عاشق رسانه و تئاتر و آشپزی
صدا پیشه های فریلنسر دربرابر یک هنر مقدس !
فریلنسینگ در گویندگی و دوبله به ذات مقدس و پر اصالت این هنر ضربه زده! این حرف تمام پیشکسوت هاییه که از قبل از انقلاب به هنر دوبله مشغول هستن. اون ها معتقدن که هیچ دوبلور و گوینده ای خارج از سازمان صدا و سیما حق کار کردن که نه, بهتره بگم پیشرفت چشمگیر نداره. مثلا نباید ازش تقدیر بشه یا تو جشنواره ای شرکت کنه یا به هر نحوی به عنوان گوینده به رسمیت شناخته بشه. درواقع اگر هم رزومه خوبی داشته باشه بازم مورد احترام پیشکسوت ها نیست. مثلا وقتی آقای مدیری از خانم غزنوی سوال کردن که نظرتون راجع به بچه های خارج از سازمان چیه؟ ایشون گفتن: من اصلا کارو اونا رو نگاه نمیکنم!. این حالت به طرز عجیبی توی افکار عمومی هم دیده میشه. یادمه زمانی که تو رادیو ایران ورود پیدا نکرده بودم همین که میگفتم گوینده ام و چه کارایی انجام دادم, میپرسیدن که صدا و سیمام هستی؟ عه پس بدرد نمیخوره! مهم اینه بری صدا و سیما. الان داری دور خودت میچرخی فقط, در صورتی که کارایی که انجام داده بودم گاها آزادانه تر, خلاقانه تر و با کیفیت تر از کاراهای سازمانی بود, در نتیجه: نهایتا یک عکس پست شده در اینستاگرام پشت میکروفون های صدا و سیمائه که مهر رسمی گوینده رو روی بچه ها میزنه و به به و چه چه موفیقت رو براشون به همراه میاره. در صورتی که فضای بیرون بسیار آزاد تر و پر درآمد تره!
یک پیشکسوت : باید خون گریست که کلاغ و زاغ جانشین بلبل و قناری شده است و این همان درد جانکاه است که درمانش غرور و عزّت و غیرت همگانی میطلبد ، وای برما که : ازماست که برماست
اما اصلا فرق یک گوینده فریلنسر و غیرفریلنسر چیه ؟
خب اگه بخوام خیلی ساده بگم: گوینده فریلنسر میتونه با هر کسی که میخواد کار کنه و از کارفرماهای مختلفی سفارش بگیره و حتی خودش تولید کننده محتوا باشه. گوینده فریلنسر لازم نیست حتما تو یک استودیو کار کنه, میتونه یک میکروفون بخره و خودش توی خونش سفارش بگیره! یادمه اولین میکروفونی که خریدم مدل بهرینگر بود که اولین کارم که یک برنامه آشپزی برای آپارات بودو با همون ضبط کردم. البته مشکلی که بچه ها دارن اینه که اون ایده ای که گفتم توی کارفرما ها هم هست, مثلا میگن: آقا پول چرا میخوای بگیری؟! این یه رزومه خوب میشه برات که بتونی وارد صدا و سیما بشی :| وات د هل دود!
