چطور تلاش می کنیم که برنامه نوآوری گلرنگ علمی باشد

نوشته جواد صادقی

استفاده از مشاوران مدیریت همواره با اما و اگرهایی همراه است. اگر تجربه همکاری با سازمان های بالغ و مدیران موفق را داشته باشید، احتمالا نوعی از ظن و بدگمانی نسبت به مشاوران مدیریت را در آنها دیده‌اید. مدیران موفق به سختی می توانند مشاورانی را بیابند که در زمینه فعالیت آنها آورده‎ای فراتر از دستاوردهای خودشان را برایشان داشته باشند.

چنین وضعیتی راه را برای ورود اندیشه های جدیدتر در سازمان ها تنگ می کند. مشاوران به ویژه نوع اخیری که در بالا به آنها اشاره شد علی رغم آنکه در مواردی تجربیات بین المللی را به خوبی بررسی کرده اند و پایه و زمینه علمی قابل توجهی دارند نمی توانند در سازمان‌ها منشار اثر قرار گیرند. علاوه بر این با توجه به این که در کشور ما نهادهای علمی نیز اعتبار خود را در همکاری با صنعت از دست داده اند. در میان نهادهای علمی به صورت ویژه میتوان به دانشگاه ها اشاره کرد که علی رغم هزینه بالا و ستاد بزرگشان نتوانسته اند پابه پای صنعت در رفع نیازها پیشرو باشند. حتی امروز شاهد آن هستیم که در سطح سازمان‌ها "دانشگاهی بودن" را به عنوان یک صفت منفی استفاده و به عنوان یک عنصر دال بر ناکارآمدی مورد اشاره قرار می‌دهند.

اما همه این موارد علم و روش علمی را از موضوعیت خارج نمی‌کند. اگر نهادهایی که مسئولیت علمی در ایران دارند، علم را به نحوی به ابتذال کشیده‌اند، دلیلی بر آن نیست که علم به خودی خود موضوع مبتذل باشد. اگر ما مجموعه نهادهای علمی در ایران از جمله دانشگاه‌ها نتوانسته‌اند دستاوردی در خور نیازهای جامعه داشته باشند نیاز به بازاندیشی در ارتباط با این ترتیبات و ساختارها داریم و نباید موضوع نسبت به علم بدبین باشیم. به ویژه در چارچوب و محدوده صنعت و فناوری که برخی آن را "علم در عمل" تعریف کرده اند، این اصالت علم همواره پابرجا بوده است.

با توجه به این مقدمه در ادامه این مقاله تلاش میکنم تا به مجموعه تلاش‌هایی که در مجموعه گلرنگ سیستم جهت استفاده از علم و ایجاد بینش علمی در ارتباط با موضوع نوآوری سازمانی انجام شده است و من بخشی از آن بوده ام، اشاره کنم. هدفم از نگارش این متن هم انتقال تجربه برای سایر کنشگران و هم استفاده از بازخورد دیگر فعالان علاقه‌مند جهت بهبود این رویه است.

درباره برنامه نوآوری سازمانی

نگاه از بیرون به موضوعات یکی از توانمندی های مهمی است که ما باید در تحلیل و بررسی خود داشته باشیم. موضوع نوآوری یکی از موضوعات جذاب در دنیای امروز است و بسیاری به سبب جذابیت این موضوع به آن مشغول می شوند. اگر از بیرون به موضوع نوآوری نگاه کنیم می بینیم که امروز نوآوری از یک مزیت رقابتی به یک "باید" برای سازمان ها تبدیل شده است. در دنیای امروز اگر سازمان شما نوآور نباشد دیر یا زود از بازار حذف خواهد شد. همین موضوع سبب شده تا توجه ها در جهان به موضوع نوآوری جلب شود .

همانطور که گفتیم امروز نوآوری در سازمان یک "باید" است و به همین سبب بهبود کارایی نوآوری در سازمان ها و اخذ نتیجه بهتر از نوآوری برای سازمان یکی از مواردی است که به عنوان هدف تعریف شده است. همین بهره‌ورتر کردن نوآوری سبب آن شده است که استفاده اشتراکی از منابع فعال ساز نوآوری در دنیا رو به افزایش باشد؛ چیزی که ما آن را به عنوان " نوآوری باز" در دنیای مدیریت میشناسیم. تئوری نوآوری باز به درستی ادعا می کند که در مراحل مختلفی که برای نوآوری باید صورت پذیرد همکاری و استفاده از منابع بیرونی سبب افزایش بهره وری نوآوری خواهد شد.

