گوینده، مدرس مهارت های ارتباطی... راستی؛ دنیا بدون «دکلمه» چه شکلیه؟
مخاطبِ خاصِ خودت را بشناس
سلام..همین اول کارگفته باشم؛می خوام ببینم اون منابعی، که برای معنی لغات بهشون مراجعه میکنم،نظرشون "راجع"به کلمه مخاطب چیه؟اما قبلش یه سوال؟
ما حدودا چندتا فرهنگ لغت، یا همون "لغت نامه" فارسی داریم، که برامون حکمِ،مرجعِ معانی لغات و جملات رو دارند؟
یکی؟ سه تا؟پنج تا؟...یا خیلی؟
اگه نخوام با تقسیم بندی ادوار و دوران ،سختش کنم،باید ساده بگم:
⤵اینها مربوط به زمان معاصرند:
فرهنگ معین/لغتنامه دهخدا/فرهنگ عمید/فرهنگ سخن/فرهنگ معاصر فارسی/فرهنگ جغرافیایی سخن دکتر حسن انوری/فرهنگ زبانآموز فارسی/فرهنگ پارسی سره محسن پاکروان/و چند مورد دیگه.
⤵و اینها هم مربوط به گذشته(سَده هشتم میلادی به بعد):
فرهنگ قواس/فرهنگ وفائی/فرهنگ جهانگیری/لطایفاللغات/برهان قاطع/فرهنگ رشیدی/ارمغان آصفی/فرهنگ آنندراج/آصفاللغات/نقش بدیع/فرهنگ نظام/و چندتای دیگه..
پس جواب سوال میشه: خیلی(حدود ۵۰تا)..
خُب،کجا بودم؟کنار دستِ مخاطب.داشتم معنیش میکردم.
مخاطب: روبرویِ سخن گوینده.
وقتی قراره مخاطب همون فردی باشه که پای صحبت های ما میشینه،این به اون معناست، که بخشی از انتقال پیامِ اصلیِ حرفهای ما رو، بر عهده می گیره.و در واقع؛همزمان هم پیغام گیرما میشه،هم پیام رسان .پس خیلی ارزشمنده .ما هم،باید ،اونو بشناسیم.
که چی بشه؟
که مسلح بشیم به سِلاح دانایی و نکته بینی،که نظارت و مدیریت بیشتری بر سناریوی سخنرانی و پرزنتِ(ارائهٔ دانش و عقاید) خودمون داشته باشیم..و ده ها دلیلِ سودمند و به هدف خورِ،دیگه..
وحالا، پیش به سوی دنیای مخاطب:
٭مخاطب خیلی،نکته بین و باهوشه.
اصلا فکرشو نمیکردم بعضی ازکسانی که توی کلاسها ، سخنرانی ها،وحتی رادیویی که دیده نمیشم،پای صحبت من نشستن،اینقدر نکته بین و دقیق باشن..
وقتی هنرجوت میاد و میگه؛ خانم جای خودکار روی آستینتون مونده،وقتی بهت میگن چندبار گفتین: آفرین،عالی بود،یا زمانی که رنگ کفش و لباس دو جلسه قبلتون رو فراموش نکردن،اون زمانی که عمیق ترین نکته سخنرانی رو بازگو می کنن،و یاوقتی هزار دلیل دیگه،رو کنار هم میگذاری ،باید مخاطبتو باهوش و نکته سنج بدونی..
٭٭بسیار دوست داره درگیرش کنی.
با حرفهات،با شادی، با سوال و خلاصه باهر چیز هیجان انگیز دیگه..پس باید همیشه :جوک و لطیفه(مناسب)،پرسشِ همراه با هیجان،خاطره کوتاه،و هدیه ارزشمند توی چنته داشته باشی...اون اومده که تو اونو،ازغصه روزمره و از یکنواختی طول و عرض زندگی آزادش کنی..یا نه، ازت یه نکته یاد بگیره.حتی اگه به قاعده یه کلمه جدید باشه.
یاشایدفقط،اسمش رو بیاری،صداش کنی.به حساب بیاریش.وببینی، به اوج آسمون میره..ازحس خوبِ، بودن و به چشم اومدن..
بشناس این مخاطب رو..بشناس که شایدلازم باشه،قالب قدیمی وتکراری صحبت کردنت رو،برای همیشه کنار بگذاری.وبه درجه ای از دانش و معرفت برسی،که :
?پرنشاط و پرقدرت صحبت کنی.
??موقر و محترم لباس بپوشی.
??? حرفهات به روز و تازه باشه.
????تُن صداتو،ماهرانه و متناسب،تغييربدی،درجه صدا را بالا و پايين ببری، سرعت صحبت کردنت را تغييربدی، و همچنین براي تاثيرگذاري بيشترسکوت کني.
?????به شکلی خستگی ناپذیر،تمرین کنی،آنقدر که به موضوع مسلط شوی..
بله..تمام این کارها رو انجام میدیم..چون مخاطبمون، خیلی خاصه..
ویژه و خاص، موفق باشید...
مطلبی دیگر از این انتشارات
ادب گفتاری،فانتزی یا ضرورت
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه بر غول "بداهه گویی"پیروز شویم
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه شروع کنیم؟ بهترین الگوهای شروع برای سخنرانی و اجرا