«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
آیا مردم دوباره به پای صندوقهای رای بازخواهند گشت؟!
یادداشت پیشین:
چرا ما نمیتوانیم به بواسیر خودمان افتخار کنیم؟!
درصد مشارکت در آخرین انتخابات ریاست جمهوری در ایران:
انتخابات ۱۴۰۰ با ۴۸.۸% پایینترین مشارکت را در تاریخ جمهوری اسلامی داشته است.
درصد مشارکت در آخرین دوره انتخابات مجلس در ایران:
انتخابات مجلس یازدهم با ۴۲% پایینترین میزان مشارکت در انتخابات مجالس بعد از انقلاب را داشته است.
- پس به شدّت معلوم است که میزان مشارکت مردم در آخرین انتخاباتهای برگزار شده به طرز چشمگیری کاهش یافته است. در رسانههای مختلف، تفاسیر و تعابیر مختلفی برای توجیه این کاهش مشارکت آورده شده است. امّا دو توجیه بیشتر از بقیه به چشم میآید. آن دو توجیه به زبان خیلی خودمانی:
توجیه اول: من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود!
این گروه سیاسی، آن گروه را مقصّر میداند و این گروه، آن گروه را و همین فرمان را بگیر برو تا برسی به مقصد. به والله اگر برسی! فقط سرگیجه میگیری! در بین هر گروه، به قدر کافی هستند افرادی که ماتحت شستهای نداشته باشند! فقط جای حضرت عیسی علیهالسلام خالی است که بگوید هر کدام از شما که ماتحت شستهای دارد، اولین سنگ را به سمت زن زناکار پرتاب کند!
توجیه دوم: بواسیر که چیز خاصی نیست، بیل گیتس و ایلان ماسک هم دارند!
این که بگوییم ببینید در خیلی از کشورهای دیگر هم مشارکت مردم پایین است و تازه مشارکت مردم ما از مردم فلان کشور هم بیشتر است به جان خودم دیگر خیلی خز شده و یک جورهایی مثل این است که بنده بگویم حالا چون بیل گیتس و ایلان ماسک هم بواسیر دارند، من هم میتوانم به بواسیر خودم افتخار کنم. بواسیر، بواسیر است و بیل گیتس و ایلان ماسک و دستانداز(اگر بفهمند اسمشان را آورده ام کنار اسم دستانداز، خودشان را از چهار جهت ارّه میکنند!) هم ندارد، هر سه باید تا قبل از اینکه به سرطان مقعد مبتلا نشدهاند، درمانش کنند!
خودت چه فکر میکنی؟
اکثر مردم دیگر مانند سابق به هیچکدام از مسئولان کشور اعتماد ندارند. فاصله و شکاف بین مسئولان و مردم زیاد شده است. زمانی بود که مردم نان برای خوردن و نفت برای گرم شدن نداشتند، ولی مطمئن بودند که مسئولان کشور هم اوضاع خیلی بهتری ندارند و کم وبیش همه یک جورهایی در تنگا هستند. برای همین به مسئولان اعتماد میکردند. امّا...
همین مردم کمکم دیدند که اوضاع زندگی مسئولان کشور دارد به سرعت نور رونق میگیرد، ولی اوضاع زندگی خودشان یا هرگز با آن سرعت رونق نمیگیرد و یا اصلاً رونق نمیگیرد. مردم اثر درآمدهای نفتی را در زندگی شخصی مسئولان کشور و فک و فامیل آنها دیدند ولی اثر تحریمها در زندگی خودشان! این شد که هر روز بیشتر از دیروز دلسرد شدند و دچار ریزش شدند. مردم دیدند فرزند آن مسئولی که در راهپیماییها خودش را توی دوربین صداوسیما فرو میکند تا با سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس حنجرهاش را جرّ دهد، در یکی از همین دو کشور مشغول عشق و حال است. و مردم خیلی چیزها دیگر نیز دیدند... !
اعتماد مردم تنها در صورتی ترمیم خواهد شد که باور کنند که مسئولان، مخصوصاً مسئولانی که روی کار هستند، درستکار هستند و دارند کارِ درست را انجام میدهند.
اعتماد مردم تنها در صورتی ترمیم خواهد شد که باور کنند که هر سود و زیانی که به مملکت و کشور میرسد، بین همه و البته بر اساس میزان طاقت خلقالله تقسیم میشود، نه آن که سودها همیشه بین فرادستان و زبردستان و ضررها همیشه بین فرودستان و زیردستان تقسیم شود.
اعتماد مردم تنها در صورتی ترمیم خواهد شد که باور کنند که مسئولان در حل مشکلاتی که آنها دارند، فقط همزبانی نمیکنند، بلکه صادقانه همدلی میکنند و مجدّانه و متعهدانه برای رفع مشکلاتشان تلاش میکنند.
و البته باید این را در نظر داشت که مردم دیگر هیچ چیزی (ولو راست و درست) را با بوق و کرناها و شوهای تلویزیونی و رسانهای باور نخواهند کرد. پس به باور رساندن مردم بدبینشده نیز کار چندان آسانی نیست و باید شبانهروز جان کند تا باور کنند که این شما خودِ شمایی!
اگر مایل بودید و عشقتان کشید جواب بدهید:
- شما اگر جزو کسانی هستید که تا الان رای ندادهاید، لطفاً بفرمایید برای چه تا الان رای ندادهاید؟
- اگر جزو کسانی هستید که زمانی رای میدادید و چند دورهای است که رای نمیدهید یا تصمیم دارید دیگر رای ندهید، بفرمایید چرا چنین تصمیم گرفتید که دیگر رای ندهید و در صورت افتادن چه اتّفاق یا اتّفاقاتی در کشور امکان دارد که شما دوباره تشریف بیاورید و رای بدهید؟
حُسن ختام: به نقل از کتاب «تاریخ تاریخها» نوشتۀ «جان بارو»
چنانکه به پیروی از هرودوت معمول شد، او در آغاز اثرش انگیزهٔ خود را از نگارش آن میگوید: نوشتم «تا دستاوردهای آدمی با گذشت زمان از یاد نرود؛ و کردههای دورانساز و شگفتآور ــ خواه از آنِ یونانیان و خواه از آنِ بربرها ــ بینصیب از افتخار نماند؛ و بالاخص نشان بدهم که چرا دو قوم با یکدیگر میجنگیدند.» به سخن دیگر، تاریخ او یادمانی بود، نشانهای برای جلوگیری از فراموشی که آفت زمان برای هر کردار آدمی است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دولت علوی و تاسیس سیاست
مطلبی دیگر از این انتشارات
انتقام نوشدارویی بعد از شهادت
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت