چطور قبل از ساخت محصول، ریسک شکست را کم کنیم؟

در بسیاری از پروژه‌هایی که همراه آن‌ها بوده‌ام، یک نکته مشترک وجود دارد:

اکثر تیم‌ها خیلی زود می‌سازند و خیلی دیر یاد می‌گیرند.

یک ایده جذاب داریم و تصور می‌کنیم «اگر بسازیم، مشتری خود‌به‌خود می‌آید»؛ اما واقعیت این است که بخش بزرگی از شکست‌ها به خاطر فرضیات نادقیق درباره بازار، مشتری و رفتار واقعی است.

این نوشته خلاصه مسیر و تجربه‌ای است که بارها در جلسات مشاوره‌ام دیده‌ام؛ مسیری که کمک می‌کند قبل از ساخت، مطمئن‌تر یاد بگیریم و ریسک را کم کنیم.


قدم اول: مسئله را دقیق روشن کنیم

بسیاری از ایده‌ها از «راه‌حل» شروع می‌شوند، نه از «مسئله». سؤال اصلی این است:

مسئله‌ای که می‌خواهم حل کنم دقیقاً چیست و متعلق به چه کسی است؟

سه تست سریع:

  • اگر راه‌حل (ایده) من نباشد، کاربر الان چه کار می‌کند؟

  • آیا این مسئله آن‌قدر مهم است که کاربر حاضر باشد رفتار فعلی‌اش را تغییر دهد؟

  • آیا این مسئله برای یک دسته مشخص از کاربران تکرار می‌شود؟


قدم دوم: نسخه کوچک‌شده ایده را تست کنیم

لازم نیست محصول بسازیم تا رفتار را بسنجیم. چهار روش سریع برای اینکار پیشنهاد می کنم:

  • صفحه فرود (landing page) ساده با ارزش پیشنهادی مشخص

  • مصاحبه ساختاریافته با کاربران هدف

  • پروتوتایپ بسیار ساده (حتی پاورپوینت)

  • ارائه سرویس دستی به چند کاربر محدود

هدف: مشاهده رفتار واقعی، نه شنیدن تعریف و تمجید از رفقای دور و برم ( تست مامان )


قدم سوم: دو عدد حیاتی قبل از ساخت

  • چند درصد کاربر علاقه واقعی نشان می‌دهد؟

  • هزینه احتمالی رسیدن به آن کاربر چقدر است؟

این‌ها نسخه اولیه اقتصاد واحد و قابلیت مقیاس‌پذیری هستند. (در خصوص این دو مفهوم به زودی مطلبی منتشر خواهم کرد)


چرا این موضوع برای من مهم است؟

سال‌هاست با فاوندرها و تیم‌ها روی همین سؤال کار می‌کنم:
«چطور قبل از ساخت، مسیر اشتباه را زود تشخیص دهیم؟»

این سری نوشته‌ها را برای همین در ویرگول شروع کرده‌ام: نکاتی که در عمل جواب داده‌اند؛ کوتاه، کاربردی و قابل‌اجرا.


جمع‌بندی

اگر قبل از ساخت فقط یک کار انجام دهیم، باید این باشد:
ساخت را عقب بیندازیم، یادگیری را جلو بیندازیم.

این نوشته بخشی از سری From Idea to Growth است. مطالب بعدی درباره تصمیم‌گیری، رشد، مدل‌سازی و تجربه‌های عملی منتشر خواهد شد.