داستان های گیمر شدن من _ بازی های نوستالژیک 1

بازی کردن یک بخش مهمی از دوران کودکی مارو تشکیل میده. هممون الان دلتنگ یک دست گرگم به هوا و یا 7 سنگ هستیم ولی من از همون کودکی عجیب به سمت بازی های کامپیوتری و کنسولی کشیده شدم. داستانی که میخوام براتون تعریف کنم، داستان آشنایی من با بازی های نوستالژیکی هست که هممون باهاشون خاطره داریم.

یادمه اولین باری که کشیده شدم به سمت گیمینگ زمانی بود که خونه یکی از دوستام بودم و اون دوستم یک تفنگ دستش بود و گرفته بودش به سمت تلویزیون و داشت اردک هارو با تیر میزد. با خودم میگفتم اوووف مگه میشه ؟ تفنگ بگیری جلو تلویزیون و به اونا توی تلوزیون تیر بزنی؟ !!! ( البته از همینجا از انجمن حمایت از اردک های مظلوم عذرخواهی میکنم ). البته هنوز هم در تعجبم که در اون زمان، با نینتندو چجور ممکنه همچین تکنولوژی و همچین بازی ؟ !!!! . بگذریم، وقتی تفنگ رو گرفتم دستم و تیرندازی کردم، یک لبخندی زدم و اونجا بود که از این مدل بازی ها خوشم اومد.

برای اونایی که دوست دارن این بازی رو بشناسن، اسم این بازی Duck Hunt هست که برای کنسول نینتندو عرضه شد و بسیار پرطرفدار بود.

سوپر ماریو هم که همه دیگه میشناسن قارچ خوری که در راه نجات دادن دختر مورد علاقش قارچ میخوره و از موانع سخت عبور میکنه. اون موقع این بازی ته داستان و معنا و مفهوم بود. با جون و دل بازی میکردی تا برسه به اون دختره. همون موقع هم ما حامی ازدواج جوان ها بودیم :-) . این بازی دومین بازی بود که منو درگیر خودش کرد.

سومین بازی نینتندو که شدیدا دوسش داشتم بازی فوتبالیست ها بود. اون زمان کارتون فوتبالیست ها پخش میشد و وقتی این بازی اومد دیگه من مگه ولش میکردم ؟ یک قسمت میدیدم و میرفتم سوباسا رو برمیداشتم و باهاش شوت های آتشین میزدم. تازه زبانش هم ژاپنی بود و ببینید چقدر من علاقمند بودم که دیگه ژاپنی بلد بودم.

اصولا یادآوری نوستالژیک های زندگیمون همیشه خوب بوده و مارو یاد خوشی های قدیمی میندازه و تنها چیزی که میتونم بگم اینه که :

یاد باد آن روزگاران، یاد باد

این قسمت اول بازی های نوستالژیکی بود که بازی میکردم توی قسمت بعد راجب بازی های کارتی و کنسول سگا براتون میگم.