خدایان و ارواح ( توتوروها) در دنیای‌های فانتزی هایائو میازاکی

در فیلم «همسایه‌ی من توتورو» اثر آقای میازاکی لحظه‌ای وجود دارد که همچنان پس از یک دهه که برای اولین‌ بار آن را تماشا کردم در خاطرم جا خشک کرده است.

ساتسوکی کوساکابه، به دنبال می (Mei) خواهر گمشده‌اش است.در جستجوی کمک،او در حین دویدن به درخت کافوری که محل زندگی موجود جادویی به نام توتورو است بر می‌‌خورد.او لَختی در برابر ورودی یک مقبره‌ی شینتو که درخت محلِ زندگی توتورو در آن ریشه دوانیده ،توقف می‌کند،گویی که او برای دریافت کمک از طرف توتورو در آن لحظه مشغول دعا کردن است.اما سپس او به سمت خانه‌شان می‌دود و راهی از میان تونلی از علف‌ها(جایی که Mei اول‌بار با توتورو مواجه شد) به لانه‌ی توتورو پیدا می‌کند.توتورو،گربه‌اتوبوسی ( Catbus) را فرا می‌خواند که ساتسوکی را به سرعت به جایی که Mei در آن نشسته است می‌برد،جاده‌ا‌ی روستایی خلوت که دو طرف آن بوسیله‌ی مجسمه‌های کوچک «جیزو» (Jizo)-الهه‌ی حافظ کودکان در مذهب بودایی-احاطه شده است.

این توقف کوتاهِ ساتسوکی در برابر ورودی مقبره،هم‌چنان با من است و آنچه که این عمل درباره‌ی منشا ارواح و مذهب در فیلم می‌خواهد به ما بگوید نیز.

ما قطعا آثار هایائو میازاکی را علی‌رغم حضور فراوان جادو در آنها،فیلم‌هایی مذهبی یا معنوی به حساب نمی‌آوریم اما برخی از ساخته‌های معروف او مملو از نماد‌های مذهب شینتو و بودایی است همانند: مجسمه‌های جیزو (Jizo) یا طناب‌های مقدس شمیناوا (Shimenawa) که به دور درخت محل زندگی توتورو بسته شده بود و در صحنه‌ی حمام کردن خدایِ رود در انیمیشین Spirited Away نیز نقش بسزایی ایفا می‌کند.

میازاکی اوانجلیست نیست: خدایان و ارواحِ آثار او از رسوم مذهبی پیروی و اطاعت نمی‌کنند.اما انسان در اثار او همچنان به نسب خدایان در درجه‌ی پایین‌تری قرار دارد.

ارواح و خدایانی که میازاکی به تصویر می‌کشد هیچ یک به طور واضح بر پایه‌ی کامی‌های (Kami) شناخته‌ شده‌ی ژاپنی نیستند.(واژه‌ی Kami به محدوده‌ای از موجودات ماورالطبیعه از الهه‌ی خورشید «آماتراسو» (Amaterasu) گرفته تا ارواح کوچک مقدس صخره‌ها و درختان اطلاق می‌شود)

در واقع اینکه توتورو یک روحِ شینتو محسوب می‌شود یا نه یک راز است.او در یک درخت مقدس که ریشه در یک مقبره‌ی شنیتو دارد، زندگی می‌کند.پدرِ دختران در اوایل فیلمِ «همسایه‌ی من توتورو» آنها را با خود همراه می‌کند تا از توتورو به دلیل حفاظت از Mei سپاس‌گزاری کنند.اما ساتسوکی برای صدا کردن توتورو از واژه‌ی «Obake» استفاده می‌کند که معمولا به معنیِ هیولا یا روح (Ghost) است.خود میازاکی اصرار دارد که توتورو یک موجود جنگلی است که از میوه‌ی درخت بلوط تغذیه می‌کند.آیا توتورو یک روحِ شینتو است؟ یک هیولا؟ یک حیوان؟ توهم ساخته‌ی ذهن دختران؟ فیلم به طرز زیبایی از پاسخ دادن به این پرسش طفره می‌رود، حتی مشخصا به خود اجازه طرح این پرسش را نیز نمی‌دهد.

