شش استراتژی برای ایجاد عادت های خوب

شما لازم است انتخاب ها، رفتارها و سرانجام، عادت های جدیدی ایجاد کنید تا در نهایت شما را در مسیر رسیدن به بزرگترین آرزوهایتان قرار دهند. حذف یک عادت بد یعنی برچیدن یکی از رویه های تان. ایجاد عادت های جدید و کارآمد مجموعه ای از مهارت های کاملا متفاوت می‌خواهد. شما در واقع درختی را میکارید، آن را آبیاری میکنید، به آن کود میدهید و اطمینان پیدا میکنید که درست ریشه کرده است. انجام این کارها،تلاش، زمان و ممارست میخواهد. در ادامه فهرستی از تکنیک های مورد علاقه ام برای ایجاد عادت های خوب را برایتان توضیح میدهم.

کارشناس خبره‌ی رهبری،جان سی ماکسول، گفته است: «شما نمیتوانید زندگیتان را تغییر دهید مگر این که چیزهایی را تغییر دهید که هر روز انجامشان میدهید. راز موفقیت شما در رویه های روزمره تان نهفته است.» طبق پژوهش های انجام شده لازم است یک رفتار جدید را ۳۰۰ بار انجام دهید تا بتوانید آن عادت جدید را به تکراری ناخودآگاه تبدیل کنید؛ که این حدود یک سال تمرین روزانه است. خوشبختانه همان طور که درباره اش صحبت کردیم،میدانیم بعد از سه هفته تمرکز سخت کوشانه شانس بیشتری برای ایجاد یک عادت جدید در زندگیمان داریم یعنی اگر برای سه هفته ی اول، روزانه توجه ویژه ای را به یک عادت جدید داشته باشیم، شانس خیلی بیشتری خواهیم داشت که آن را به یک رویه‌ی مادام العمر تبدیل کنیم.

واقعیت این است که شما ممکن است یک عادت را در یک ثانیه تغییر دهید یا این که حتی بعد از ده سال هنوز هم در تلاش باشید تا آن را ریشه کن کنید. اولین باری که یک بخاری داغ را لمس کردید، فوری پی بردید که هرگز این کار عادتتان نمیشود. آن شوک و درد آن قدر شدید بود که برای همیشه آگاهیتان را عوض کرد؛ شما فهمیدید که برای باقی عمرتان،وقتی اطراف یک بخاری داغ هستید باید مواظب باشید. کلیدش این است که ملتفت باقی بمانید. اگر واقعا میخواهید یک عادت خوب را حفظ کنید، مطمئن شوید حداقل روزی یک بار به آن توجه میکنید و اینطوری موفقیت شما بسیار محتمل تر خواهد بود.

1. خودتان را برای موفقیت آماده نگه دارید

هر عادت جدیدی باید با زندگی و شیوه ی زندگی تان مطابق باشد. اگر به عضویت یک باشگاه ورزشی درآیید که ۳۰ مایل با خانه تان فاصله دارد، شما به آنجا نخواهید رفت. اگر عصرها وقت ورزش کردن دارید اما آن باشگاه ورزشی ساعت ۶ غروب تعطیل شود، مطمئنا برای شما مناسب نیست. باشگاهی که انتخاب میکنید باید نزدیک و مناسب باشد. و با زمان بندی تان هم متناسب.

اگر میخواهید غذاهای سالم تری بخورید و وزن تان را کم کنید مطمئن شوید که یخچال و آشپزخانه تان با انتخاب های سالم پُر شده اند. میخواهید مطمئن شوید وقتی دچار گرسنگی نیم روزی میشوید سراغ هله هوله ها نمیروید؟ در کشوی میز کارتان آجیل و میان وعده های سالم نگه دارید. بدترین راه برای بر طرف کردن گرسنگی، استفاده از کربوهیدرات های خالیست. یکی از استراتژی هایی که من استفاده میکنم همراه داشتن پروتئین است. من یکشنبه ها یک سبد از تکه های مرغ میپزم و بسته بندی میکنم و برای هفته ی آینده از آنها استفاده میکنم.

یکی از عادت های خیلی بد و مخرب من، اعتیاد به ایمیل است. جدی میگویم، محض خنده نگفتم. اگر مراقب نباشم هر روز ممکن است ساعت های متمادی را با سیل عظیم ایمیل هایی تلف کنم که برای ام ارسال میشوند. برای ایجاد عادت جدیدم که هر روز فقط سه بار ایمیل های ام را چک کنم، همه هشدارهای دریافت ایمیل را خاموش کرده ام و وقتی در یکی از آن بازه های زمانی اختصاص داده شده برای خواندن ایمیل نیستم، برنامه ی دریافت ایمیل های ام را کامل میبندم. من باید اطراف آن گرداب زمانی، دیوار میساختم تا مبادا برای تمام روز در آن گرفتار شوم.