از خوبیاش اینه که میتونم توی کاری گویندگی کنم که با عقاید من سازگاره, میتونم خودم باشم و نسبت به تیپ شخصیتیم تنهایی بیشتری رو موقع کار تجربه کنم. البته این سبک گوینده حق نداره مشهور بشه یا راجع به این حرفه اظهار نظر کنه! چون پیشکسوت ها میگن: این هنرمند دو هزاری بی اصالت معلوم نیست از کجا اومده! اصلا پدر و مادر تو چکاره هستن که تو اینقدر خودت را دست بالا میگیری! ما از زمان شاهنشاه در رسانه ملی کار میکردیم و این هنر همش واس ماس. بعله من دقیقا این تیکه رو با کمی عصبانیت نوشتم :دی. اما گوینده غیر فریلنسر کسیه که استخدام صدا و سیما یا استودیوی مشهوریه. یا حتی استخدام هم نیست اما فریلنسر هم نمیتونه باشه! چون طبق یک قانون نانوشته اگه با استودیو من کار میکنی حق نداری با استودیو های دیگه کار کنی! این حالتو تجربه کردم و کاملا باعث شد حس کنم زندانیم و افسردگی گرفتم! این نوع گویندگی ظاهر قشنگ و پوسیدگی درونی زیادی داره! عکس های مجلل با استودیو های زیبای کاخ صدا و سیما. عکس هایی در کنار برترین های دوبلاژ تاریخ ایران, پخش شدن کار ها از شبکه دو سیما, و در مقابلش دوبله کاری با سانسور شدید. قوانین سختی که جو قشنگ هنری رو به یک فضای خشک تبدیل میکنن و گویندگی کارهایی که ممکنه با عقایدت سازگار نباشن! و ترسی عجیب که هر روز بهت تزریق میشه: اگه از مشکلات کاریت بگی یا توی اینستاگرامت عکس سگتو پست کنی اخراجی به هر حال بود و نبودت هم اینجا فرقی نداره! در نتیجه خروجی های واحد دوبلاژ صدا و سیما اکثرا افسرده عصبی و به شدت رقابتی هستن و مثل چسب به جایگاهی که ازش لذت نمیبرن ولی برای داشتنش خیلی خورد شدن چسبیدن! - این در حالتیه که شما شخصی باشین که سبک زندگی آزادی داشته باشین -
پس با این اوضاع ما دقیقا باید چیکار کنیم ؟!
دوبله و گویندگی اوضاع مرتبی نداره, شما به محض ورود با مقدس بودن این حرفه روبرو میشین و متهم میشین که دارین به این هنر ضربه میزنین و بی اصالتین, متوجه میشین که اگه بخواین ادامه بدین نباید خیلی تو چشم بیاین چون امنیت پیشکسوت تر ها رو بهم میریزین و اونا متوقفتون میکنن مگر این که نقطه شروعتون صدا و سیما باشه. متوجه میشین که خلاقیتتون نقد میشه و بی رحمانه مزخرف خطاب میشه! اما با این اوصاف چیکار باید کرد ؟ خوشبختانه با وجود سایت های مختلف همه بچه ها دلگرم تر هستن, وبسایتای فریلنسینگ به بچه ها کمک میکنن راحت تر سفارش گویندگی بگیرن, وبسایت فیلیمو به گروه های نو ظهور سفارش بیشتری میده و در برابر پیشکسوت ها ازشون حمایت میکنه. آپارات به بچه ها اجازه میده تا با صداشون تولید محتوا کنن و مسئولیت پخش محتوی رو به عهده میگیره. بالاخره یک ساختمان و مجموعه امن رسانه ای داریم که از بچه ها حمایت میکنه و براشون انگیزه ایجاد میکنه. اع ! راستی یه چیزی, الان یعنی پیشکسوتا کاملا اشتباه میگن ؟
شایدم حق با پیشکسوتاس! از تجربه خودم بگم.
خانم مریم شیرزاد دوبلور آن شرلی چند وقت پیش نوشتن:
مدتهای مدید کار دوبله نکرده ام نه مدیریت نه گویندگی، ما تصور می کنیم که سرنوشت خودرا، خود پیش می بریم اما اینگونه نیست گویی بخش هایی از زندگی ما از پیش رقم خورده بخصوص آنکه بقول حضرت حافظ به جد و جهد .. چو کاری نمی رود از پیش، به کردگار رها کرده، به مصالح خویش و وقتی امروز این مطلب را از بوبن خواندم دریافتم یک روزی یک جایی باید رها کرد چون قطعا زمانش رسیده : در نقاشی، لحظه ای هست که نقاش می داند دیگر تابلویش تمام شده.چرایش را نمی داند. فقط به ناتوانی ناگهانی اش در ایجاد هرگونه تغییر در تابلو، اعتراف می کند. تابلو و نقاش، وقتی از هم جدا می شوند که دیگر به هم کمکی نمی کنند . وقتی که تابلو دیگر نمی تواند چیزی به نقاش ببخشد، وقتی که نقاش دیگر نمی تواند چیزی به تابلو اضافه کند.