این نوع نگاه، دیدگاه تازه‌ایست در مقابل فیلم‌های آمریکاییِ مخصوص کودکان که در آن کشاندن بزرگسالان بدبین به این ور و آن ور برای باور به وجود موجودات ماورالطبیعی نقش اصلی پلات داستانی را بازی می‌کند.بزرگسالان در آثار میازاکی یا خود به وجود ارواح باور دارند ( پرنسس مونونوکه) یا اینکه فـرزندانشان را هنگامی که برایشان داستان غیر واقعی تعریف می‌کنند مورد بازخواست قرار نمی‌دهند (پونیو و همسایه‌ی من توتورو).تنها والدینی که ناباوری‌شان را ابراز می‌کنند،پدر و مادر چیهیرو در انیمیشن Spirited Away هستند که به تبدیل به خوک می‌شوند.چه به وجود ارواح باور داشته باشند یا نه؛آنها(والدین چیهیرو) در این واقعیت اسیر می‌شوند.

روحِ عظیم‌الجثه‌ی ترب
روحِ عظیم‌الجثه‌ی ترب

تعداد زیادی از آنها ساکن یا حداقل مشتری حمامِ یوبابا در فیلم Spirited Away می‌شوند. کامی‌های (Kami) فراوانی که در انیمیشن Spirited Away ظاهر می‌شوند به طرز خارق العاده‌ای عجیب هستند،مانند: جوجه‌های عظیم یا آن روحِ عظیم‌الجثه‌ی ترب.اما برخی از آنها نماینده‌ی خدایان سنتی ژاپنی هستند همانند: هاکو (Haku) یا آن «روحِ بوگندو» که هر دوی‌شان اژدهای رود بودند.(اژدهایان ژاپنی بر خلافِ همتایان آتشینِ غـربی‌شان، نوعا با آب مرتبط هستند.)

هر دوی آنها ( هاکو و روحِ بوگندو) عمیقا توسط انسان‌ها زخمی شده بودند: رودخانه‌ی هاکو به دلیل ساخت خانه‌های آپارتمانی خشک و نابود شده بود؛«روح بوگندو» نیز از آشغال‌ها و پسماندهای انسانی پر شده بود، از تور ماهیگری گرفته تا دوچرخه‌ی قدیمی.به نظر می‌رسد خدایان نسبت به افعال انسان آسیب‌پذیرتر هستند تا برعکس‌ آن.جای تعحب ندارد که «لین» و دیگر کارکنان حمام وقتی در می‌یابند چیهیرو انسان است،وحشت می‌کنند.

تنش بین انسان‌ها و ارواح در فیلم «پرنسس مونوکه» به یک جنگ تمام عیار ختم می‌شود که در آن Lady Eboshi با خدایان جنگل مبارزه می‌کند تا بتواند عملیات استخراج آهن از معادن را وسعت بخشد.

کامی‌های (Kami) پرنسس مونوکه موجودات جنگلی هستند: گرگ‌ها،گراز‌های وحشی و گوزن.آنها نیز همانند توتورو پشمالو هستند اما نه به اندازه او بامزه و در آغوش کشیدنی.همانند خود حیات‌وحش،آنها قدرتمند،خطرناک و منشا حیات و ممات هستند.اما در عین حال آسیب‌پذیر.آلودگی و خشونت بشری می‌تواند طبیعت و ارواح را فاسد کند-یکی از تیر‌های کارکتر Lady Eboshi،رییس گراز‌ها را تبدیل به یک شیطان بی‌رحم می کند-اما این آسیب کمانه‌ می‌کند و به خود بشریت ضربه وارد می‌کند و مخصوصا آسیب‌پذیر‌ترین قشر در میان ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد( همانند شرایط کنونی که مشکلات تغییرات اقلیم ملت‌ها و کشور‌های فقیرتر را هدف قرار داده است.) با همه‌ی اینها،این خانمِ ایبوشی نیست که در پایان مورد افسون گزار شیطانی قرار می‌گیرد؛ بلکه آشیتاکاست،یک عضو از قبیله‌ی بومیِ «اِمیشی»( Emishi).در نقطه‌ی اوج فیلم زمانی که خانم ایبوشی با تفنگ خود قصد کشتن «روح بزرگ جنگل» دارد،قصدِ او،سیلابی مرگ‌بار را روانه منطقه می‌کند.

نگاه میازاکی به این مسئله سیاه و سفید نیست.خانم ایبوشی شاید یک خدا‌کُش باشد، اما در عین حال شخصیت او قابلیت هم‌ذات‌ پنداری عظیمی دارد و حتی می‌توان گفت قابل ستایش.او زنی است که مسندی از قدرت را در عصر فئودالی ژاپن برای خودش دست‌وپا کرده است و از این قدرت بهره می‌جوید تا برای اعضای فرودست جامعه ( روسپی‌ها،جذامی‌ها) مکانی برای زیستن و شغل فراهم کند؛خود آشیتاکا نیز یکی از آنهاست.اگر صنعتی شدن بشریت را در اصطکاک با محیط و حتی خدایان قرار داده است اما در عین حال تنها فرصت برای بقای حاشیه‌نشینان و تهی‌دستان نیز ‌می‌باشد.تنها کاراکتر‌های تماما منفی،سامورایی‌های محلی-که همانند اراذل خشن به تصویر کشیده شده‌اند-و جیکوبو (Jikobo)،راهب بوداییِ در خدمت دربار امپراطوری که به دنبال بدست آوردن سر «روحی بزرگ جنگل است،هستند.امپراطور خواهان سر «روح بزرگ جنگل» است زیرا در اختیار داشتن آن،عمر جاودان را به ارمغان می‌آورد.

میل امپراطور بی‌نام برای تصاحب سر قطع شده‌ی «روح بزرگ جنگل»،نمادی از یک رسم مذهبی ژاپنی است که به انحراف کشیده شده است.به جای آنکه امپراطور برای خیر و خوشبختی مردمش به پیشگاه خدایان هدایایی ارزانی دارد و از آنان درخواست کند،او خواهان نابود کردن یک خدا است تا عمری جاودان به دست آورد.این اشاره به خواسته‌ی امپراطور در فیلم،شاید ناچیز باشد اما نقش بنیادینی را در پلات داستانی ایفا می‌کند از آنجایی که فیلم دورانی را به تصویر می‌کشد که در آن تصور می‌شد که شخص امپراطور خود یک کامی (Kami) است و از نوادگان مستقیم الهه‌ی خورشید است.میازاکی تاج و تخت پادشاهی را مجرم نمی‌داند بلکه شهوت خودخواهانه‌یِ قدرتمندان برای نفع شخصی را متهم می‌کند.

خدایان می‌توانند به شیاطینی نفرین‌شده تبدیل شوند پس به همین روش آنانی که-راهب بودایی و شخص امپراطور-قرار بوده به عنوان واسط خدایان خدمت کنند نیز قابلیت فاسد شدن را دارا هستند.

اما در حالی‌که رابطه‌ی بین کامی (Kami) و انسان‌ها می‌تواند کشنده و پر از خطر باشد در عین می‌تواند مثبت و صمیمی نیز باشد.ساتسوکی و Mei ،یک چتر به توتورو می‌دهند و او در عوض به آنان مشتی دانه‌ می‌دهد.مورو (Moro) الهه‌ی گرگین،سان (San) را همانند بچه‌ی خودش بزرگ می‌کند و زمانی که سان بزرگ می‌شود برای حفظ جنگل با خانم ایبوشی مبارزه می‌کند.

هاکو،چیهیروی کودک را از غرق شدن نجات می‌دهد و او در عوض جانش را به خطر می‌اندازد تا از هاکو محافطت کند و او را از خدمت به یوبابا رها سازد.

این نوع نزدیکی و صمیمیت در فیلم پونیو (Ponyo) از همه مشهودتر است که داستان عشقی بین یک پسر کوچک به نام سوسوکه و یک ماهی‌قرمز که خودش را توسط قطره‌ی خون سوسوکه و معجو‌ن‌های جادویی به یک دختر تبدیل می‌کند،روایت می‌کند.وقایع فیلم «پونیو» نیز همانند فیلم‌های «همسایه‌ی من توتورو»،«پرنسس مونونوکه» و Spirited Away در ژاپن به وقوع می‌پیوندد،اما جهان ماورایی‌اش مخلوطی از عناصر اساطیری ناهمگن است.«پونیو» بر اساس،کتاب «پری دریاییِ کوچک» نوشته‌ی هانس کریستین اندرسون است اما در عین حال بازتاب‌دهنده‌ی داستانِ فولکِ ژاپنی،به نام اوراشیما تارو نیز است که روایت‌گر زندگی مرد ماهیگیر جوانی‌ست که یک لاک‌پشت دریایی را نجات می‌دهد و در عوض آن،پادادش مرد جوان دیدار از کاخِ زیر‌آب یک کامی (Kami) به نام «اوتوهیمه» است.