2. به اضافه کردن فکر کنید، نه کم کردن

وقتی برای مجله ی موفقیت با مونتل ویلیامز مصاحبه میکردم او گفت به خاطر بیماری بدی که به آن مبتلاست؛ بیماری ام اس، رژیم بسیار دقیقی را میگذراند. مونتل خود را با چیزی به نام «اصل افزودن» وفق داده بود. من فکر میکنم این اصل برای هرکسی با هر هدفی ابزاری فوق العاده اثربخش است.

برای من توضیح داد: «این اصل در این باره نیست که تلاش کنید چیزی را از رژیم غذاییتان حذف کنید بلکه در این باره است که چه چیزی را اضافه و جایگزین میکنید.» این اصل،معیاری برای زندگی او شده است. جای این که فکر کند مجبور است خودش را از چیزی محروم یا آن را از رژیم غذایی اش حذف کند: «نمیتوانم همبرگر، شکلات یا لبنیات بخورم» به چیزهایی فکر میکند که میتواند جایگزین آنها کند: «امروز میخواهم سالاد، سبزیجات بخارپز و انجیر تازه بخورم» او تمرکز و شکم اش را با چیزهایی پُر میکند که میتواند بخورد، بنابراین دیگر به چیزهایی که نمیتواند بخورد،توجه یا اشتیاقی ندارد.جای تمرکز روی چیزهایی که باید از آنها صرف نظر کند، به چیزهایی فکر میکند که میتواند به زندگی اش اضافه کند. نتیجه ی این کار خیلی قدرتمند است.

3. کارهایتان را به دیگران بگویید: اجرای یک نمایش عمومی از مسوولیت پذیری

یک مقام دولتی را در حال سوگند کاری اش تصور کنید «من سوگند میخورم که….» و بعد سخنرانی اش را اینطور ادامه میدهد که چگونه به قول های کمپین انتخاباتی اش عمل میکند. وقتی مقابل رسانه های عمومی سوگند میخورد و قول میدهد میداند که مسئول و جواب گوی هر کاری خواهد بود که او را از قول های اش دور میکنند و برای هر پیشرفتی در راه رسیدن به اهداف اش تحسین میشود.

آیا میخواهید آن عادت جدید را در خودتان نهادینه کنید؟ از ناظر کبیرتان بخواهید که مراقب شما باشد. با وجود این همه رسانه های اجتماعی که امروزه در دسترس هستند این کار هرگز به این راحتی نبوده است. داستان خانومی را شنیده ام که تصمیم میگیرد با وبلاگ نویسی درباره هر سِنتی که خرج میکرد کنترل مسائل مالیاش را به دست گیرد. اعضای خانواده دوستان و خیلی از همکاران اش، عادت خرج کردن او را دنبال میکردند و به خاطر چشم های زیادی که او را زیر ذره بین داشتند، درباره مسائل مالی اش بسیار مسوولیت پذیرتر و منظم تر شد. یک بار برای کمک به یکی از همکاران ام در ترک سیگار به همه ی اعضای شرکت گفتم: «گوش کنید!زلدا تصمیم گرفته سیگار کشیدن را ترک کند! این فوق العاده نیست؟ همین الان آخرین سیگارش را کشید! بعد یک تقویم دیواری بزرگ را بیرون از اتاق اش قرار دادم. او هر روزی که سیگار نمیکشید، یک ضربدر بزرگ قرمز رنگ روی تقویم میزد. همکارانش متوجه شدند و شروع کردند به تشویق او تا این که ضربدرهای بزرگ قرمز رنگ تقویم را پُر کردند. زلدا نمیخواست شرمنده ی آن تقویم، همکاران و خودش شود و شکست بخورد. بنابراین سیگار را ترک کرد.

به خانواده تان بگویید. بگذارید دوستانتان بدانند. روی فیس بوک و توییتر بنویسید. بگویید تغییر کرده اید و از این به بعد شما رییس خودتان هستید.

