دیوید کیج: داستان انتخاب های ما
دیوید د گراتولا ملقب به دیوید کیج، متولد 1969، بازیساز، نویسنده و موسیقیدان اهل فرانسه است. دیوید کیج بنیانگذار استودیوی بازیسازی کوانتیک دریم است، اما در ابتدا بنا نبود به بازیسازی بپردازد. علاقهی قلبی دیوید کیج در جایگاه نخست موسیقی و داستان سرایی بود. از فعالیتهای ابتدایی او میتوان به آهنگ سازی برای بازیها و فیلمهای مختلف اشاره کرد.
در خصوص چگونگی ورود و علاقهمند شدن او به بازیهای ویدئویی، میتوان به مصاحبه سال 2005 او که در خصوص بازی فارنهایت بود، رجوع کرد. عنوانی که شاید بتوان از آن به عنوان سکوی پرتاب دیوید کیج یاد کرد.
او در آن مقطع گفت: علاقهی من به بازیهای ویدئویی به زمان ظهور فناوری 3D real time باز میگردد. من خودم را یک فیلمساز پیشگام در ابتدای قرن بیستم فرض میکردم. با فناوری جدید کلنجار میرفتم و همزمان مطلع بودم که چیزهای زیادی برای خلق شدن و ساختن وجود دارند، آن هم با یک زبان جدید (زبان بازیسازی) که هم قصه گوست و هم بصری. این صحبتها با توجه به گیمپلی بازی فارنهایت خیلی معنا پیدا میکرد، چرا که گیمپلی و داستان آن بازی بیارتباط با این صحبتها نبود.
برگردیم به عقب، به سالهای آغازین فعالیت دیوید کیج. از جمله نخستین فعالیتهای او در حوزه بازیهای ویدئویی میتوان به آهنگسازی بازی سوپر دنی در سال 1994 میلادی اشاره کرد که در آنجا از با اسم دیوید د گراتولا یاد شده است. دیوید کیج در ادامه و پس از امتحان کردن شاخههای مختلف در سال 1997 میلادی استودیو بازیسازی کوانتیک دریم را به همراه دوستش پایهگذاری کرد.
دیوید در آنجا شخصا بر روی کارگردانی و نویسندگی هر 5 بازی استودیو نقش داشت. بازیهایی که دیوید کیج کارگردانی و نویسندگی آنها را بر عهده داشته عبارتند از: Omikron: the nomad soul محصول 1999 میلادی، Fahrenheit محصول 2005 میلادی، Heavy Rain محصول 2010 میلادی، Beyond: Two Souls محصول 2013 میلادی و جدیدترین اثر او Detroit Become Human محصول 2018 میلادی میباشد.
بازیهای دیوید کیج بحث و جدل فراوانی در هنر - صنعت بازیهای ویدئویی به پا کردهاند، آن هم نه به خاطر داستانشان بلکه به خاطر سبک بازیسازی و گیمپلی آن آثار. دیوید کیج تمرکز ویژهی خود را بر روی داستان بازی میگذارد و گیمپلی در کانون توجه او و آثارش نیست. از این رو بازیهای کوانتیک دریم همیشه در زمینهی گیمپلی لنگ میزدند، اما در مقابل در زمینه داستانگویی و شخصیت پردازی حرفهای زیادی برای گفتن داشتند.
منتقدان بازیهای ویدئویی از این رویکرد خوششان نمیآمد و حتی در سالهای نخست فعالیت دیوید کیج او را بازیساز به حساب نمیآوردند و میگفتند دیوید کیج یک فیلمساز است نه بازیساز، آثارش هم بیشتر فیلم هستند تا بازی ویدئویی. دیوید کیج از این صحبتها بسیار ناراحت شد و حتی در یکی از مصاحبهها تصميم به خداحافظی از دنیای بازیسازی گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد.
توجیه و پاسخ دیوید کیج به آن دسته از منتقدان بیانصافش این بود که شما نمیتوانید یک تعریف واحد برای بازی پیدا کنید. نمیشود با یک نگاه سطحی گفت فلان اثر یک بازی ویدئویی است و فلان اثر خیر، شما مفهموم بازی را تعيين نمیکنید. بازیهای ویدئویی تعاریف و دستههای گوناگونی دارند. در همین راستا دیوید کیج در مراسم بَفتا که آنجا برای دریافت 3 جایزه مرتبط با بازی هوی رین دعوت شده بود، حضور یافت و سخنرانی دیگری کرد.
دیوید کیج در آنجا گفت: "بازیها همیشه یک هدف را دنبال میکردند. داستان آنها همیشه درباره قوی بودن و تقابل خیر و شر بوده است. این تنها بخش کوچکی از کارهایی است که میتوان انجام داد. داستانهای بیشتری برای تعریف کردن وجود دارد و احساسات بیشتری برای برانگیختن، این یک مدیوم جدید و شگفت انگیز است که ما به عنوان بازیساز میتوانیم استفادههای بسیار بیشتری از آن ببریم."
وارن اسپکتور کارگردان و نویسنده سرشناس درباره دیوید کیج گفته است که او یکی از بهترین داستانسرایان این حوزه میباشد. او یک نابغه است.
از نکات جالب بازیهای دیوید کیج این است که او اعتقادی به" گیمٱور"شدن در بازیهای داستان محور و غیر اکشن ندارد. در حقیقت او منتقد اینهاست و میگوید گیمٱور شدن بازیکن در بازیهای داستان محور ضعف نویسنده و طراح بازی است.
دیوید کیج در ادامه و ساخت بازیهای بیشتر و همچنین بهبود گیمپلی عناوینش توانست توجهات و تحسینهای فراوانی را کسب کند، از جمله این که او تنها بازیسازی است که توانسته نشان افتخار "لژیون دونور" که بالاترین نشان افتخار است را از فرانسه دریافت کند. همچنین او در سال 2018 جایزه پینگ آنر را به پاس فعالیتهای شغلی خودش کسب کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاهش پینگ در بازی های انلاین با اگزیت لگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندر مصائب یک بازیباز قسمت اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا بازی واکینگ دِد یا مردگان متحرک اشکتان را میآورد ؟