از این قضیه بگذریم که خود پیشکسوت هام متوجه شدن که باید آروم باشن و اجازه بدن جوان تر ها صفحه جدیدی از رسانه رو رقم بزنن, خود پیشکسوت ها هم کم کم در حال رو آوردن به فریلنسینگ هستن از استاد سعید مظفری دوبلور برد پیت که افتخار همکاری با ایشون رو داشتم تا چنگیز جلیلوند اسطوره. اما شاید باید برای ورود به هر هنری با اصالت بود! شاید باید واقعا ورود بی اصالت ها ممنوع باشه. اما اصالت از نظر من تاریخ تولد,رنگ پوست یا شغل پدر و مادر و خان زاده بودن و بزرگ شده عمارت بودن نیست. اصالت یعنی مغرور نبودن, یعنی اگر به من میگن صدای تو هنوز خام هست, تلاش کنم تا پیشرفت کنم یعنی مطالعه روزانه, یعنی تجربه های مختلف برای داشتن درک بهتری از زندگی و هنر. من هنوزم که هنوزه کلاسای گویندگی و دوبلاژمو با اساتید ادامه میدم و هر روز چندین ساعت با کتاب استاد آبسالان تمرین میکنم, دنیای مدرن رو درک میکنم و مهارت های رسانه ایم رو تقویت میکنم تا بقول استاد جامعی گوینده 6 دنگ و کاملی باشم !
استاد عزیزم خانم سارا جامعی نوشتن:
وقتی همه چیز درست سرجاش باشه،وقتی قدمهات رو یکی یکی برداری ، به موقعش برداری، وقتی یک شبه دارای همه چیز نشی، وقتی اطرافیانت رو درست انتخاب کنی، اونوقته که میشی یه آدم حسابی.
تجربه شخصی من از فریلنسینگ در گویندگی اینه که هر وقت واقعا دانا و پر ظاهر شدم ازم استقبال شده و کسی جلومو نگرفته. اما حرف هایی پشت سرم بوده. اما هر جایی که بدون دانش کافی ظاهر شدم قطعا جلوم گرفته شده! اینجا سرزمین ایده آل گراهاس و نمیشه با شانس پیش رفت. اگه بخوام یه جمع بندی کلی کنم میگم: اوکی فضای دوبله همینقدر نا امن و بخیله, شما ولی باید جدا از تمرین های شخصی حتما با اساتید کلاس بردارین و هیچوقت بیشتر از اونا خلاق نباشین و گاها سهوی اشتباهاتی رو مرتکب بشین! اجازه بدین کار شما و بازخورد مردمیش شما رو بالا بکشه, هیچوقت خودتون طناب از خود تعریف کردن در دوبله رو دور گردنتون نندازین وگرنه قطعا پیشکسوت ها صندلی زیر پاتونو هل میدن تا خفه بشین! حتما کتاب های زیادی مطالعه کنین و بدونین که تو دنیای مدرن دیگه گویندگی فقط محدود به صدای قشنگ داشتن نیست! علم روانشناسی و رسانه بشدت وارد این حرفه شدن و باید هر روزخودتون رو بروز کنین تا موفق بشین. این که شما فریلنسر هستین به این معنی نیست که میتونین هر چقدر که میخواین غیر حرفه ای رفتار کنین! مدرن, آزاد ولی با سواد و صبورانه کار کنین!. سعی کنین که یک تولید کننده محتوا باشین که صدا و بیانتون یکی از ابزار هاتونه و فقط به گویندگی متکی نباشین!
در نهایت هنر گویندگی چیزی نیست که اگه تواناییتون کافی نباشه بهتون بگن عیبی نداره! بلکه به بد ترین نحو تنبیهتون میکنن. باید روی پختگی صدا و بیانتون سال ها کار کنین و آدم حسی ای باشین و تجربه زیستی غنی ای داشته باشین که بتونین حس ها و موقعیت های مختلفو به خوبی درک کنین. کم کم روی پرسونال برندیگ خودتون کار کنین و هر گونه ردپای غرور رو از هویت مجازیتون پاک کنین :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش نوشتن از سبک زندگی فریلنسری
مطلبی دیگر از این انتشارات
حضور جیب در فریلند
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش نوشتن از سبک زندگی فریلنسینگ