4. یک همراه موفقیت پیدا کنید

چیزهای خیلی کمی هستند که به قدرتمندی دو آدمی باشند که بازوهایشان را در هم قفل کرده اند و به سمت هدف مشابهی گام بر می دارند. برای این که احتمال موفقیت تان را بالا ببرید یک همراه موفقیت پیدا کنید؛ کسی که موقع نهادینه کردن یک عادت جدید وقتی وسوسه میشوید به عادت قبلیتان برگردید،شما را مسوولیت پذیر نگه خواهد داشت. من خودم کسی را دارم که به آن «همراه موفقیت» میگویم. هر جمعه ساعت ۱۱ صبح ما با هم یک مکالمه تلفنی ۳۰ دقیقه ای داریم که در آن ،پیروزی ها، شکست ها، اصلاحات و افسوس هایمان را مطرح میکنیم و از طرف مقابل بازخوردی را میخواهیم که نیاز است و همدیگر را مسوولیت پذیر نگه میداریم. شما هم ممکن است برای پیاده روی ها، دویدن ها، رفتن به باشگاه ورزشی یا بحث و تبادل کتاب های بهبود شخصی به یک همراه موفقیت احتیاج داشته باشید.

5. رقابت و رفاقت

برای برانگیختن روحیه رقابتی و غوطه ور کردن خودتان در یک عادت جدید، هیچ چیزی مثل یک رقابت دوستانه نیست. در یکی از مصاحبه های‌ام با دکتر مهمت اوز، او به من گفت: «اگر مردم هر روز فقط هزار قدم بیشتر بردارند زندگیشان را دگرگون خواهند کرد.» ویدئو پلاس، سهامدار عمده مجله ی موفقیت، رقابتی به راه انداخت که در آن با استفاده از قدم سنج، تعداد قدم های آدم ها را شمارش میکرد. کارمندان در تیم هایی سازماندهی شدند و با هم رقابت کردند تا مشخص شود کدام تیم قدم های بیشتری بر می دارد.

برای ام حیرت آور بود که می دیدم آدمهایی که تا قبل از این برای سلامتی یا نفع شخصیشان ورزش نمیکردند ناگهان شروع کردند به پیاده روی های طولانی؛ چهار پنج یا شش مایل در روز. موقع نهار در محوطه پارکینگ پیاده روی می کردند. وقتی یک تماس تلفنی طولانی (کنفرانس تلفنی) داشتند، ناگهان آنها را میدیدید که با گوشی های تلفن همراهشان راه میرفتند. به خاطر این رقابت، آنها راه هایی پیدا کردند که فعالیت هایشان را بیشتر کنند. قدم های همه ردیابی میشد و همه میتوانستند ببینند چه کسی ساکن است و چه کسی در حرکت. تعداد قدم ها هر روز بیشتر میشد.

با این حال به محض این که رقابت تمام شد واقعا شگفت زده شدم که دیدم تعداد قدم ها کاملن کم شد؛ بیش از ۶۰ درصد فقط یک ماه پس از پایان رقابت وقتی رقابت دوباره شروع شد، تعداد قدم ها سریع افزایش پیدا کرد. همه ی چیزی که لازم بود، کمی رقابت برای روشن نگه داشتن موتور آدم ها بود. یک حس اجتماعی شگفت انگیز در آنها به وجود آمد و تجربه و دوستی را در مراوداتشان به اشتراک گذاشتند. چه نوع رقابت دوستانه ای را میتوانید با دوستان همکاران یا هم تیمی های تان سازماندهی کنید؟ چگونه میتوانید رقابتی مفرح و یک روحیه ی رقابتی را به عادت های جدیدتان تزریق کنید؟

6. جشن بگیرید!

کار مداوم بدون تفریح و سرگرمی سربازان را کسل و بی حوصله میکند و این آغازی برای سرپیچی از فرمان است. در طول مسیر باید زمان هایی برای جشن گرفتن و لذت بردن از بعضی دستاوردها و پیروزی هایتان وجود داشته باشد. شما نمیتوانید با سختی کشیدن و بدون هیچ پاداشی، به راهتان ادامه دهید. شما باید جوایزی هر چند کوچک پیدا کنید که هر ماه، هر هفته یا هر روز به خودتان بدهید؛ حتی چیزی خیلی کوچک برای قدردانی از خودتان به خاطر چسبیدن به یک رفتار جدید. شاید زمانی برای قدم زدن به خودتان بدهید، در وان حمام لم دهید یا چیزی را فقط برای سرگرمی بخوانید. برای مراحل مهم تر و بزرگتر، یک وقت ماساژ برای خودتان رزرو کنید یا در رستورانی که دوست دارید شام بخورید.

