملات جدی گروههای مقاومت و اقدامات غیرانسانی رژیم غاصب اسرائیل در مقابله با نوار غزه نهتنها روند عادیسازی متوقف شده بلکه یک مقاومت مردمی نیز در کشورهای مسلمان علیه این روند شکلگرفته است. حال اگر عربستان یا هر کشور دیگری حتی خیال عادیسازی را با رژیم صهیونیستی داشته باشد باید جایگاه خود را در جهان اسلام ازدسترفته تلقی کند.
در پایان نیز باید ازبینرفتن اعتماد شهروندان رژیم صهیونیستی به دولتشان را نیز در فهرست دستاوردها اضافه کرد. رژیمی که در طی 75 سال گذشته مدام به فکر امن نشان دادن خود برای جذب یهودیان و دست یابی به برتری جمعیتی بر اعراب فلسطینی بوده در حال حاضر توسط شهروندان خود به سخره گرفته میشود و به دلیل افزایش روند مهاجرت معکوس مجبور شده مزدورهای خارجی را تحت عنوان یهودیان داوطلب برای جنگ را به سرزمینهای اشغالی وارد کند تا بلکه بتواند هرچه سریعتر خود را از چنگال مجاهدین فلسطینی رها کند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دزد دزد است چه دزد خاک چه دزد مال
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودکشی از ترسِ مردن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سازمان ملل و نقد عملکرد آن: بخش اول