خلاصه کن، حوصله م سر رفت

سلام.همیشه پر حرفی، مربوط به اون میل و عطشی که در پست

دوست عزیز‌‌،وقت مشاعه، درباره ش حرف زدم نیست.گاهی سخنران یا مجری، هنرِخلاصه گویی رو به خوبی نمیدونه..

او قطعا با هدف تاثیر گذاری روی استیج اومده..

و کیه که دلش نخواد آدمی باشه:

جذاب، تاثیر گذار و مهم..

ولی همین فرد،از ترسِ افتادن

از بلندیِ چشم مخاطب،اونقدر میره عقب، که از اون ور بام میفته...

موافقین چندتا نکته رو با هم مرور کنیم؟

مواردی که با به کار گیری شون،در مسیر موجز و خلاصه گویی گام بلندی برداشته ایم..

موجزگویی، به معنای مختصر گویی ست..و اونقدر قشنگ و ضروریه،که شاعر به منِ سخنران، مجری و یا هر گوینده ای که یه شنونده پای صحبتش نشسته، اینطور تذکرش میده:
کم گوی و گزیده گوی چون،دُر
تا از کم تو، جهان شود، پُر

اما چگونه میشود،خلاصه گو باشیم؟

بعداز اینکه به ما گفتن،بایدجایی برای یه عده، سخنرانی کنیم،قبل از هرکاری:

باید یه سناریو بنویسیم.

اینکه قطار سخنرانی ما از کجا به حرکت درمیاد،توی چه ایستگاه هایی می ایسته،و بالاخره مقصدش کجاست.

تقریبا همه سخنرانان ( حرفه ای و تازه کار فرقی نمی کنه) اولین کاری که میکنن،برای تهیه محتوای سخنانشون میرن سراغ اینترنت و کتاب های موجوددر بازار.نکته مهم از اینجا به بعده.

یه مرور بر مطالب بالا تا اینجا:
داریم درباره خلاصه گویی حرف میزنیم.

فرض کنید، بیست صفحه مطلب درباره موضوع سخنرای جمع کرده اید.

آیا همه جملات و مطالب،باید مو به مو گفته بشه؟

پاسخ اینه: خیر...

نمیدونم تا حالا گذرتون به فرش فروشی های بزرگ افتاده یا نه؟

یه تعدادقالی رو به شکل آلبوم های فلزی بزرگ در اُوردن، ورق میزنن و به شما نشون میدن..

چندوقت پیش که، برای خرید قالی به یکی از این فرش فروشی های بزرگ رفته بودیم،فروشنده وقتی متوجه شد با اون همه تنوع، انتخاب برای ما سخت شده،یه کار جالب انجام داد:

آلبوم رو به دوقسمت تقسیم کرد.

?: از این ده تا،دوتا رو انتخاب کنید..??: این دوتا.

?:حالا از این ده تای دوم،دوتا رو انتخاب کنید.

??: این دوتا

..........

در آخرهم که از بیست تا قالی، چهارتا ش نظر ما رو گرفته بود،گفت:

?:حالا از این چهارتا، دوتا..

و از اون دوتاهم یکی رو انتخاب کنید.

.......

میخوام بگم:

وقتی بیست صفحه مطلب جمع آوری کردیدباید خلاصه بشن به شکلی که مطالب خلاصه شده:

ازهمه مرتبط تر

ازهمه مهم تر

ازهمه زیباتر

باشن..

در این صورت، همه اون چهار یا پنج صفحه،تمام پیام شمارو خواهد رساند..

حالا همین ها رو هم باید به شکلی بگیم که حوصله مخاطب سر نره..

حاشیه رفتن،گفتن جملات غیر ضروری،مکث های دل زننده، دست پاچه بودن، و وقت کُشی، شدیداً روی عصب مخاطب میره.

مخاطبی که سرعت گوش دادنش، از سرعت حرف زدن شما پایین تره و هر کارساده و پیش پا افتاده ای میتونه تمرکزش رو به هم بزنه..

با اجازه تون،تموم می کنم..چون نمی خوام یکی از شما تو دلش بگه:

خلاصه کن،حوصله م سر رفت!

شاد باشید