ادب گفتاری،فانتزی یا ضرورت

سلام..هرچقدرگفتگو به عنوان یک اصل درتداخل اجتماعی آدمهاو ضروری ترین اصل ارتباط،حائزاهمیت باشه،به همون میزان،برخورداری ازادب گفتاری،نقشی طلایی و شگفت انگیزدر به هدف رسیدن داره..

یه جمله بگم؟؟یادمون باشه:

گفتگودر بیشترموارد،خودِخودِ هدف نیست،بلکه ابزاری ارزشمندو مسیری امن و ساده برای رسیدن به؛ هدف است...

اما....

چرا، ادبِ گفتاری؟؟?

چون ،بهش نیاز داریم..چون کمک می کنه در نزدیک تر شدن،یا اصلا همون رسیدنِ اصلی..به چی؟به کجا؟

به همون چیزی و جایی که به خاطرش داریم،گفتگو میکنیم..معامله اقتصادی،مذاکره کسب و کار،همون ایجاد ارتباط جدید،گفتگو با همسر،فرزندان و به طور کلی؛ خانواده ای که بزرگترین سرمایه ما محسوب میشن..گفتم خانواده، جالبه بدونید،طبق آمار،در چندسال گذشته،یکی ازمهمترین عوامل طلاق ،این بوده:تحقیرشدن یک از طرفین،توسط دیگری..?

اجازه میخوام تحقیر رو نقطه مقابل احترام، خطاب کنم.حالتی که گاهی خود ما دچارش شدیم..یا خدای نکرده،مخاطبمون رو دچارش کردیم..قبل ترها که تجربه کمتری در تدریس و انتقال تجربه هام داشتم،میگفتم؛ کسی که ادب گفتاری نداره،و با جملاتش دیگران رو آزار میده،اصلا، نباید حرف بزنه!!!

اما حالا که به واسطه کارم،در بزرگترین دانشگاه دنیا یعنی :دل جامعه تجربه کسب کردم،می بینم، فردِ کم ادب ،شاید یک قربانی فرهنگی باشه،که در خانواده،و جامعهٔ نخست شکل گیری شخصیتش،چیززیادی یاد نگرفته باشه...

خدمت شما عرض می کنم،چندنوع رفتار تحقیر آمیز و دوراز ادب در حوزه ارتباط کلامی وجود داره..رفتاری که ارتباط مستقیم با جملات و کلمات کاربردی ما داره:

?زبان "تو"با طعم" امر"

تو، باید، اینجور باشی..

تو،اینجوری،هستی...

تو،لازمه، بدونی....

تو،بهتره،اینکه من میگم رو انجام بدی.

تو،بهتره،حواست به کارخودت باشه...

و یا این جمله ای که فراوان شنیدیم،به خصوص از بعضی منشی های محترمِ مطب ،همونهایی که مطمئن هستن،تنها فرقشون با دکترها، فقط مُهرشونه،جمله اییه که من بهش میگم:نیم کیلو TNT :

تو میخوای وظیفهٔ منو به من بگی؟؟

ولی چرایی تلخ بودن تمامی این جملات و مشتقاتشون اینه:

آدمها،ذاتا ازاینکه بهشون امربشه و یا به هردلیلی قضاوت بشن،رویگردان هستن..کاریش هم نمیشه کرد.چرا؟چون این موضوع،ریشه در عزت نفسِ مبتنی بر هدایتِ تکوینی داره..و طبیعیه که اولین پاسخ اونهابعدازشنیدن هرکدوم از این دست جملات،رنجش و گاردگرفتن،باشه..

پس چی بگیم؟و چه جمله ای رو جایگزین کنیم؟دقت کنید:

?می دونم،آدم باهوشي هستي، اما کاري که امروز انجام دادي، خيلي هوشمندانه نبود.

?راستش،متوجه شدم که اين هفته کارهاي خونه را انجام ندادی.

?میگم،مي‌دونم اين اواخر خيلي ذهنت درگیره،ولی به نظرم،بایددرباره ارتباطمون،بیشتروقت بذاریم و صحبت کنيم.»

اینم یه خودشیرینی برای ویرگول?
اینم یه خودشیرینی برای ویرگول?

?جمله‌هاي مطلق

بایدبدونیم،جمله‌هاي مطلق، بیرحمانه،شخصيت ورفتار فرد را منفي جلوه مي دن.کلماتي مانند:هميشه، هرگز،دوباره،هربار،هر دفعه،هر کسی و مانند اينها، در ترکیب های مطلق،به وفوریافت میشه:

تو هميشه جوراب‌هاتو،روي زمين میندازی/تو هيچ‌وقت درِ خميردندان رو نمي‌بندي/دوباره چيزها رو،به هم ريختی/چه تنبلي هستي/ هر دفعه انجام اين کاررو،فراموش مي‌کني/چقدر شلخته هستي و...

چرا جملات مطلق خوب نیستن؟؟ چون عملا نشون می دن،در ذهن گوينده هيچ امکاني براي اينکه فردِ مورد خطاب به طريق ديگري عمل کند، وجود ندارد.ازطرف دیگه، اين جمله‌ها فقط به اينکه ؛چه کاري اشتباهه، اشاره مي‌کنن،نه راهکار و نه؛"چگونه مي‌‌توان بهتر بود."

پس مانعی بزرگ برای، تغيير طرف مقابل در جهت بهتر شدن و باعث نااميدي او میشن..

....

راستی ممنون که؛

حرفِ خوب رو ، خوب می زنید....