چگونه بحث های خسته کننده را جذاب کنیم؟

سلام.

فرض کنید قراره برای جمعی، راجع به یک موضوع خسته کننده، چنددقیقه ای حرف بزنید؟

حالا می گم خسته کننده،منظورم موضوعاتِ خیلی فنی،که معمولا جایی برای سرگرمی و هیجان درِشون نیست،یا مواردی که فهمشون سخته،میشه.

به خصوص اینکه کلمات و جملاتِِ ثَقیل( سنگين ,سخت , دشوار)هم توی متن سخنرانی،زیاد باشه.

خب،شما حاضرید،با یک اجرای معمولی و یکنواخت، نقشِ اول،یک سناریوی حوصله سر بَر رو بازی کنید؟

من از طرف شما پاسخ می دم:

البته که نه؟

اما نکته اینجاست که مدل یکنواخت همیشگی رو،چه جوری اصلاح کنیم؟

یا چه الگوی جدیدی جایگزینش بشه؟پیشنهاد می کنم،یک سناریوی ازپیش تعیین شده برای خودتون لحاظ کنید. حالا، چیزی که باید ازش، مطمئن باشیم اینه:

مجموع بخش های یک سخنرانی،هرچقدر دشوار و هر چقدر طولانی، از این الگو خارج نیست: ↙️↙️↙️
سلام، آغاز(مقدمه)، بخش اصلی،پایان، خداحافظی..

که درمورد آغاز و مقدمه باید بگم،بهتره با هم فرق داشته باشن،یعنی اول با خوشرویی سلام و خوشامدگویی و انرژی مثبت،سپس توضیح کوتاهی درباره علتِ حضور و سخنرانی تون..درسته؟

چی داشتم می گفتم؟

قرار شد یه مبحث سخت و حوصله سَر بَر رو به شیرین ترین شیوه بیان کنیم.

1/ مطایبه کنید.یعنی طنز و شوخی به کارببرید..(با احتیاط).

همچنین استفاده از جملات انگیزشی و نشاط آور..

در بین بخشهای الگوی بالایی،دوسه جا هست که مناسب این کاره..کجاها؟

بخش سلام..آغاز و کمی هم از مقدمه.

همینطور،پایان و خداحافظی..

مثال:

به تازگی توی برخی از شبکه های مجازی،یا اس ام اس ها، به جای سلام می نویسن:«س».و فکر کنم اگه همینجوری پیش بریم،تا چندسال آینده یه اس ام اس خالی میفرستن،که باید حدس بزنیم که طرف سلام کرده..ولی من میخوام یه سلام واقعی،ازجنس سلامتی و نشاط تقدیمتون کنم..و بهتون بگم:سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش! سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران.
عزیزان قراره من در فرصتی که گمان می کنم حدود یکساعت باشه،در مورد:(.......)،با شما حرف بزنم..و خوشحال خواهم شد،بعداز صحبتهای من،درباره سوال های شما حرف بزنیم.

همچنین درباره خداحافظی و پایان هم میشه زیباترین جملات رو به خط کنید..

2/کلِ بحث اصلی رو به جز‌ء های کوچیک شده تقسیم بندی کنید.

3/ موضوع اصلی رو با مثال های دم دستی،ملموس و قابل فهم بیان کنید.

تشبیه هایی از زندگی آدمها..مثلا..

یا.. تجربه های شخصی میتونن گزینه های خوبی باشن.

4/تمامی موضوع رو در قالب یک داستان بیان کنید.داستانی که از یک جا شروع و به یک جایی ختم میشه..هدف اصلی سخنرانی هم که امیدوارم درتمام مسیر یادتون بمونه..

5/گرفتن بازخورد.....

از کیا؟

از اون بنده خداهایی که قراره یکساعت پای حرفهای شما بنشینن..

یا مستقیم و محترمانه و به نظرم فقط یکبار،ازشون سوال کنید.که هنوز مثل ابتدای بحث شاداب هستن یا خیر؟

نبینم بهشون بگین: خسته شدین؟!?

چرا؟

به دو دلیل:

یکی اینکه عملا خود کلمه خسته،بار معنایی منفی داره..

دوم اینکه یه درصد احتمال بدید،یه نفر شیطنت کنه و در پاسخ سوال شما بگه:

بله..خسته شدیم..!!

اونوقته که دیگه،کار برای شما سخت میشه..

روش دومِ بازخورد گیری، زبان بدن مخاطبه..

وقتی دیدیدبه ساعتش نگاه می کنه،دست به سرو صورت و گوشش میکشه،یا سرش رو به اطراف میگردونه..و خلاصه انگار توی یه عالم دیگه ست،باید یا هنرمندانه بحثو جذاب کنید..یا شجاعانه تمومش کنید...

6/ کلمات دشوار و فنی بحث رو آسون کنید..به احترام اون درصدی از مخاطبانتون که شاید معنای صحبت های شما رو متوجه نشده باشن..

یه جایی خوندم انیشتین میگه،اگه وقتی یه بچه 6ساله معنی حرفای شما رو فهمید،بدونید که تونستید مفهوم رو به درستی القاء کنید..

......

شاد باشید