نام اصلیِ «پونیو»،برونهیلد است که ادای دِینی‌ست به دخترِ والکیری «ووتان» (Wotan) که در منظومه‌ی شعر حماسیِ آلمانیِ Nibelungenlied از او نام برده شده است.

مادر «پونیو»، «Gran Mamare» نام دارد،الهه‌ای دریایی که نام لاتینی دارد،اما دریانوردان ژاپنی او را Kannon صدا می‌زنند الهه‌ی بوداییِ بخشش.او بیش از هر چیز دیگری،به نظر می‌رسد خودِ اقیانوس باشد،باستانی و بی‌اندازه قدرت‌مند.پونیو به ما نشان می‌دهد داستان‌های فولک و افسانه‌ای ما چیزی بیش‌تر از گمانه‌زنی‌هایی محض از منشا واقعیِ زمین و ارواح‌ درونش نیستند.

در تمامی آثار سینماییِ میازاکی این کودکان‌اند که به منشا واقعی طبیعت دست می‌یازند.سوسوکه و پونیو به یکدیگر عشق می‌ورزند؛همچنین چیهیرو و هاکو.

هیچ بزرگسالی هرگز موفق به دیدنِ توتورو و گربه‌‌اتوبوسی نشده‌ است،گرچه‌ شاید آنها ممکن است حضور این موجودات را در نغمه‌ی عجیب موسیقی در هوا یا توسط وزش بادی حس کنند.(این موضوع را حتی می‌توان به مخاطبان نیز تعمیم داد.من فیلم «همسایه‌ی من توتورو» را چندین بار دیده‌ام اما این پسر سه ساله‌ من بود که به وزش بادی که باعث خاموش شدن آتش هیزم در دستان ساتسوکی در اوایل فیلم شد اشاره کرد،به احتمال زیاد گربه‌اتوبوسی از آنجا رد می‌شده است.)

این به علت خلوص و معصومیت و ناپرسشگری کودکان نیست-قهرمانان جوان میازاکی انسان‌اند با تمام ضعف‌هایش.به آن علت است که آنها (کودکان) به گونه‌ای و روشی آزادانه در معرض ارواح قرار می‌گیرند که بزرگسالان نمی‌توانند.

آنها تجربیاتشان از طبیعت و جهان پیرامونشان را به واسطه‌ی رسوم مذهبیِ متداول یا جهان‌بینی‌های خشک و متحجر به دست نمی‌آورند.آقای کوساکابه نیاز دارد تا به دیدار مقبره‌ی درخت کافور برود تا با توتورو صحبت کند،اما ساتسوکی و Mei نیازی به این کار ندارند،آن دو خود،از حیاط خانه راهی برای دیدار توتورو پیدا می‌کنند و به نزد او می‌روند.بزرگسالان آنچه را می‌بینند که انتظارش را دارند.کودکان پیش‌داوری و انتظارات اندکی از آنچه در اطرافشان پنهان شده دارند؛آنها کسانی‌اند که به سایه‌هایی که در در یک شهربازی متروکه حرکت می‌کنند،یک ماهی‌قرمز که به شکل یک دختر در درآمده،یا یک روح کوچک سفید که در میان علف‌ها قدم می‌زند،توجه و نگاه می‌کنند.

فیلم‌های میازاکی ما را به مذهب خاص یا حتی باور به ماورالطبیعه دعوت نمی‌کند بلکه آثار او ما را به دیدن شگفتی‌ها،احترام به ارواح درختان و جنگل‌ها،رودخانه‌ها و دریاها دعوت می‌کند.همانند توتورو و Gran Mamare،طبیعتِ واقعی و دلایل کار‌های آنان فراتر از فهم ما است.آنان را کامی (Kami)،خدایان/الهه‌ها،موجودات جنگلی،مادر طبیعت یا محیط زیست صدا کنیم.آنان حضور دارند اگر ما بدانیم که به کجا باید نظر بی‌افکنیم و مواهبشان برای ما محیا است اگر راه و رسم چگونه طلب کردن را بلد باشیم.ما فقط باید،همانند کودکان به آنان نزدیک شویم،مثل:ساتسوکی،Mei،چیهیرو و سوسوکه-با چشمان و قلبی باز.

پ.ن:روح در این نوشته به معنی Spirit است، نه Ghost.

منبع