تغییر سخت است

چیزی وجود دارد که ۹۹ درصد آدم های شکست خورده و آدم های موفق در آن مشترک هستند؛ همه ی آنها از انجام دادن کارهای مشابه نفرت دارند.تفاوت در این است که آدم های موفق،آن کارها را به هر حال انجام میدهند. تغییر، سخت است. به همین خاطر است که مردم عادت های بدشان را عوض نمیکنند و خیلی از آنها ناکام و ناخوش میشوند. به هر حال چیزی که من را درباره ی این واقعیت بیشتر راغب میکند این است که اگر تغییر راحت بود و همه آن را انجام میدادند برای من و شما خیلی سخت تر میشد که سرتر از دیگران باشیم و آدم های فوق العاده موفقی شویم. معمولی بودن،راحت است. غیر معمولی بودن چیزی ست که شما را از انبوه مردم جدا خواهد کرد. همیشه خوشحال میشوم وقتی میدانم انجام کاری دشوار است. چرا؟ چون میدانم خیلی ها آن را انجام نمیدهند. بنابراین برای من آسان تر خواهد بود که جلوی توده ی مردم گام بردارم و هدایت شان را به عهده بگیرم. من عاشق حرف های دکتر مارتین لوتر کینگ هستم که عالمانه گفته است: «معیار شناخت یک انسان، موضع او در زمان آسایش و آسودگی نیست، بلکه موضع او در گیر و دار چالش هاست.» وقتی با وجود دشواری طاقت فرسایی و مشقت انجام کاری را ادامه میدهید، آن وقت است که بهبود مورد نظرتان را کسب میکنید و در رقابت با دیگران نتایج بهتری به دست می آورید. اگر کاری سخت، پردردسر یا ملال آور است، خب باشد. فقط انجامش دهید (just do it). آن قدر به انجام دادن آن ادامه دهید که جادوی اثر مرکب پاداشی سخاوتمندانه به شما بدهد.


برای رفتن به بخش مقالات موفقیت کلیک کنید


صبور باشید

وقتی با موضوع ریشه کن کردن عادت های بد قدیمی و شروع عادت های جدید سر و کار دارید، یادتان باشد که صبور باشید. اگر بیست، سی یا چهل سال یا بیشتر را صرف تکرار رفتارهایی کرده اید که حالا سعی در تغییرشان دارید، باید انتظار داشته باشید مدت زمان طولانی و تلاش زیادی را صرف کنید تا این که نتایج نهایی نمایان شوند. مطالعات علمی نشان داده اند الگوهای فکری و رفتاری که بارها تکرار شده اند چیزی به نام شیار عصبی ایجاد میکنند که مجموعه ای از نورون های عصبی متصل شده به هم هستند و الگوهای فکری یک عادت خاص را حمل میکنند.توجه،عادت را تغذیه میکند. وقتی توجه مان را متوجه یک عادت میکنیم شیارهای عصبی را فعال میکنیم و اندیشه ها آرزوها و کارهای مرتبط با آن عادت را آزاد میکنیم. خوشبختانه، مغز ما منعطف است. اگر توجه به آن عادت بد را متوقف کنیم، آن شیارها ضعیف میشوند. وقتی عادت های جدیدی را شکل میدهیم، با هر تکرار شیارهای جدید را عمیق تر میکنیم تا سرانجام بر شیارهای قبلی غلبه کنند.

ایجاد عادت های جدید و (شکل دادن شیارهای جدید در مغز) کاری زمان بر است. صبور باشید. اگر از مسیرتان منحرف شده اید به خودتان بیایید (خودتان را سرزنش نکنید) و دوباره به مسیر درست برگردید. اشکالی ندارد. همه ی ما اشتباه میکنیم. فقط دوباره تلاش کنید و استراتژی دیگری را امتحان کنید؛ تعهد و پایداری تان را تقویت کنید. وقتی به تلاشتان ادامه دهید، نتایج بزرگی میگیرید.

خلاصه ی گام های عملی

  • سه مورد از بهترین عادت هایتان را تعیین کنید؛ همان هایی را که از مهمترین هدف تان پشتیبانی میکنند. سه مورد از عادت های بدتان را تعیین کنید؛ عادت هایی که شما را از رسیدن به مهمترین هدف تان دور میکنند. سه عادت جدید را تعیین کنید که لازم است پرورش دهید تا شما را در مسیر رسیدن به مهمترین هدف تان قرار دهند.
  • انگیزه های اصلی تان را تعیین کنید. کشف کنید چه چیزی شما را برای رسیدن به نتایج بزرگ ترغیب میکند و تحریک شده نگه میدارد.
  • نیروی چرای تان را پیدا کنید. اهدافی دقیق الزام آور و برانگیزاننده برای خودتان تعیین کنید.


منبع: کتاب اثرمرکب - دارن هاردی

امیدواریم که از این مقاله لذت برده باشید. برای مشاهده مقالات بیشتر می تونید هدفمند رو در ویرگول دنبال کنید.
نشانی سایت: hdafmandclub.com