بعد از ده سال فعالیت درساخت ورهبری محصولات دیجیتال به این نتیجه رسیدم که چالش اصلی، «ساخت محصول» نیست بلکه هماهنگی بین دیدگاه، استراتژی و اجراست.امروز به عنوان مشاور استراتژی رشد و توسعه فعالیت میکنم
چرا کسبوکارها نمیدانند چه چیز را باید کنار بگذارند؟

در بسیاری از گفتوگوها و جلسات مشاورهای که با کسبوکارها دارم،یک الگوی مشترک خیلی زود خودش را نشان میدهد:بیشتر شرکتها میدانند چه اقدام جدیدی میخواهند انجام دهند، اما معمولاً نمیدانند چه کارهایی را باید کنار بگذارند.
وقتی برنامه مسیر (Roadmap) شرکتها را مرور میکنم،تقریباً همیشه ترکیبی از موارد زیر دیده میشود:
ایدههایی که مدتی است کسی به آنها برنگشته
پروژههایی که «نیمهگرم» ماندهاند
درخواستهایی که از ترس ناراضی شدن کسی حذف نشدهاند
کارهایی که یکبار مطرح شدهاند و هنوز در لیست هستند
در ظاهر همهچیز «در حال انجام» است؛اما وقتی درباره نتیجه صحبت میکنیم،پیشرفت واقعی کمتر از چیزی است که تیم انتظارش را داشت.این موضوع از درون معمولاً دیده نمیشود، اما از بیرون، برای کسی که نگاه مشاورانه دارد، خیلی واضح است.
کنار گذاشتن سختتر از ادامه دادن است
در جلسات مشاوره معمولاً مشاهده میکنم اضافه کردن کار جدید،بهمراتب راحتتر از حذف یک کار است.
حذف کردن همیشه با پرسش همراه است:
«اگر این مورد مهم باشد و حذفش کنیم چه؟»
«اگر بعداً دوباره لازم شود چه؟»
«اگر حذف کنیم، کسی ناراحت نمیشود؟»
و گاهی هم تیم فقط به این دلیل یک کار را نگه میدارد که برایش زمان گذاشتهاند و دلشان نمیآید کنار گذاشته شود.اینها رفتارهای طبیعیاند.اما نتیجهاش یک برنامه مسیر شلوغ و مبهم است.
وقتی چیزی حذف نمیشود، تمرکز از بین میرود
جالب هست که وقتی تاخیر و یا هزینه ی زیاد مطرح می شود، مشکل اصلی «کمبود منابع» نیست؛مشکل این است که هیچچیز از چرخه خارج نمیشود. کسبوکار همزمان در چند مسیر جلو میرود،اما هیچکدام به نقطهای نمیرسد که قابلاتکا باشد.تیم دائم در حال حرکت است، اما حس پیشرفت واقعی کمرنگ است.در چنین موقعیتهایی،حضور یک نگاه بیرونی میتواند کمک کند:
کسی که درگیر عملیات روزمره نیست و میتواند خیلی سریعتر تشخیص دهد «کدام مسیر باید متوقف شود».
یک روش ساده که همیشه برای حذف کارهای غیر ضروری جواب میدهد
در بسیاری از همکاریهای مشاوره ای که دارم از یک روش بسیار ساده استفاده کردهام که همیشه خوب جواب داده:
ابتدا همه کارها، پروژهها و ایدههایی که در جریاناند بدون دستهبندی و بدون اولویت، روی یک صفحه جمع میشوند. بعد تنها سه سؤال مطرح میکنم:
اگر امروز کسبوکار از صفر شروع میکرد، کدامیک از اینها اصلاً وارد مسیر نمیشد؟
کدام کار اگر انجام نشود، هیچ مشتریای نبودش را حس نمیکند؟
کدام مورد فقط به این دلیل مانده که “قبلاً دربارهاش حرف زدهایم”؟
این سه سؤال ساده معمولاً مقدار قابلتوجهی از کارهای اضافه را مشخص میکند. نه بحث پیچیده لازم دارد، نه جلسههای طولانی فقط یک نگاه شفاف به حذف کارهای غیر ضروری میدهد و در افزایش بازدهی تاثیر فوق العاده ای دارد و فضا باز میشود و مسیر اصلی خودش را نشان میدهد.
جمعبندی
بیشتر کسبوکارها بهخاطر «کمبود منابع » و یا «کمبود زمان» دچار مشکل نمیشوند؛ بهخاطر تداوم کارهایی که باید کنار گذاشته میشدند دچار سردرگمی میشوند.
کنار گذاشتنِ آگاهانه، مسیر را واضحتر میکند، تصمیمگیری را سادهتر میکند و به تیم کمک میکند از «مشغول بودن» به «پیشرفت داشتـن» تغییر جهت بدهد.
سری مطالب
این نوشته بخشی از سری «از ایده تا رشد» است؛ جایی که تجربهها و مشاهداتم در همراهی با کسبوکارها را
در قالب نکات کاربردی و قابلاستفاده منتشر میکنم.
برای دیدن همه فصلها:
https://virgool.io/From-Idea-To-Growth
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور قبل از ساخت محصول، ریسک شکست را کم کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور مسئلهٔ درست را پیدا کنیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور شاخصهای درست را پیدا کنیم؟