چرا اسرائیل نباید وجود داشته باشد؟

دولت اسرائیل نباید باشه، چون این دولت از اولش هم حقی برای موجودیت نداشته. در اصل، این دولت به طریقی باطل تشکیل شده.

برای اینکه دقیق درک کنید چرا موجودیت این دولت از اولش هم باطل بوده، یه قصه براتون تعریف میکنم.

جهانی رو تصور کنید که توش ایران یه ابرقدرته و ایالات متحده یه دولت ضعیف که از درون دچار اختلاف و تفرقه است. ایران جاسوس‌های خودش رو به درون ایالت‌های مختلف می‌فرسته و این جاسوسان با مسئولان هر ایالت ارتباط برقرار می‌کنند و ازشون میخوان که علیه حکومت مرکزی شورش کنند و استقلالشون رو به دست بیارند.

این اتفاق قبلا رخ داده. بریتانیا همین کار رو با عثمانی کرد. اسم فیلم لورنس عربستان رو شنیدید؟ لورنس همون جاسوسیه که بریتانیا فرستاد تا اعراب رو علیه حاکم عثمانی تحریک کنه.

فرض کنید ایران موفق به تجزیه ایالات متحده میشه. پس از تجزیه، حکومت ایران این ایالات رو تحت سرپرستی خودش در میاره.

بریتانیا دقیقا همین کار رو کرد.

بعد از اون، حکومت ایران یه سری از شیعیان افراطی رو به یکی از ایالت‌های ضعیف‌تر منتقل میکنه. در طول سی سال حکومت به اندازه پنجاه درصد جمعیت اولیه اون ایالت، شیعه به اونجا صادر میکنه.

این هم رخ داده. به گفته ویکی‌پدیا تعداد یهودیان ساکن در سرزمین‌های فلسطینی سی هزار نفر بوده که اکثرشون هم از سرزمین‌های روسیه به امپراطوری عثمانی فرار کرده بودند. اما در سال 1947، جمعیت یهودیان تا پانصد هزار نفر افزایش پیدا کرده و این در حالیه که جمعیت اعراب مسلمان یک میلیون و دویست هزار نفر بوده.

جمعیت بومی اون ایالت وقتی متوجه میشن چه بلایی داره سرشون میاد، شروع میکنند به اعتراض. اما حکومت ایران سرکوبشون میکنه و در ازاش اجازه میده شیعیان افراطی برای خودشون ارتش تشکیل بدن.

این هم رخ داده. شاید اعراب در ابتدا زمین‌هاشون رو فروخته باشند. اما وقتی می‌بینند روز به روز بر جمعیت یهودیان اضافه میشه، به بریتانیایی‌ها اعتراض می‌کنند، اما سرکوب میشن و همزمان با اون، یهودیان افراطی شروع میکنند به ساخت یه ارتش و بریتانیا کاری باهاشون نداره.

در طول این سی سال، اختلافات بین شیعیان افراطی و جمعیت بومی روز به روز شدیدتر میشه و هر دو طرف رو میارن به حذف فیزیکی همدیگه.

این هم رخ داده.

در نهایت، یعنی سی سال پس از تجزیه دولت ایالات متحده، سازمان ملل برای حل اختلافات اون ایالت خاص وارد عمل میشه و به شیعیان (که کمتر از سی درصد کل جمعیت اون ایالت رو تشکیل میدن) 52 درصد از خاک اون ایالت رو می‌بخشه و بهشون اجازه میده در اون 52 درصد یه حکومت شیعی مخصوص خودشون تشکیل بدن. 48 درصد بقیه هم در اختیار جمعیت بومی (که 70 درصد کل جمعیت رو تشکیل میدن) قرار میده.

این هم رخ داده. سال 1947 سازمان ملل همین کار رو میکنه.

شیعیان افراطی با خوشحالی قبول میکنند. اما جمعیت بومی حاضر نیست زیر بار چنین ننگی بره. برای همین می‌جنگه. جنگ سه سال طول میکشه. یک سال پس از جنگ، حکومت ایران فرار میکنه. شیعیان که الان برای خودشون ارتش دارند، مستقل از حکومت ایران با مردم بومی می‌جنگند و در طول این مدت، جمعیت‌شون حتی بیشتر از دو برابر میشه. چطور؟ شیعیان از سرتاسر جهان به اون ایالت مهاجرت میکنند تا در اون جنگ بجنگند. شیعیان چون تجهیزات نظامی بهتری دارند، موفق میشن در این جنگ پیروز بشن.

این هم رخ داده. به گفته ویکی‌پدیا، در طول جنگ سه ساله اعراب و یهودی‌ها که از سال 1947 تا 1949 طول میکشه، هفتصد هزار نفر یهودی به سرزمین‌های فلسطینی مهاجرت می‌کنند.

در نتیجه جنگ، شیعیان خیلی بیشتر از چیزی که سازمان ملل در اختیارشون قرار داده بود، زمین تصرف می‌کنند.

این هم رخ داده. به عکس زیر نگاه کنید.
تصویر دوم از سمت چپ، چیزیه که سازمان ملل ارائه میده. اما تصویر سوم، چیزیه که در نتیجه جنگ به وجود میاد.

اسرائیل از اولش نباید به وجود می‌اومد. کسی جرات داره بگه نه؟