نوآوری باز پارادایم غالب این روزهای دنیای نوآوری است و توانسته است که در تمامی زمینه ها جایگاه برتر را کسب کند. در چنین شرایطی نوآوری سازمانی چه جایگاهی دارد؟ بسیاری به اشتباه نوآوری سازمانی را پارادایم "نوآوری بسته" که پیش از نوآوری باز در حوزه نوآوری حکمفرما بود می دانند. اما منظور از نوآوری سازمانی نوآوری بسته نیست. نوآوری سازمانی فعال سازی توانمندی های سازمان برای نوآوری و استفاده از نوآوری برای خلق فرصت و حل مساله‌های سازمان است. نوآوری سازمانی، نوآوری را به یک راه حل و ابزار برای دستیابی به اهداف سازمانی تبدیل می کند. موضوع نوآوری سازمانی به صورت ویژه خود را در سازمان‌ها بزرگ نمایان می سازد. هلدینگ گلرنگ مجموعه ای با قریب به 50000 نفر پرسنل و 200 شرکت زیرمجموعه است. ضمن قبول محاسن نوآوری باز باید بپذیریم که در درون خود اکوسیستم گلرنگ نیاز به مجموعه‌ای به منظور تحریک نوآوری و برنامه ریزی برای بهره‌مند شدن از نوآوری ضروری است و لازم است تا در چارچوبی نسبت به برنامه ریزی برای آن اقدام شود. نوآوری سازمانی در گلرنگ نه در برابر نوآوری باز بلکه به عنوان بخش مکمل آن عمل کرده و تلاش می‌کند تا در توانمندی سازمانی مجموعه در شرایط رقابت برای نوآوری را افزایش دهد.


روش و چارچوب نظری

در پیاده‌سازی نوآوری سازمانی ما تلاش کردیم تا از مدل ها و نمونه های مختلف بین المللی را مورد بررسی قرار دهیم. هم اکنون مجموعه از تئوری ها و چارچوب ها در بخش های مختلف برنامه نوآوری سازمانی در حال استفاده است. در این جا و به فراخور موضوع، جا دارد تا به معرفی روش اقدام پژوهشی به عنوان شکل دهنده اصلی تلاش ها و همین طور مدل سطل زباله که به منظور استفاده در نوآوری سازمانی در ان جرح و تعدیل انجام داده ایم معرفی می شوند.

اقدام پژوهی

اقدام پژوهی روشی مشارکتی و همکاری محور در مواجه با مشکلات است که تلاش می کند در چرخه‌هایی دانش و اقدام موثر برای حل مشکلات را فراهم آورد. اقدام پژوهی بر ایجاد تغییرات و حل و مشکلات متمرکز است. در یک مطالعه اقدم پژوهی ابتدا مشکلات و علل اصلی آن ها شناسایی می شود. با توجه به مشکلات ساختار بندی شده راه حل هایی برای اقدام انخاب شده و نتایج ان بررسی می شود. این روش که در مجموعه برنامه های نوآوری در مجموعه گلرنگ مورد توجه بوده است و با این فرضیه که نوآوری یک فرایند خطی میان از علم به محصول نیست، همخوانی دارد.

مدل سطل زباله

ماهیت نو بودن نوآوری و وجود سطحی از پیش بینی ناپذیری در آن ما را به سمت الهام گرفتن از مدل سطل زباله در برنامه ریزی نوآوری پیش برد. به اعتقاد مارچ و اولسن، ارائه‌دهندگان مدل تصمیم گیری سطل زباله تصمیم‌گیری فرآیندی مبهم است و امکان وجود پیش بینی های دقیق در آن وجود ندارد. مدل پیشنهاد شده توسط آنها متناسب با فضای عدم قطعیت در دنیای پیچیده نوآوری است. برای پیاده سازی نوآوری سازمانی ما از الگوی سطل زباله الهام گرفتیم و آن مدل را متناسب با برنامه نوآوری گلرنگ سیستم بازتعریف کرده‌ایم. به این منظور جریان‌های مهم زیر در سازمان را شناسایی می‌کنیم:

جریان مسئله: در اداره هر سازمان مدیران با مجموعه‌ای از مساله‌ها روبرو هستند. نوآوری سازمانی تلاش می کند که این مسئله ها را به گونه ای سازماندهی کند تا در چارچوب نوآوری سازمانی و با استفاده از پتانسیل موجود به آنها پاسخ دهد.

جریان ایده: افراد شاغل در هر سازمان از مساله ها و توانمندی‌های سازمان بهتر از مجموعه افراد بیرون سازمان اطلاع دارند. در نوآوری سازمانی و در ذیل جریان ایده فرصت فراهم می شود تا این ایده ها به یک محصول و یا یک فرایند تبدیل ارزشمند شوند.

جریان فناوری: در هر سازمان ما می توانیم مجموعه ای از توانمندی های فناوری را شناسایی کنیم.این توانمندی های فناوری همواره قابلیت بهبود و یا استفاده در برنامه ها دیگر سازمانی را دارند. برنامه نوآوری تلاش می کند که فناوری های موجود در سازمان با بهره وری بالاتر مورد استفاده قرار گرفته و علاوه بر این از توانمندی های فناورانه موجود در راستای اهداف سازمان بهره گرفته شود

جریان استعداد: توان هر سازمان، برایندی از توان نیروی انسانی آن است. نیروهای نوآور سازمان مهمترین منبع و سرمایه سازمان برای نوآوری هستند . برنامه نوآوری سازمانی به طرق مختلف تلاش برای جذب این افراد به فرایند نوآوری در سازمان دارد.